مسئله بررسی اسناد بین المللی و توجه به خدمت یا خیانت فرهنگی از این منظر حائز اهمیت است که تجربهای برای تاریخ انقلاب میشود. حجت الاسلام لیالی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا مباحث یاد شده را تبیین کرده است که در ذیل تقدیم خوانندگان محترم میشود. متن زیر اولین بخش از مصاحبه است که خدمت خوانندگان محترم تقدیم میگردد.
http://www.rasanews.ir/detail/News/523017/2066
رساـ با بررسی اسناد بین المللی چه نکاتی مورد توجه قرار میگیرد.
برای تولید واکسن باید مطالعاتی انجام گیرد، اما نکته مهم در پی بردن به شرکتهایی است که آن را مدیریت میکنند. صنایع مقابله با آفات دست کیست؟ وقتی دقت میکنید که چه مافیاهای در هم تنیدهای وجود دارند، یک مجموعه با حمایت افرادی، بیماری را درست میکند و مجموعه دیگری واکسنش را تولید مینماید، مجموعه دیگری باید با این بیماری مقابله کند.
در مجموع میبینید که مثلا بیماری در یک کشور، یا ویروس در یک جایی تولید میشود، مثلا ویروس ابولا و ویروسهایی که وجود دارد، فکر میکنید موسسه مطالعاتی در آمریکا بیست سال برای تولید این ویروس کار کرده است، این ویروس را در کشورهای جهان سوم ترویج و تزریق میکنند، این ویروس واکسنی میخواهد برای مبارزه با بیماری واکسن را چه کسی تولید میکند؟
بدون اجازه نظام سرمایهداری نمیتوان کاری را پیش برد
این دست مجموعهها این روزها تحت عنوان توسعه فرایند پایدار بدون اجازه نظام لیبرالیسم بینالملل اجازه فعالیت با شما را ندارد، ذات اسناد نهادهای بینالمللی، مباحث اقتصادی بر اساس اقتصاد لیبرال است و در چرخه نظام سرمایه داری حرکت میکند. این نکته مهمی است که در سند توسعه پایدار همه باید توجه کنیم، مثلا در بخش هدف سوم تضمین زندگی سالم و ترویج رفاه برای همه در تمام سنین است.
در بخشی از این گزارش آمده است که به دنبال کاهش مرگ و میر مادران به میزان هفتاد درصد، کاهش مرگ و میر نوزادان، کودکان، پایان دادن به بیماریهای واگیر مثل ایدز، سل، مالاریا و مانند اینها هستند. سوال، پدیده ایدز از کجا به وجود آمد؟ چطوری این اتفاق افتاد؟
کمپانیهای بیماری ساز را باید شناخت
خونهای آلوده از کدام کشور وارد کشورهای جهان سوم شد؟ چرا در بسیاری از کشورهای جهان سوم برای مقابله با پدیده ایدز و واکسنهایی که قرار است تولید شود، کشورهای جهان سوم را امتحان کردند؟
کشورهای جهان سوم موش آزمایشگاهی نظام سرمایهداری هستند و در بخشی از این سند آمده است که کاهش مصرف موارد مخدر، کنترل تولید توتون و تنباکو مهم است.
خیلی جالب است چرا که کاهش مصرف مواد مخدر را در ردیف اهدافشان قرار دادند، پس اصل مواد مخدر خوب است و باید باشد، اما باید کاهش یابد و مبارزه با اصل این مسئله نداریم و تولید توتون و تنباکو را نیز کنترل کنیم.
توتون و تنباکو در کجا تولید میشود؟ چه کسانی پشت تولید توتون و تنباکون هستند، کاهش مصرف مواد مخدر و کنترل توتون و تنباکو، چرا مواد صنعتی را در این جا نیاوردید؟ چرا مباحث مواد مخدر صنعتی در این سند نیامده است و کنترل مواد مخدر جایگزین صنعتی اینها در کجا تولید میشود؟ در نظام سرمایهداری، کجا توزیع میشود؟ در کشورهای در حال توسعه، چرا در سند 2030 اشارهای به انواع مخدر روان گردان نشده است؟
تضمین دسترسی جهانی به خدمات بهداشتی و درمانی در همه مواد مورد نیاز انسانها از جمله مسائل جنسی و باروری بدون مواجه شدن با مشکلات مالی نیز آمده است، در متن آمده است تضمین دسترسی به مسائل جنسی یعنی چه؟
دسترسی به باروری بدون مواجه شدن با مشکلات مالی با چه شرایطی انجام میگیرد، با قوانین سایر کشورها چه میکنید؟ تک تک این سند روح حاکم بر سند نظام لیبرالیسم بینالملل و ارزشهای آمریکایی نظام سرمایهداری برویم و سراغ بخشهای دیگر ریشه کنی نابرابری جنسیتی برویم.
منظور از بهرهوری جنسیتی چیست
تا یادمان باشد، هر کجا گفتند نیروی نابرابری جنسیتی بحث زمان مطرح میشود و ارضای نیازهای جنسیتی بدون هیچگونه دغدغه محدودیتی بدون هیچ شرایطی معنا میشود، بهرهکشی جنسی بخشی از جامعه زنان باشند و شما در هیچ جای این سند توانمندسازی زنان و خانواده را مشاهده نمیکنید و خانواده معنایی ندارد. در نظام غرب همه جا نوشته توانمندسازی زنان و دختران مگر در تمام کشورهای عضو، مردان در عرصههای مختلف توانمندند؟
مگر جوانان و پسران در عرصههای مختلف کار، شغل و تحصیل توانمندند که شما میگویید توانمندسازی زنان و دختران، وقتی اینها را مطالعه میکنید، میبینید اساس سند توسعه 2030 درباره زنان و دختران با نگاه به فمینیسم است.
همه ما میدانیم که این نگاه از کجا برخواسته و لیبرال دموکراسی در بحث زن و حقوق زنان چیست؟ همه حرف این است که زن ابزار، کالا، شی و وسیله برای استفاده در خدمت گسترش صنایع و تولیدات نظام سرمایه داری باشد. یعنی نظام سرمایهداری دلش برای زن و دختران میسوزد؟
استفاده از زنان و دختران در جهت تبلیغ کالاها و در جهت بهرهکشی برای تولید بیشتر و مصرف بیشتر تبلیغات و سایر استفادههایی که از مجموعهای به نام زن انجام میشود، عملا برابری جنسیتی هم با همان نگاه لیبرالیسم در این اسناد دیده شده است.
در هدف چهارم بخشی از این سند آمده است که تضمین برای همه فراگیران دانش و مهارتهای لازم برای ترویج توسعه پایدار دستیابند، به ویژه از طریق آموزش برای توسعه پایدار، آموزش و ترویج شیوههای زندگی پایدار، حقوق بشر و تساوی جنسیتی، ترویج فرهنگ صلح و نبود خشونت، شهروندی جهانی و احترام به تنوع فرهنگی و مشارکت فرهنگی در تحقق توسعه پایدار اشاره شده است.
سند توسعه پایدار شیوه زندگی انسانها را به نمایش گذاشته است
سند توسعه پایدار برای شیوه زندگی است، سبک زندگی، لایف استایلی است که نهادهای بینالمللی به شما پیشنهاد میکنند، این سبک زندگی شما دینی نخواهد بود، ملی نخواهد بود، با آداب و رسوم شما نخواهد بود و از این به بعد آداب و رسوم شما با آداب و رسوم جهانی خواهد بود.
نهادهای بین المللی و مجموعههای بینالمللی به شما بیان خواهند کرد که سبک زندگی شما چگونه خواهد بود، سوالم این است که در سند توسعه پایدار جایگاه حقوق بشر کجاست؟
تاکید بر حقوق بشر میشود، شما مگر مجموعههای دیگری برای بحث حقوق بشر، سازمانها و نهادهای بینالمللی برای بحث حقوق بشر ندارید؟ چرا بحث حقوق بشر دوباره در سند توسعه پایدار مورد تاکید قرار گرفت؟
شورای حقوق بشر دارید، زیر مجموعه سازمان ملل و شورای امنیت ملی دارید که از قضا هر سال هم ما را محکوم میکنند، 38 سال است که ما در نهاد بینالمللی و حقوق بشری محکوم میشویم، چرا محکوم میشویم؟
چرا در کشور شما اعدام است، چرا با مخالفین برخورد میکنید، چرا همجنسگرایی وجود ندارد و هزار چرای دیگر، سوالم این است که دوستان بیایید و گزارش نظامهای بینالمللی و حقوق بشری را نشان بدهند که کشورهای عقب افتاده مثل عربستان سعودی را یک بار محکوم کنند که چرا زنان حق رانندگی ندارند.
یا در کشورها انتخابات وجود ندارد و عملا معلوم است که بحث حقوق بشر عاملی برای سرکوب مخالفان نظام بینالملل و نظام جهانی شدند و کسانی که در فرایند جهانی شدن و جهانی سازی نظام لیبرال دموکراسی قرار نمیگیرند، در سند توسعه 2030 در موارد مختلف به بحث حقوق بشر و تساوی جنسیتی تاکید شده است.
رساـ سازمانهای بینالمللی گیر میدهند و درباره حقوق بشر بحثهایی دارند ولی گیر جدی هم بدهند اما عملا گیر آنها هیچ فایدهای ندارد.
سوالم اینست عربستان سه سال است که رئیس شورای بین الملل است قبل از انقلاب ما خانم اشرف پهلوی قاچاقچی رئیس کمیته مبارزه با مواد مخدر و عضو کمیته حقوق بشر ماست نماینده ایران در سازمان حقوق بشر، خودش رئیس مافیای مواد مخدر کشور است
در بحث حقوق بشر که این همه سر و صدا میکنند، در نظام بین الملل ایران محکوم میشود، برای عدم مراعات موارد حقوق بشر بسیاری از کشورها وجود دارند که اصول اولیه حقوق بشر در آنها مراعات نمی شود، مثلا زنان حق رانندگی ندارند و انتخاباتی در آنها وجود ندارد.
آزادیهای مدنی وجود ندارد و اصلا مدل حاکمیتی آنها مبتنی بر نظام پادشاهی است، نظامهای حقوق بشری چرا در با آنها مقابله نمیکنند؟ اعدام در آن کشورها وجود دارد، اصلا با شمشیر گردن میزنند.
چرا نظامهای بین المللی حقوق بشری آنها را محکوم نمیکنند؟ چه بسا بعضی از این کشورها رئیس کمیته حقوق بشر سازمان ملل میشوند. شاید لطیفه خوبی باشد، قبل از انقلاب برخی وابستگان نظام پهلوی مثل اشرف پهلوی نماینده ایران در کمیته حقوق بشر سازمان ملل بود.
همه ما میدانستیم که اشرف پهلوی مافیای قاچاق مواد مخدر بود، بسیاری از این نظامهای بینالمللی و حقوق بشری با پول اداره میشود و سندی تصویب میشود. عربستان پول میدهد و این محکومیت را میخرد.
عربستان تهدید کرد که من سهمم را نسبت به سازمان ملل و کمکهایی که انجام میدهم را متوقف میکنم. پشت صحنه این نهادهای بینالمللی خبرهایی جالبی است. گزارشهایی که نسبت به نقض حقوق بشر در ایران به نهادهای بینالمللی داده میشود چه کسی گزارش میدهد؟ منافقین که بزرگترین جانیان بودند و مهمترین ترورها را انجام دادند، بزرگترین قاچاق اسلحه، مواد مخدر را انجام میدهند، عملا این کارها را انجام میدهند.
برای مقابله با فرهنگ و هویت جوامع در حال رشد و توسعه باید دست به دامان این اتفاقات شوند. در سند 2030 آمده است که شهروند جهانی! کسی برای ما شهروند جهانی را معنا کند.
نوع نگاهی که در بحث سند توسعه 2030 وجود دارد، حرکت به سمت جهانی شدن و جهانی سازی است. نظریه دهکده جهانی از کجا آمده است؟ در دهکده یک کد خدا و قانون بیشتر وجود ندارد.
آقای فوکویاما مطرح کرده بود و تافلر در موج سوم بیان داشت که در این نظام یک قانون باید وجود داشته باشد و قانون بینالملل را یادتان باشد. قانون بینالمللی یعنی ارزشهای آمریکایی، یعنی حاکمیت قوانین آمریکایی به عنوان قوانین بینالمللی!
همه ما باید برویم سراغ شهروند جهانی و حکمرانی دارد که براساس نظام بینالملل و لیبرال دموکراسی انتخاب میشود. همه ارزشهای نظام لیبرال دموکراسی را بپذیرید بنابراین شهروند بسیار خوبی خواهد بود.
رساـ مجموعه فیلمهای بسیار موثری هم در این ارتباط وجود دارد، مثل لاک پشتهای نینجا یا بن تن، فیلمی هم به نام سرباز جهانی ساختهاند که کاملا با معیارهای لیبرال دموکراسی ساخته شده است و یک سرباز قوی در ارتش آمریکا را به نمایش میگذارد.
قرار است شهروند جهانی باشید و برای اینکه شهروند خوبی باشید، در این جهانیسازی نهادهای متولی بینالمللی هستند و باید شما را تبدیل به شهروند جهانی بکنند.
هالیوود نقش خودش را ایفا میکند، صنعت فیلم، چاپ، کتاب، ماهواره همه ابزارهایی که وجود دارند، باید در خدمت شهروند جهانی شدن قرار بگیرند و اگر دقت کنید، بهترین شهروند جهانی آمریکاییها هستند. چرا که قهرمانان تمام فیلمها آمریکاییها هستند، اصلا سوپر قهرمان و نجات بخش از آن جنس است.
پدیده جنگهایی که در افغانستان، عراق، سوریه و بسیاری از کشورها اتفاق افتاد، آمریکاییها برای چه نقش قهرمانان را بازی میکنند، عدهای را تربیت میکنند و در افغانستان، عراق، سوریه، یمن، لیبی و ... دوباره خودشان به عنوان عامل نجات بخش حضور دارند که همین مسئله در فرهنگ آمریکایی وجود دارد.
در بسیاری از محصولات فرهنگی، فیلم، هنر، سینما این نجاتبخشی را خواهید دید، نهادهای بینالمللی هم بخشی از حاکمیت ارزشهای آمریکایی محسوب میشود.
در هدف پنجم از سند 2030 دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمندسازی تمام زنان و دختران در بخشی از این سند هست. پایان دادن به همه اشکال تبعیض علیه زنان و دختران در همه جا را خواستار هستند. ممنون از اینکه دلتان برای زنان سوخته است.
در غرب نسبت به زن هیچ تعدی و تجاوزی نمیشود؟ تمام زنان در غرب و اروپا از همه حقوق برخوردارند که حالا میخواهید در کشورهای کشورهای در حال توسعه را به جایی برسانید که غرب رسیده است. البته وارد نقد نمیشوم ولی نظام خانواده در غرب فروپاشیده است و این حرف ما نیست، حرف نهادهای تاثیرگذار در غرب و نهادهای مطالعاتی آنها است.
سوالم این است که در این سند دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمندی تمام زنان و دختران، جایگاه نهاد خانواده کجاست؟ نهاد خانواده در حال فروپاشی هست و اتفاقا نهادهای بینالمللی اعتقادی به نهاد خانواده ندارند، وقتی نهاد خانواده در کشورها فرو بپاشد، ما به دنبال چه چیزی خواهیم بود؟
حرکت شما به طرف شهروند جهانی یعنی ارزشهای آمریکایی به معنای از دست رفتن نهاد خانواده است، در این سند آمده است که توانمندسازی زنان و مردان! برای ما ترجمه کنید. وقتی میگوییم که اسناد دو پهلو است، سوال را جواب دهید که معنای توانمندسازی چیست؟ در چه بخشی است؟
در قسمت نیازهای جنسی، فکری، فرهنگی، اقتصادی، روانی و ... چه برنامهای وجود دارد و چگونه میخواهید زنان و دختران را توانمند سازید؟ در بخشی از این سند آمده است که تضمین مشارکت کامل و موثر زنان و در اختیار دادن فرصتهای برابر.
برابر با چه کسی، با مردان؟ نگاه فمنیستی را در سند 2030 ببینید، هر جایی در سند 2030 زنان و دختران آمد، یادمان باشد نویسندگان این سند در بخش زنان و دختران جریانهای فمینیستی و زن سالار حاکم را مدنظر قرار دادهاند.
فرصت های برابر برای انتصاب در همه سطوح تصمیمگیری، سیاسی، اقتصادی و همچنین زندگی عمومی است؟ در این سند اشاره شده است که ضمانت دسترسی به بهداشت جهانی، باروری جنسی و دسترسی به حقوق باروری در راستای توافقهای انجام شده در جریان کنفرانس بینالمللی جمعیت و توسعه و اعلامیه و برنامه اقدام پکن بر مبنای اسناد نهایی به دست آمده است.
از جمله جاهایی که به بحث کنوانسیون منع اشکال و انواع تبعیضها علیه زنان اشاره شده است، معروف به بیانیه پکن میباشد و شما کنفرانس بینالمللی جمعیت را مطالعه کنید.
در بخش دیگری از سند در هدف پنجم آمده است: انجام اصلاحات برای برقراری حقوق زنان و مردان به منظور دسترسی زنان به منابع اقتصادی و امکان مالکیت و کنترل داراییهای آنها، از قبیل زمین و ... همچنین حق دسترسی زنان به خدمات مالی ارثیه منابع طبیعی در راستای قوانین ملی کشورها ایجاد شود.
حقوق زنان، مالکیت اقتصادی، داراییها، ارثیهها همه اینها درست است اما سوال من این است که جایگاه مباحث شرعی و دینی نسبت به حقوق زنان، ارث زنان، مهریه مباحث دینی است یا حقوق شهروند جهانی!
نکته این جاست که نوع نگاه به اینها فمینیستی است و نگاه دینی و شرعی نیست. جالب این است که در هدف ششم این سند تضمین شده است تا مدیریت پایدار آب و فاضلاب برای همه در دسترس باشد. برای دستیابی به بهداشت کافی و پایان دادن به انجام قضای حاجت در ملاء عام! سوال این است که کشورهای اسلامی در این مسئله مشکلشان کجاست؟
این چه مشکلی است که در متن سند آمده است؟ اتفاقا مشکل کشورهای غربی است، چرا سندی را میپذیریم که تحقیر ما است، جمهوری اسلامی این سند را امضا کرد که در آن سند آمده است: پایان دادن به قضای حاجت در ملاء عام.
رساـ بی فرهنگی و بی بهداشتی آنها مبتنی بر بهداشت مادی و اومانیستی است که خودش را اصل میداند و یک دفعه میخواهد خودش را خالی کند، هر جا که باشد این مشکل اساسی هست.
در بعضی کشورها از جمله هلند، سوئد، سوئیس، فرانسه یا بخشی از کشورهای دیگر وجود دارد و در فرهنگ ما کسی که بتواند در ملاء عام قضای حاجت انجام بدهد، ممنوع و حرام است.
هدف هفتم تضمین دسترسی به انرژی ارزان قیمت قابل اعتماد، پایدار و مدرن برای همه است. تضمین دسترسی به انرژی ارزان قیمت و پایدار مشکل کیست؟ منابع انرژی در کدام یک از این کشورها وجود دارد؟ در کشورهای در حال توسعه، انرژی ارزان معنایش چیست؟
تولید انرژی ارزان برای تولید کننده است یا توزیع کننده یا برای مصرف کننده؟ اتفاقا کشورهای توسعه یافته در حال چپاول منابع انرژی نفت و گاز کشورهای در حال توسعه و رشد هستند. شرکتهای بزرگ نفتی در اختیار کدام یک از این کشورها است؟
در سند میگوید دستیابی به انرژی ارزان و پایدار، آیا کشورهای در حال توسعه که انرژی ندارند را مد نظر قرار داده است یا این که برای خودشان در حال نقشه کشیدن هستند.
در بند هشتم ترویج رشد فراگیر و پایدار اقتصادی، اشتغال کامل، مولد و شغل مناسب برای همه، افزایش رشد اقتصادی کشورها به حداقل هفت درصد را خواستار است. دوستان گرایش اقتصاد باید کار کنند و برخی از مسئولین ما هم مکرر تاکید میکنند که باید به رشد هفت درصد یا هشت درصد اقتصادی برسیم.
سوال من این است که رشد اقتصادی هفت، هشت درصد با چه زمینه هایی، با چه مقدماتی باید صورت گیرد؟ رشد در کدام بخش از تولید شماست؟ در منابع فسیلی و انرژی، مالیات، دادوستد، تجارت، رشد در کدام بخش از بخشهای مختلف اقتصاد بایستی اتفاق بیفتد؟
آیا رسیدن به رشد اقتصادی هفت درصد با توجه به منابع، معادن، نیازها و جمعیت شما مناسب هست یا نیست؟ چرا هفت درصد چرا هشت درصد؟ چرا کمتر نه، چرا بیشتر نه؟ کشورهای در حال توسعه میزان رشدشان چند درصد است که کشورهای در حال رشد و در حال توسعه به هفت درصد و هشت درصد برسند؟
حالا اگر کشوری خواست به رشد کمتر یا بیشتری برسد، بر اساس تواناییهای خودش هست و چه کسی باید به او اجازه بدهد؟ باز هم در این سند اینگونه آمد که حمایت از اشتغال شرافت مندانه، کار آفرینی خدمات کوچک و متوسط، کاهش بیکاری و ریشه کنی کار اجباری، برده داری نوین را بیان کرده است.
در کجا کار اجباری تعریف شد؟ برده داری نوین چیست؟ زنان مهاجری که الان به کشورهای توسعه یافته رفتند و پذیرش کار برای زنان مهاجر به چه معناست؟ چه کاری؟ زنان غربی که میخواهند شغل انتخاب کنند، چه کاری را انتخاب کردند؟ آیا همه کارهایی که زنان غربی دارند کارهای آبرومندان و شرافتمندانهای است؟
زنان مهاجری که از این به بعد میخواهند مهاجرت کنند، شغل شرافتمندانه و کار شرافتمندانهای برای اینها وجود دارد یا متاسفانه کار در برخی از مراکزی که برای عیش و نوش است، مراکز فساد و به نام تفریح فعالیت میکنند، امن سازی فضای کار برای زنان مهاجر باشد تا مالیات بیشتری دریافت کنند. /881/ت303/س