سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردمى خدا را به امید بخشش پرستیدند ، این پرستش بازرگانان است ، و گروهى او را از روى ترس عبادت کردند و این عبادت بردگان است ، و گروهى وى را براى سپاس پرستیدند و این پرستش آزادگان است . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 96 مهر 3 , ساعت 6:56 عصر

فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 3

بررسی مدل‌های فقه حکومتی اهل سنت

وسائل ـ فقه سیاسی در دنیای اهل سنت در عرصه حاکمیت و حکومت نظریات متعدّد و الگوهای متفاوتی دارد که تعارضات درونی با هم دارند و خواهند داشت؛ از طرفی چالش­‌های سکولاریسم و لیبرالیسم و پذیرش غرب و غرب گرایی و از طرفی جریان متحجّر و تفکری که تحت عنوان سلف و بازگشت به اسلام وجود دارد، این دایره وسیع و گسترده از غرب تا سلف را کسی نمی تواند جمع کند.

بررسی مدل‌های فقه حکومتی اهل سنت

 

بحث جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مهمترین چالش در فقه سیاسی شیعه و اهل سنت محسوب می شود؛ اصلاً معنای حاکمیت و حکومت دینی در تفکّر اسلامی با گرایش تشیّع منوط بر این است که شما نظریه جانشینی را بپذیرید؛ این که پیامبر(ص) می‌تواند جانشینی برای خودش نصب کند، اساس تفکّر شیعه و نظریه امامت و ولایت است؛ در همین زمینه خبرنگار سرویس سیاست پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل گفت‌وگوی تفصیلی با حجت‌الاسلام محمد علی لیالی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی داشته است که اینک بخش سوم آن تقدیم خوانندگان می‌شود.

 

وسایل ـ فقه سیاسی اهل سنت درباره حاکمیت و حکومت چیست؛ آیا اندیشه حاکمیت و حکومت بر اساس مدل امارت،خلافت، سلطنت و مانند اینها در فقه سیاسی اهل سنت، مدل واحدی دارد؟

خیر، فقه اهل سنت درباره حاکمیت و حکومت و شرایط حاکم و حکومت، اندیشه های متفاوتی دارد؛ شما مدل و الگوی حکومت بنی امیه را دارید، متعلّق به کیست؟ دنیای اهل سنت؛ شما مدل و الگوی حکومت عباسی را دارید، متعلق به کیست؟ دنیای اهل سنت.

 به عنوان مثال عرض می کنم، تمام فقهای اهل سنت در مدل های بنی امیه و  بنی العباس و زبیریان و .. شرایطی را برای حاکم اسلامی تعیین کنند؛ در کنار شرایط حاکم اسلامی دو شرط خیلی مهم است؛ حاکم باید هاشمی و از قریش باشد؛ یعنی هاشمی بودن و قریشی بودن از شرایط حاکم است.

 اگر کسی بیاید  یک پایان نامه در مورد نظریاتی که نسبت به قریشی بودن و هاشمی بودن حاکم ،در فقه سیاسی اهل سنت و نظریه فقهای سیاسی اهل سنت است، کار کند، نظرات  و تحلیل های زیادی  نسبت به این نظریه مطرح شده است.که قابل مطالعه و توجه است.

بنی امیه آمد و بر قریشی بودن تاکید کرد و بنی العباس آمد و بر هاشمی بودن تاکید کرد.

خیلی از افراد جامعه  نه هاشمی هستند و نه قریشی ، تکلیف آنها چیست ؟ بنابراین محدوده انتخاب حاکم و حاکمان محدود می شود؟ خیلی از افراد جامعه  بعدها مسلمان شدند و از قریش و بنی هاشم نیستند؛

نکته جالب این است که ابوحنیفه برخلاف همه نظریاتی که وجود دارد، اولین کسی است که می گوید هاشمی بودن و قریشی بودن از شرایط حاکمیت و حکومت  نیست. سؤال چرا در جهان اسلام حنفی ها و حنفا از همه بیشترند . ؟ چرا حنفی ها در میان مذاهب اربعه­ی  اهل سنت، در اکثریت هستند؟

حنفی ها که تقریباً بیش از دو سوم اهل سنت را تشکیل می دهند- چرا  امپراطوری عظیم عثمانی که تشکیل شد، مذهب حنفی را رسمیت و گسترش داد؟

چون حکومت عثمانی، از بنی هاشم و از قریش نبودند؛ مبانی حاکمیتی و حکومتی خود را بر اساس اندیشه­ی فقهی ابوحنیفه تنظیم کردند؛ و لذا در امپراطوری عثمانی، مذهب حنفی، روز به روز گسترش یافت؛ تمام حاکمیت ها و حکومت هایی که انجام می‌شد و از قریش و هاشمی نبودند، به ابوحنیفه استناد می کردند؛ ببینید که یک نظریه سیاسی چقدر تأثیر گذار است؛ ولذا امروز اکثریت اهل سنت بر اساس مدل حنفی ها هستند، مدلشان هم عموماً مدل امپراطوری عثمانی است.

شما گذر کنید از محدوده وهابیت و عربستان سعودی و سلفی‌ها که تاکید بر قریشی بودن دارند، عموم دنیای اهل سنت بر اساس محوریت تداوم امپراطوری عثمانی و باز تولید  دولت اسلامی عثمانی  است.

 الگوی کنونی کشور ترکیه، حزب عدالت و توسعه، آقای رجب طیب اردوغان، چرا گرایش إخوانی دارد؟ چرا قطر و مصر گرایش به إخوان دارند؟ وچرا إخوان در قریب به چهل کشور اسلامی پیرو دارد، اکثریت دارد؟ به این مسئله باید توجه کنیم؛ مؤلفه های حاکمیت و حکومت در این ها چگونه بوده و هست؟

 

وسائل ـ بنابراین می توان گفت کارآمدترین مدل‌های فقه حکومتی اهل سنت تا به الآن مدل حنفی‌ها بوده است؟

فعلاً کارآمدترین و گسترده ترین در میان اهل سنت حنفی بوده است؛ اما به هر حال بنی اُمیه موفّق بود؛ فقه حکومتی اهل سنت بر اساس مدل اُمَوی وجریان سفیانی، فقه موفقی بود و برای خودش تمدّنی ایجاد کرد وحاکمیت و حکومتی داشت؛ حالا بحث های مختلفی وجود دارد در مورد اینکه ما نقطه آغاز بنی امیه را از کجا بدانیم؟ بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله یا بعد از امیرمؤمنان و از معاویه بدانیم؟

 در هر حال معاویه، بیست سال فرماندار جهان اسلام در عصر خلفای اول، دوم و سوم بود، تا زمانی که معاویه می شود امیرالمؤمنین، خلیفه و سلطان، و بعد از او فرزندانش، بنی امیه و بنی مروان تا سال 132 هجری قمری طول می کشد؛ از  سال 132 هجری قمری که بنی امیه براُفتاد، بعضی  از بازماندگان بنی امیه آمدند در کشور آندلس، در شمالی ترین نقطه­ی جهان اسلام،  و فرهنگ و تمدّن بزرگی را به نام آندلس تشکیل دادند.

 

وسائل ـ منظورتان همان جنوب اروپا است که در آن زمان شمال دنیای اسلام محسوب می شد؟

بله همین طور است؛ به ایتالیا، جزیره سیسیل، اسپانیای کنونی و دروازه های فرانسه رسیدند؛ و این فرهنگ و تمدّن  تقریباً چیزی در حدود ششصد هفتصد سال پایه های خودش را گذراند؛ تا جایی که آندلس دچار انحطاط شد و فرو پاشید.

 شاید فرهنگ و تمدّن اُمَوی بر اساس مدل آندلس از نظر تأسیس نهاد های علمی ، مدارس، مساجد، کاخ ها، صنایع و... در جهان اسلام بی نظیر است؛ این بنی امیه ای که از قدرت بر اُفتاد، رفت و در گوشه ای از جهان اسلام دست به فرهنگ و تمدّن بزرگی زد که واقعاً هم  بزرگ است؛ آیامبانی فکری و معرفتی حکومت اسلامی آندلس نسبت به مبانی فکری و معرفتی بنی امیه، با معاویه و بنی مروان، یکی است یا نه تغییر پیدا کرد؟ بحث دیگری است و جای دیگر باید مطرح کرد؛

عامل انحطاط فرهنگ و تمدّن بزرگ آندلس که پل ارتباط جهان اسلام و غرب امروز، روم و یونان قدیم و دستاوردهای غرب جدید بود؛ نهضت ترجمه، داد و ستد های علمی، فرهنگی و تمدّنی محصول تمدن اندلس است؛ عامل انحطاط فرهنگ وتمدن اندلس چیست ؟ و چرا چنین تمدّنی به شکست انجامید جای بحث دارد.

پس از جریان اموی جریان بنی العباس را داریم؛ از سال 132 هجری قمری تا سال656 هجری قمری و فروپاشی بغداد در حمله مغول، بیش از پانصد سال، پنج قرن فرهنگ و تمدن عظیم بغداد را در مدل بنی العباس را داریم که مظهر و نماد پایتخت عباسیان بود؛ دستاوردهایی مثل  نهضت ترجمه، حالا بستگی دارد آغاز ان را از کجا بدانیم؛ به خصوص در عصر هارون و مأمون عباسی  که با عصر امام رضا علیه السلام مصادف می شود ودستاوردهای بزرگ فرهنگی و تمدّنی که در دوران عباسیان با محوریت نیز اتفاق افتاد.

 

وسایل ـ وضعیت شیعه در دوران بنی العباس چگونه است؟

جالب است که مرحوم کلینی، شاگردش شیخ مفید و شاگردش سید رضی و سید مرتضی و شاگردش شیخ طوسی، اینها در بغدادند؛ بخشی از اوج فقه، کلام  و اندیشه شیعه در بغداد است؛ علوم شیعه از قم به بغداد رفت و از بغداد به ری آمد و از ری کوچ کرد به حِلّه و از حِله به نجف رفت؛ البته نجف با قوت و ضعفش، در همه دوران ها بود؛ از بغداد و نجف و حِلّه،  در عصر ما  آخر الزمان که به قم برگشت.

 

وسائل ـ بر اساس تفکّر سیاسی شیعه بود که بزرگان شیعه آن جا تمرکز داشتند یا یکی از دلایل بود؟

 بله یکی از دلایل بود؛ نقطه آغاز تفکّر شیعه، قم بود؛ گذر کنیم از مدینه و تفکّرات ائمه علیم السلام و شاگردان ائمه علیهم السلام؛ قم می شود عشّ آل محمد ؛ تقریباً از اواخر قرن اول، در حدود سال‌های 80-90 هجری قمری و یا، آغاز قرن دوم و آمدن اشعری ها به قم است؛ به دلایل مختلفی، تشیّعی که در مدینه بود به کوفه رفت، کوفه در زمان حجّاج، در اختیار آنها قرار گرفت؛ و بعد بخشی از تشیّع مهاجرت کردند و به قم آمدند و همین طور تا زمان کنونی ماندگار شدند.

مکتب قم تشکیل شد و از دل مکتب قم، شیخ صدوق درمی آید که معاصر با آغاز  غیبت صغری است؛ قم می آید وفرهنگ و نهضت قمی ها  به خصوص در عرصه حدیث و حدیث نگاری و مناقب و ... شروع می شود، و بعد به دلایل مختلف از قم  به بغداد می رود؛ آیا کلینی این را به بغداد برد، یا محمد بن نعمان، شیخ مفید از خودش شروع کرد؟ بحث های تاریخی است که به آن کاری نداریم؛ همین طور مکتب بغداد ادامه پیدا کرد تا جناب شیخ طوسی، و دعوای بین شیعیان و حنبلی ها در بغداد و حادثه بازار کرخ بغداد و مسجد براثا و آتش زدن؛ مدرسه و مکتب شیخ طوسی و کشتار شیعیان چرا؟

چون تشیّع  در بغداد حضور دارد و حکومت در اختیار آل بویه است؛ و آنها دستور دادند دو روز بازار تعطیل شود، روز عاشورا و روز عید غدیر، یک روز شهادت و یک روز جشن؛ افرادی مثل بربهاری که سلفی حنبلی بود، برنتافتند و دستور دادند بازار بغداد را آتش زدند؛ گفته می شود هزار نفر از شیعیان در روز عاشورا یا روز غدیردر بغداد کشته شدند، مسجد براثا را تخریب کردند، محلّه شیعیان و کرخ بغداد را تخریب کردند، خانه شیخ طوسی را تخریب کردند،  کتابخانه اش را آتش زدند و شیعیان مجبور شدند از بغداد به نجف کوچ کنند. دیگر شیخ طوسی بغدادی بشود شیخ طوسی نجفی و مکتب نجف.

برگردیم به بحثمان؛ مدل حنبلی ها هیچگونه سازگاری با سایر مذاهب نداشته اند؛ یکی از غفلت هایی که ما داریم انجام می دهیم این است که فقه حنبلی را نشناخته ایم؛ فقه حنبلی در عرصه حاکمیت و حکومت نظراتی دارد که با سایر مذاهب اهل سنت هم سازگاری ندارد.

 

وسائل ـ حتی با مذاهب دیگر اهل سنت هم رابطه اش اینگونه است؟

حتی اهل سنت، شیعه که سر جای خود است، و زاویه مشترکی با آنها نداریم؛ بیشترین جنگ در طول تاریخ بین حنابله و حنفی ها، حنابله و شافعی ها، حنابله و مالکی ها بوده  وخون و خون ریزی و کشتار راه افتاده است؛، از آن به فتنه حنابله در جهان اسلام  تعبیر می شود؛ اهل سنت هیچ گاه حنابله را به رسمیت نشناختند و نتوانستند باآنها کار کنند.

 

وسائل ـ الآن هم به رسمیت نمی شناسند؟

حتی الآن هم به رسمیت نمی شناسند و نمی توانند با آنها کار کنند؛ چون آدم های بسیار متحجّر و خشنی هستند؛ ملاک هایی که کمترین تساهل و تسامح در آن وجود دارد.

 

وسائل ـ  اینکه حنبلی ها را جزو مذاهب چهارگانه می دانند با حرف حضرت عالی در تناقض نیست؟

فقه اهل سنت چهارتاست؛ اما در مباحث کلامی حاکمیت و حکومتی نمی توانند با حنابله کار کنند؛ در عرصه حاکمیت و حکومت، نظریه  امارت و خلافتی که امروز دولت اسلامی شام و عراق( داعش و النّصرة)  دارند مطرح می کنند، جهان اسلام  اینها را بر نمی‌تابد.

اولاً انشاءالله داعش، النّصره و القاعده و گروه های سلفی افراطی قطعاً به جایی  نخواهند رسید؛ اگر به جایی برسند، نقطه آغاز اختلاف در جهان اسلام است؛ ما به تشیّع کاری نداریم؛ نقطه آغاز برادر کشی در دنیای اهل سنت است، آیا حنفی ها، شافعی‌ها و مالکی ها می توانند با حنبلی ها کار کنند؟

جریان سلفی امروزی (در نگاه حنبلی و باز گشت به سلف )در اندیشه حاکمیت و حکومت معتقد به دو نظریه است:

یک، نظریه الفریضة الغائبة، جهاد فریضه غائبست، که عبد السلام فرج مطرح کرد.

مشکل جهان اسلام، این است که جهاد در آن وجود ندارد بنابراین بیاییم آن را احیاء کنیم؛ اساس جهاد بر این است که شما طرف را تکفیر کنید؛  خوب، کافر کیست؟ اینقدر محدوده کفر را گسترش داده­اید که برادر دینی شما هم که رو به قبله است و نماز می خواند، کافر و مشرک  است؛ و وقتی کافر شد، قتلش هم واجب است.

دوم، جهاد با چه کسی؟

این خیلی مهم است و انحراف بزرگی در جهان اسلام است؛ آنها می گویند  ما دو عدوّ و دو دشمن  داریم، عدوّ قریب و عدوّ بعید، دشمن نزدیک و دور؛دشمنان نزدیک، برادران دینی هستند، روافض و هرکسی که با دولت عراق، سوریه ، ایران و یمن همکاری کند؛عدوّ و دشمن قریب ( نزدیک )هستند؛ دشمنان بعید هم یهود و نصاری هستند؛ ما این قدر این دشمنان نزدیک را می کشیم که کاری به یهود و نصاری هم نداشته باشیم.

 

وسائل ـ چرا دشمن اسلام دارد این ها را تأیید و حمایت می کند؟

تا مسلمانان به خودشان مشغول شوند و همدیگر را بکشند؛ اهل سنت همدیگر را بکشند، شیعه اهل سنت را و اهل سنت شیعه را بکشد؛ جهان اسلام به خودش مشغول باشد و ما کار خودمان را انجام دهیم؛ خیلی نگاه خطرناکی است در فقه سیاسی؛ حالا شما نظریه بیعت در جریان سلف و سلفی گری را از دل آن بیرون بیاورید. و لذا هرکس بیعت نکرد قتلش واجب است.

حالا  امیر دولت اسلامی چه کسی است؟ یک نفر را انتخاب کنیم اسمش را می گذاریم عمر؛ این از بین می رود نفر دوم اسمش را می گذاریم ابوبکر بغدادی، که نه اسمش ابوبکر است و نه اهل بغداد است؛ ابراهیم  عواد السامرایی البدری  الرّضوی  الحسینی  الهاشمی و.... را به خودش نسبت می دهد؛ من رضویم، حسینیم، هاشمیم؛ حاکمیت و حکومت ازآن کیست؟ من بنی هاشم و قریشی ام، عمامه سیاه هم می گذارد که قریشی و هاشمی ام؛ و لذا این مبانی فکری و معرفتی در فقه سیاسی را باید پیگیری کرد؛ و انحرافات بززگی که در فقه سیاسی اهل سنت دارد اتفاق می افتد و واقعاً فقهای اهل سنت باید به فکر مقابله با جریان های افراطی در دنیای اهل سنت باشند.

 

وسائل ـ آیا علت اینکه اصلاً کار به اینجا منجر شد به خاطر نبود یک الگوی حکومتی مناسب که پاسخگوی همه زمان‎ها باشد، نیست؟

دنیای اهل سنت حکومت داشت، مدل هم  دارد، اما نتوانست به هر دلیلی آن ظرفیت و تسامح و تساهلی که در حاکمیت و حکومت نسبت به سایر اندیشه ها و مذاهب وجود دارد را در خودش تحمّل کنند، و لذا همیشه درگیر جنگ های داخلی بودند.

من یک مثال می زنم، اشاره کردم حکومت عثمانی بر اساس نظریه ابوحنیفه که می گوید در حاکم و خلیفه، قریشی بودن و هاشمی بودن شرط نیست، آمد حاکمیت و حکومت تشکیل دادند؛ ترکان عثمانی سنّی در مقابل ایرانیان صفوی شیعی جنگیدند؛ و چه جنگ سختی اتفاق افتاد؛ خوب فقه سیاسی باید این را تحلیل کند؛

 من وقتی نگاه می کنم می گویم که نه تقصیر ترک بودن و نه تقصیر ایرانی بودن است، نه تقصیر عثمانی بودن و نه تقصیر صفوی بودن است، بلکه من می فهم که تفکّر انگلیسی این وسط وجود داشت که موفق شد این ها را به جان هم بیندازد؛ و چقدر درگیری، کشتار و عقب ماندگی در جهان اسلام اتفاق افتاد؛ و محصولش فروپاشی امپراطوری عثمانی و امپراطوری صفوی بود؛ صفوی و عثمانی کم خدمت نکردند؛ دو امپراطوری بزرگ، با دستاوردهای بزرگ فرهنگی و تمدّنی که در محدوده خودشان  بی نظیر است.

 

وسائل ـ در این بین آیا صفویه هم نقش داشته؛ مگر حکومت شیعی نبوده است؟

 خوب، در هر حال بازیگر کیست؟ سفیرکبیر انگلیس است؛ یک محقّق تاریخ و محقق اندیشه سیاسی باید علل و عوامل پیدایش جنگ بین ایران و عثمانی را تحلیل کند؛ فرانسوی ها به کمک حکومت صفوی و انگلیسی ها  به کمک حکومت عثمانی می روند؛ این فروپاشی قبل از جنگ جهانی اول است و ادامه دارد تا اینکه حکومت قاجار می آید؛ این دعواها را در جهان اسلام داریم؛ همین طور جنگ جهانی اول را داریم تا جنگ جهانی دوم که امپراطوری عثمانی فروپاشید و سهم انگلستان شد؛ و در پی آن امپراطوری عثمانی به کشورهای متعدّد تقسیم شد و اختلافاتی که هنوز هم کشورهای عربی و اسلامی با هم دارند.

 

وسائل ـ در پایان اگر جمع بندی دارید بفرمایید؟

اجمالاً،  فقه سیاسی در دنیای اهل سنت در عرصه حاکمیت و حکومت نظریات متعدّد و الگوهای متفاوتی دارد که تعارضات درونی با هم دارند و خواهند داشت؛ در هر حال امروز دنیای اهل سنت، در عرصه حاکمیت و حکومت با مشکلات جدّی روبرو هست؛ از طرفی چالش­های سکولاریسم و لیبرالیسم و پذیرش غرب و غرب گرایی و از طرفی جریان متحجّر و تفکری که تحت عنوان سلف و بازگشت به اسلام وجود دارد.

این دایره وسیع و گسترده از غرب تا سلف را کسی نمی‌تواند جمع کند؛ آیا کسی هست در دنیای اهل سنت  که  الگوی تثبیت شده و موفقی  را برای حاکمیت و حکومت، امارت و حتی سلطنت ارئه دهد که قابل قبول جامعه اهل سنت باشد؟ این محلّ  تأمّل است یا الگویی موفق برای حاکمیت و حکومت و امارت و حتی سلطنت ارائه دهد که قابل قبول جامعه اهل سنت باشد، این محل تأمّل است.

 

وسائل ـ به عنوان نکته آخر فرق بین سلطنت و إمارت و دولت که در بحث ما مطرح شد چیست؟

 من یک اشاره‌ای می‌کنم؛ در متون روایی اینکه بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله چه کسی باید بیاید، الفاظ، مختلف است؛ ما خلیفه را داریم،  امیر را داریم، إمارت را داریم، خلافت را داریم، در بعضی از متون ملک و سلطان (پادشاه) را داریم؛ این الفاظ چه بار معنایی دارند؟ آیا معانی آنها یکی است یا خیر؟ آیا خلیفه، امیر، ملک، پادشاه، سلطان، امام جامعه – امام الدّین و الدّنیا - است یا نیست؟ ولایت دارد یا ندارد؟ اینها بحث هایی است که در فقه سیاسی بحث های زیادی دارد و در جای خود باید بحث کرد.

اجمالا فعلاً  همه این معانی را یکی می گیریم، اما اینها همه بار معنایی مختلفی دارند؛ ما اجمالاً می گوییم  نظریه  فقه سیاسی اهل سنت در عرصه حاکمیت و حکومت، مدل خلافت، إمارت ، مُلک وپادشاهی و سلطنت هست؛  اما اینکه خلیفه چه کسی است و شرایطش چیست؟ امیر چه کسی است؟ شرایطش چیست؟ ملک و پادشاه چه کسی هستند؟ شرایطشان چیست؟ در میان فقهای اهل سنت اختلافات زیادی وجود دارد.(ادامه دارد...)/402/م

 

 

 

کد خبرنگار : 39

چهارشنبه 96 شهریور 29 , ساعت 1:21 عصر
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 2

نصب جانشین از سوی پیامبر اکرم اساس تفکر شیعه و نظریه امامت و ولایت است

وسائل ـ حجت‌الاسلام لیالی به تعریف فقه حکومتی در اندیشه­ نبوی و عصر نبوی پرداخت و گفت: بحث جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مهمترین چالش در فقه سیاسی شیعه و اهل سنت محسوب می شود؛ اصلاً معنای حاکمیت و حکومت دینی در تفکّر اسلامی با گرایش تشیّع منوط بر این است که شما نظریه جانشینی را بپذیرید؛ این که پیامبر(ص) می تواند جانشینی برای خودش نصب کند اساس تفکّر شیعه و نظریه امامت و ولایت است.

نصب جانشین از سوی پیامبر اکرم اساس تفکر شیعه و نظریه امامت و ولایت است

 

مراد از فقه حکومتی همه مباحث فقه است؛ اعم از اقتصاد، حتی عبادات، حدود، دیات، اجتماعیات، سیاسات و غیره تا همه اینها به غرض اداره مطلوب به کار گرفته شود؛ رویکرد و نگرش، روش و غایت در استنباط، حکومتی است و این تفاوت جدی در غایت، مسأله و روش ایجاد می‌کند و در عمل خروجی ما از فقه دارای حکم متفاوت می‌شود که بنابراین فقیه در نگاه حکومتی باید همه جامعه را نگاه کند.

در همین زمینه سرویس سیاست پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل گفت‌وگوی تفصیلی با حجت‌الاسلام محمد علی لیالی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی داشته است که به صورت سلسه‎وار در چند بخش تقدیم خوانندگان می‌شود.

 http://vasael.ir/fa/news-details/6278/

وسائل ـ آیا فقه حکومتی در عصر تشریع و عصر نبوی هم مطرح می شود ؟

 برای فهم فقه حکومتی باید بدانیم که اولین مرحله، فقه حکومتی در اندیشه­ نبوی و عصر نبوی است؛ فقط اشاره کنم  که احکام اسلام تدریجی نازل شده اند، یعنی ما در طی بیست و سه سال رسالت پیامبر، دو دوره­ی متفاوتی داریم؛ دوره ای داریم که آغاز بعثت است و حضرت در مکّه هستند؛ فقیه با نگاه به قرآن و تفسیرآن و احادیث و شأن نزول آیات و احادیث، می گوید این آیه در مکه نازل شده است و معنایش این است.

در یک حکم کلی می گوید که آیاتی که در مکه نازل شده، نگاهش بیشتر به توحید و نماز و معنویت و مباحثی است که مکّه و جامعه مسلمانان مکّه از آن برخوردار بودند؛ فقیه در فهم قرآن و اندیشه پیامبر می گوید ما حیات مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و عصر تشریع را به دو دوران تقسیم می کنیم، دوران مکه، که حاکمیت و حکومت ندارد، پیامبر تنها بود، با چند یا چند ده یا چند صد نفر مسلمان که همین طور بر تعداد آنها افزوده می شود اما هنوز جامعه اسلامی شکل نگرفته است.

دوره دوم ؛ عصر تشریع، هجرت و تشکیل مدینه است؛ مُدُن یعنی چی؟ شهر و شهرنشینی، مدینه، مدینة النبی، جامعه مدنی پیامبر صلی الله علیه و آله؛ نیازهایی بودند که پیامبر صلی الله علیه و اله درطی دوران هجرتش از مکّه به مدینه با آنها مواجه شد؛ شهر تشکیل شد، مسجد ساخت و مسجد محور قرار گرفت؛ اندیشه­ی جهاد را در مکّه نداریم اما در مدینه داریم، زکات و خمس و بسیاری از اموری که اساس شرع و تمدّن و حاکمیت و حکومت پیامبر است؛ در مدینه و پس از تشکیل حاکمیت و حکومت نازل شد.

درست است که پیامبر تا به حال پیامبر بود، و واسطه وحی الهی بر بشر است، در کنار آن حالا منصبی به نام حاکمیت و حکومت دارد، هر کاری در جامعه اتفاق افتاد، باید به پیامبر مراجعه کرد، پیامبر باید قضاوت کند، دیگرپیامبر قاضی و حاکم است در کنارش رسول و نبی هم هست؛ این پیامبر شئونی برای حاکمیت و حکومت دارد، دستور می دهد، امر ونهی می کند، فراخوان به جهاد می کند، یک عدّه اعتراض می کنند، یا  صلح می کند یک عدّه اعتراض می کنند؛ چون پیامبر حاکم و قاضی است باید جامعه را اقناع کند که اگر من دستور به جهاد دادم علّتش این بود؛ اگر صلح کردم – مثلاً صلح حدیبیه را انجام دادم -  علتش این بود؛ صلح یا این جنگ به این دلیل بود؛ وضع خمس و زکات کردیم به این دلیل بود؛ و اینها در آیات قرآن هست.

این‌ها می شود مبانی فکری ومعرفتی فقه حکومتی بر اساس عصر تشریع، و این خیلی مهم است؛ اگر فقیه و هر کسی که  می خواهد در فقه حاکمیتی و فقه حکومتی کار کند، مبانی تشریع و مبانی فقه حاکمیتی و حکومتی در عصر تشریع را نگیرد، در بقیه دوران نمی تواند کار کند؛ اساس مبانی فکری ومعرفتی فقیه در بحث حاکمیت و حکومت دینی باید  قرآن و فهم قرآن- به خصوص آیاتی که در مدینه نازل شده است- شأن نزول ها و تفسیر، سخنان و روایات پیامبر صلی الله علیه و آله در حوادثی که اتفاق افتاده است، باشد.

 

وسایل ـ آیا تعیین جانشین پس از پیامبر(ص) ادامه فقه سیاسی عصر تشریع است؟

پیامبر می آید حاکمیت و حکومت تشکیل می دهد و جانشین تعیین می کند؛ بحث جانشینی پیامبر مهمترین چالش در فقه سیاسی شیعه و اهل سنت محسوب می شود؛ اصلاً معنای حاکمیت و حکومت دینی در تفکّر اسلامی با گرایش تشیّع منوط بر این است که شما نظریه  جانشینی را بپذیرید که پیامبر صلی الله علیه و آله می تواند جانشینی برای خودش نصب کند و می شود تفکّر شیعه و اساس نظریه امامت و ولایت است.

اما اگر گفتید  پیامبر از دنیا رفته و برای خودش مسئولیتی ندارد و جانشینی هم تعیین نکرده، بلکه به مردم واگذار کرده ومردم بروند هر کسی را که دوست داشتند انتخاب کنند؛ و این نظریه جانشینی در فقه اهل سنت می شود؛ نظریه امارت، نظریه خلافت ، نظریه سلطنت، نظریه حاکمیت و حکومت.

 

وسائل ـ اگر  یک حاکمیت و حکومتی تشکیل شد که حکومت جور است، حاکم جائر است، شما می دانید که این حاکم فاسق و فاجر است، آیا حق دارید بر علیه او قیام کنید؟

نظریه امامت و ولایت و فقه سیاسی شیعه می گوید بلی قیام واجب است؛ اما پاسخ فقه اهل سنت در باره قیام علیه حاکم جائر چیست؟

نظریه­ فقهاء و فقه اهل سنت در اینجا واقعاً متکثّر، متفاوت و حتی متعارض است؛ برخی از اهل سنت که سلفی و حنبلی هستند، قیام بر علیه حاکم جائر را جایز نمی دانند؛ می گویند که درست است که حاکمیت جائر است اما  خدا بر شما مسلّط کرده و آن را بپذیرید؛ این نظریه، زمینه های اُموی و عثمانی دارد .

شما وقتی به اندیشه های اباعبدالله الحسین سلام الله علیه توجه می کنید، حضرت، یکی از دلایل قیام و حرکت خود علیه  یزید را می گوید: " و یزیدٌ رجلٌ شاربُ الخمر، مُعلِنٌ بالفسق " یزید فاجر، فاسق و شراب خوار است، " و مثلی لایُباعُ مثل یزید "  بنابراین باید قیام کند چون حاکم اسلامی جائر و فاسق است.

این نگاه کجا و آن نگاهی که یزید را به عنوان حاکم اسلامی می پذیرد – و حتی الآن هم می پذیرد و می گویند یزید رضی الله عنه - کجا؟ شما  ببینید که یک تفکّر سیاسی می گوید که یزید علیه العنة و یک تفکّر میگوید رضی الله عنه، این کجا و آن کجا؟ هر دو هم ادعای اسلام دارند.

گذر می‌کنم از مقدمه فهم فقه حکومتی در اندیشه نبوی و عصر تشریع که خود بحث مفصلی است؛ پیامبر صلی الله علیه و آله  رسالتش را انجام داد و از دنیا رحلت کرد، بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله، فقه حاکمیتی و حکومتی چه وضعیتی دارد؟ کسی که می خواهد در مورد فقه سیاسی حاکمیت و حکومت کار کند باید به عصر خلفاء بپردازد.

اول اینکه، چرا خلفاء برخاستند؟ مبانی فکری و معرفتی که از دل سقیفه و ملاک شِیخوخیت وکهنسالی برخاست چه نظریه ای است؟ ما بیایم بنشینیم و بگوییم هر کسی که بین ما پیرتر است همان حاکم باشد؛ ملاک شِیخوخیت و پیرمردی و ملاک سقیفه و شورای حل و عقد  که از دلش خلیفه اول و دوم و سوم برخاستند.

 

وسائل ـ جایگاه نصب، جایگاه شورای حل و عقد،  شورای بیعت،  نظریه بیعت در اندیشه­ فقیه سیاسی شیعه و اهل سنت پس از عصر نبوی چیست؟ و در اندیشه حاکمیت و حکومت کجاست؟مثلاً  نظریه بیعت را در باره خلیفه اول، دوم و سوم را با نظریه بیعت در باره علی علیه السلام را بسنجیم و بعد با پدیده ای که نسبت به  امیرمؤمنان علی علیه السلام به عنوان خلیفه چهارم اتفاق افتاد بسنجیم؛ آیا این نظریه بیعت در فقه سیاسی، در اندیشه حاکمیت و حکومت و در عصر خلفاء به یک منزله است؟

 مثال می زنم، به هر دلیلی بر اساس نظریه نصب یا شورای حل وعقد، خلیفه اول، دوم و سوم به عنوان خلیفه جامعه اسلامی و حاکم و حکومت اسلامی انتخاب شدند؛ بیعت اجباری است یا خیر؟ اجباری است، هر کس هم بیعت نکند باید گردنش را بزنیم؛ خروج از بیعت جایز نیست.

به هر دلیلی که این فرد به عنوان حاکم اسلامی انتخاب شد؛  صحیح یا غلط را جای دیگر بحث کنید؛ نظریه اش نظریه نصب بود،  نظریه شورای حل و عقد بود،  نظریه انتخاب بود، بگذارید جای خودش باشد؛ در هر صورت بیعت باید باشد؛ پدیده هایی که اتفاق افتاد واقعاً بر اساس مبانی  نظری، فکری و معرفتی آنها است.

اما امیرمؤمنان سلام الله علیه می آید شرط می گذارد، که بیعت باید در مسجد و علنی باشد و اجباری هم  نیست؛ بیعت های قبلی در خانه و مخفیانه بوده است؛ رئیس قوم می آمد بیعت می کرد و می رفت و تمام می شد؛ حضرت می گوید، اول، بیعت در مسجد باشد، دوم، علنی باشد و سوم، اجباری هم برای بیعت وجود ندارد؛ مخالفان در حاکمیت و حکومت من آزادند؛ کسی حق ندارد با مخالفان من به علّت اینکه با من بیعت نکرده اند برخورد کند، البته تا زمانی که دست به قبضه شمشیر نبرند که بحث دیگری است.

دو اندیشه بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله در عرصه حاکمیت و حکومت اتفاق افتاد؛  نظریه ای که از دلش خلافت ،امارت، استخلاف و سلطنت برخاست؛ گرچه سلطنت در پایان است و معاویه اولین سلطان است؛ و بعدش در نظریه بنی امیه، خلفا عموماً سلاطین اند؛ مدلی که اکنون در دنیای اهل سنت وجود دارد، یعنی  ملک،  امیر، خلیفه و سلطان، همان مدلی است که  بعد از پیامبر اتفاق افتاد.

شما اگر امروز نگاهی به حاکمان کشورهای عربی داشته باشید، پسوندشان امیر، مَلِک، سلطان است؛ این تفکر و مبانی، نظریه ای است که در دنیای اهل سنت وجود داشته و دارد و تا امروز خودش را نشان می دهد؛ چرا در برخی از کشور های عربی انتخابات برگزار نمی شود؟ فقه سیاسی باید جواب بدهد؛ انتخابات معنایی ندارد، خلیفه است، سلطان است، امیر است، در آنجا دموکراسی به معنای امروزی معنایی ندارد؛ بیعت اجباریست و حق مخالفت ندارید؛

نظریه دومی که­ بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله اتفاق افتاد، معتقد بود که پیامبر خلیفه،جانشین، ولی و امام تعیین کرد؛ وقتی "من کنت مولا " گفت یعنی ولایت تعیین کرد؛  نظریه­ی  امامت و ولایت با نظریه امارت، خلافت، حاکمیت،  حکومت و سلطنت تفاوت ذاتی دارد؛ معنای امام چیست؟ ویژگی امام چیست؟ ویژگی های ولی چیست؟ خوب این ها از مباحث جدی است که در بحث حاکمیت و حکومت و در فقه سیاسی باید به آن توجه شود.(ادامه دارد...)

/403/م


شنبه 96 شهریور 4 , ساعت 8:24 عصر
حجت الاسلام لیالی
کد خبر: 424117 | تاریخ مخابره :1396/6/2 - 11:42 | سرویس: استان‌ها 39
کارشناسان حوزوی در هم اندیشی «فقه حکومتی» مطرح کردند: 
لزوم نگاه سیستمی و کلان به فقه/ تدوین نظام‌واره آسیب‌های مردم‌سالاری دینی 
حوزه/ فقدان نگاه سیستمی و کلان به فقه به‌خصوص فقه الاجتماع و فقدان برنامه‌ریزی برای برطرف کردن نیازهای فقهی از آسیب‌های پیش روی فقه حکومتی است.

 

به گزارش خبرگزاری «حوزه» از مشهد، حجت‌ الاسلام محمدعلی لیالی، نماینده مرکز تحقیقات علوم اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری،  در نشست هم‌اندیشی فقه حکومتی که در هتل پاسداران مشهد برگزار شد، با اشاره به اهمیت بحث فقه حکومتی اظهار داشت: فقه بایدها و نبایدهای همه زوایا و جوانب فردی و اجتماعی زندگی بشر است که ما در فقه حکومتی به بایدها و نبایدهای مربوط به حکومت می‌پردازیم.

وی با انتقاد از کم‌توجهی و حتی بی‌توجهی به اولویت‌ها و ضرورت‌ها به‌خصوص در فقه حکومتی و فقه نظام افزود: در برخی از عرصه‌ها با مشکلات زیادی در فقه حکومتی مواجهیم که به طور مثال بحث ربا در نظام بانکی است که همه بزرگان و فقها نسبت به آن تذکر داده‌اند ولی بانک‌ها همچنان کار خود را ادامه می‌دهند.

نماینده مرکز تحقیقات علوم اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان خاطرنشان کرد: مهم‌ترین نظریه‌پردازان فقه حکومتی امام راحل و مقام معظم رهبری هستند که می‌طلبید در این زمینه تحقیقات بیشتری صورت می‌گرفت.

وی کم‌توجهی به مسائل مستحدثه به‌خصوص در مسائل حکومتی و نگاه و نگرش فردی به فقه و عدم نگاه جمعی و مشورتی به آن را از آسیب‌های فقه حکمتی برشمرد و گفت: فقدان نگاه سیستمی و کلان به فقه به‌خصوص فقه الاجتماع و فقدان برنامه‌ریزی برای برطرف کردن نیازهای فقهی از دیگر آسیب‌های پیش روی فقه حکومتی است.

حجت الاسلام لیالی با بیان اینکه مبتنی بودن بر فقه سنتی ولی پویا از ویژگی‌های فقه مطلوب است و ابراز کرد: توجه به آینده نظام سیاسی و ساختار سازی و نظام سازی، توجه به فقه ولایت‌فقیه و فقه نظام جمهوری اسلامی، توجه به اولویت‌ها و نیازها و پاسخگویی به مسائل مستحدثه از دیگر ویژگی‌های فقه مطلوب است.

وی تدوین دانشنامه با نگاه فقه نظام و حکومت را در کنار شناسایی اساتید و مراکز فقه حکومتی را از راهکار رسیدن به فقه حکومتی دانست و ادامه داد: تحقیق و پژوهش در زمینه اندیشه سیاسی اسلام و حکومت اسلامی، انجام پژوهش‌ها و مطالعات تطبیقی در زمینه حکومت اسلامی، مشاوره و کارشناسی دینی در موضوع حکومت اسلامی ، جذب، آموزش‌وپرورش محققان موردنیاز در زمینه اندیشه سیاسی اسلام و حکومت اسلامی، برگزاری دوره‌های آموزشی برای معرفی اندیشه سیاسی اسلام و حکومت اسلامی و تبیین اندیشه سیاسی اسلام درباره حکومت اسلامی در داخل و خارج کشور ازجمله فعالیت‌های این موسسه است.

نماینده مرکز تحقیقات علوم اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان با اشاره به برنامه‌های اجراشده در این موسسه تصریح کرد: برگزاری همایش دوسالانه پژوهش برتر حکومت اسلامی، برگزاری دوره‌های آموزشی گفتمان اندیشه سیاسی اسلام، انتشار فصلنامه علمی پژوهشی حکومت اسلامی و انتشار بیش از 25 عنوان کتاب در موضوع حکومت دینی و مأموریت مجلس خبرگان رهبری ازجمله این فعالیت‌ها بوده است.

به گفته وی، وجود بیش از 20 عنوان طرح در دست اقدام در موضوعات حکومت دینی و مأموریت دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری از دیگر اقدامات این موسسه است.


شنبه 96 شهریور 4 , ساعت 8:15 عصر

 

به همت مرکز تحقیقات علوم اسلامی مجلس خبرگان صورت گرفت؛
انتشار 25 عنوان کتاب مرتبط با موضوع فقه حکومتی و مأموریت‌های مجلس خبرگان رهبری
نماینده مرکز تحقیقات علوم اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان برگزاری همایش دوسالانه پژوهش برتر حکومت اسلامی، برگزاری دوره‌های آموزشی گفتمان اندیشه سیاسی اسلام و انتشار بیش از 25 عنوان کتاب در موضوع حکومت دینی و مأموریت مجلس خبرگان رهبری را ازجمله فعالیت‌های این موسسه عنوان کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، حجت‌الاسلام محمدعلی لیالی، نماینده مرکز تحقیقات علوم اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان در نشست هم‌اندیشی فقه حکومتی در هتل پردیسان با اشاره به اهمیت بحث فقه حکومتی اظهار کرد: فقه بایدها و نبایدهای تمام زوایا و جوانب فردی و اجتماعی زندگی بشر است که ما در فقه حکومتی به بایدها و نبایدهای مربوط به حکومت می‌پردازیم.

وی با انتقاد از کم‌توجهی و حتی بی‌توجهی به اولویت‌ها و ضرورت‌ها به‌خصوص در فقه حکومتی و فقه نظام افزود: در برخی از عرصه‌ها با مشکلات زیادی در فقه حکومتی مواجهیم همچون بحث ربا در نظام بانکی که همه بزرگان و فقها نسبت به آن تذکر داده‌اند ولی بانک‌ها همچنان کار خود را ادامه می‌دهند.

نماینده مرکز تحقیقات علوم اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان خاطرنشان کرد: مهم‌ترین نظریه‌پردازان فقه حکومتی امام راحل و مقام معظم رهبری هستند که می‌طلبید در این زمینه تحقیقات بیشتری صورت می‌گرفت.

وی کم‌توجهی به مسائل مستحدثه به‌خصوص در مسائل حکومتی و نگاه و نگرش فردی به فقه و عدم نگاه جمعی و مشورتی به آن را از آسیب‌های فقه حکومتی برشمرد و گفت: فقدان نگاه سیستمی و کلان به فقه به‌ ویژه فقه الاجتماع و فقدان برنامه‌ریزی برای برطرف کردن نیازهای فقهی از دیگر آسیب‌های فقه حکومتی است.

حجت الاسلام لیالی بابیان اینکه مبتنی بودن بر فقه سنتی ولی پویا از ویژگی‌های فقه مطلوب است، ابراز کرد: توجه به آینده نظام سیاسی و ساختار سازی و نظام سازی، توجه به فقه ولایت‌فقیه و فقه نظام جمهوری اسلامی، توجه به اولویت‌ها و نیازها و پاسخگویی به مسائل مستحدثه از دیگر ویژگی‌های فقه مطلوب است.

وی تدوین دانشنامه با نگاه فقه نظام و حکومت در کنار شناسایی اساتید و مراکز فقه حکومتی را از راهکار رسیدن به فقه حکومتی دانست و ادامه داد: تحقیق و پژوهش در زمینه اندیشه سیاسی اسلام و حکومت اسلامی، انجام پژوهش‌ها و مطالعات تطبیقی در زمینه حکومت اسلامی، مشاوره و کارشناسی دینی در موضوع حکومت اسلامی، جذب، آموزش‌وپرورش محققان موردنیاز در زمینه اندیشه سیاسی اسلام و حکومت اسلامی، برگزاری دوره‌های آموزشی برای معرفی اندیشه سیاسی اسلام و حکومت اسلامی و تبیین اندیشه سیاسی اسلام درباره حکومت اسلامی در داخل و خارج کشور ازجمله فعالیت‌های این موسسه است.

نماینده مرکز تحقیقات علوم اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان با اشاره به برنامه‌های اجراشده در این موسسه تصریح کرد: برگزاری همایش دوسالانه پژوهش برتر حکومت اسلامی، برگزاری دوره‌های آموزشی گفتمان اندیشه سیاسی اسلام، انتشار فصلنامه علمی پژوهشی حکومت اسلامی و انتشار بیش از 25 عنوان کتاب در موضوع حکومت دینی و مأموریت مجلس خبرگان رهبری ازجمله این فعالیت‌ها بوده است.

شایان ذکر است؛ وجود بیش از 20 عنوان طرح در دست اقدام در موضوعات حکومت دینی و مأموریت دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری از دیگر اقدامات این موسسه است./864/پ202/ب1


شنبه 96 شهریور 4 , ساعت 7:58 عصر

آیت‌الله شاهرودی در دیدار اعضای فصلنامه حکومت اسلامی:

اندیشه و فقه‌سیاسی اسلام به مجامع علمی جهان منتقل شود

آیت‌الله شاهرودی در دیدار اعضای فصلنامه حکومت اسلامی تاکید کرد: مقالاتی که جنبه کاربردی در جهان اسلام دارند، با ترجمه و عرضه چنین آثاری اندیشه و فقه سیاسی اسلام بیش از پیش به مجامع علمی جهان اسلام منتقل شود. 

به گزارش شبکه اجتهاد، اعضای شورای علمی فصلنامه علمی ــ پژوهشی حکومت اسلامی وابسته به دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری با آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی نایب‌رئیس و رئیس دبیرخانه این مجلس دیدار و گفت‌وگو کردند.

در این دیدار، ابتدا آیت‌الله سیدهاشم حسینی بوشهری کارپرداز فرهنگی مجلس خبرگان و سردبیر فصلنامه علمی ــ پژوهشی حکومت اسلامی ویژه فقه و اندیشه سیاسی اسلام، طی گزارشی مراحل جذب، ارزیابی مقالات و انتشار این فصلنامه را توضیح داده اظهار داشت: غالب نویسندگان مقالات فصلنامه حکومت اسلامی از دانش آموختگان حوزه هستند؛ هرچند جمعی از اساتید دانشگاه نیز مقالات خود را به این مجله، ارائه می‌دهند که پس از ارزیابی اجمالی و تفصیلی توسط کارشناسان و کسب امتیاز لازم در فصلنامه منتشر می‌شود.

در ادامه، حجت‌الاسلام لیالی قائم مقام سردبیر فصلنامه حکومت اسلامی، گزارشی از روند فعالیت این فصلنامه ارائه داد. وی از شمارگان و سطح استقبال مخاطبین به‌دلیل رویکرد علمی فصلنامه به حوزه اندیشه و فقه سیاسی اسلام در سال‌های فعالیت این مجله و نیز حجم بالای مقالات دریافتی از سوی مجله حکومت اسلامی به‌ویژه پس از دریافت امتیاز علمی ــ پژوهشی این فصلنامه سخن گفت و افزود: ارتباط علمی فصلنامه با اساتید و محققان حوزه و دانشگاه به‌عنوان نویسندگان مقالات و همچنین مخاطبین فصلنامه به‌ویژه پس از اخذ مجوز علمی ــ پژوهشی روز به روز رو به گسترش بوده و همین امر مسئولیت دست اندر کاران این نشریه را سنگین‌تر می‌کند. از این رو از مدت‌ها قبل تصمیم گرفته شد شورایی علمی، متشکل از نویسندگان و اساتید مرتبط با حوزه فقه و اندیشه سیاسی اسلام امر سیاست گذاری و نظارت بر محتوای مقالات دریافتی فصلنامه را به‌عهده گرفته و در جلسات خود تمام مقالات را قبل از ارزیابی تفصیلی مورد بحث و بررسی قرار می‌دهند.

نظام سیاسی اسلام، تنها منحصر در بحث ولایت فقیه و حکومت اسلامی نیست
سپس آیت‌الله هاشمی شاهرودی، با ابراز خرسندی از دیدار با اعضای شورای علمی فصلنامه علمی ــ پژوهشی حکومت اسلامی، انتشار فصلنامه حکومت اسلامی با رویکرد فقه و اندیشه سیاسی را موجب بسط و تبیین ابعاد نظام سیاسی اسلام به‌ویژه ولایت فقیه در جامعه اسلامی ارزیابی و تأکید کرد: نظام سیاسی اسلام، تنها منحصر در بحث ولایت فقیه و حکومت اسلامی نیست، بلکه ابعاد گسترده سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را نیز شامل می‌شود؛ هرچند کار در تمام این حوزه‌ها باید مبتنی بر همان بحث ولایت فقیه و چارچوب حکومت اسلامی باشد، اما پرداختن و تبیین ابعاد گوناگون حکومت اسلامی که در واقع از آموزه‌های این حکومت محسوب می‌شوند از اهمیت بالایی برخوردار است.

وی ادامه داد: لازم است شورای علمی فصلنامه با شناسایی خلأهای موجود در حکومت اسلامی و سرمایه گزاری فکری و تنظیم نقشه راه، ابعاد مختلف نظام سیاسی اسلام و گستره حکومت اسلامی در بعد داخلی و بین المللی این اندیشه ناب را هرچه بیشتر تبیین و تشریح کند.

نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری افزود: محوربندی هریک از مباحث مرتبط با نظام اسلامی و حکومت اسلامی به‌ویژه در عصر غیبت یکی از وظایف راهبردی شورای علمی فصلنامه حکومت اسلامی است.

آیت‌الله شاهرودی همچنین از ضرورت ترجمه به‌روز و فنی برخی مقالات فصلنامه علمی ــ پژوهشی حکومت اسلامی جهت ارائه به اندیشمندان جهان اسلام سخن گفت و تأکید کرد: ارائه ترجمه عربی و انگلیسی چکیده مقالات برای انتقال مفاهیم علمی اندیشه سیاسی اسلام در عرصه بین الملل از آن‌چنان کارایی برخوردار نیست. لذا یکی دیگر از وظایف شورای علمی و دست اندر کاران فصلنامه حکومت اسلامی، شناسایی مقالاتی است که جنبه کاربردی در جهان اسلام دارند تا با ترجمه و عرضه چنین آثاری اندیشه و فقه سیاسی اسلام بیش از پیش به مجامع علمی جهان اسلام منتقل شود.

وی در پایان ضمن آرزوی توفیق برای اعضای این شورا و همکاران فصلنامه حکومت اسلامی افزود: نشر، تبلیغ و ترویج اندیشه سیاسی اسلام به‌ویژه تجربه موفق نظام ولایت فقیه در جمهوری اسلامی به‌شیوه علمی در سطح کشورهای دیگر علی الخصوص کشورهای اسلامی یکی از وظایف دبیرخانه مجلس خبرگان و فصلنامه علمی ــ پژوهشی حکومت اسلامی وابسته به این دبیرخانه است.

شنبه 96 شهریور 4 , ساعت 7:51 عصر

 

فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 1
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی:

فقه سیاسی متناظر با حاکمیت و حکومت سیاسی است

فقه سیاسی متناظر با حاکمیت و حکومت سیاسی است

وسائل ـ حجت‌الاسلام لیالی به تعریف فقه سیاسی پرداخت و گفت: فقه سیاسی متناظر با حاکمیت و حکومت سیاسی است، یعنی پیوند عمیقی بین فقه سیاسی و حاکمیت و حکومت سیاسی وجود دارد؛ مهمتر از همه، فقه سیاسی باید به دنبال ایجاد و احیاء حاکمیت و حکومت اسلامی باشد، با آن تفکّری که فقیه از آن برخوردار است.

مراد از فقه حکومتی همه مباحث فقه است؛ اعم از اقتصاد، حتی عبادات، حدود، دیات، اجتماعیات، سیاسات و غیره تا همه اینها به غرض اداره مطلوب به کار گرفته شود؛ رویکرد و نگرش، روش و غایت در استنباط، حکومتی است و این تفاوت جدی در غایت، مسأله و روش ایجاد می‌کند و در عمل خروجی ما از فقه دارای حکم متفاوت می‌شود که بنابراین فقیه در نگاه حکومتی باید همه جامعه را نگاه کند.

در همین زمینه سرویس سیاست پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام محمد علی لیالی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی تحت عنوان فقه حکومتی و فقه ناظر بر حاکمیت و حکومت، نیازهای حاکمیت و حکومت در حاکمیت و حکومت اسلامی داشته است که متن آن تقدیم خوانندگان می‌شود.

http://vasael.ir/fa/news-details/5893/

وسائل ـ در ابتدا بفرمایید تعریف شما از فقه چیست تا بتوانیم از همان زاویه وارد بحث اصلی شویم؟

اگر به طور اجمالی بخواهیم بگوییم، نقطه‌ی مشترک تعریف فقه در زبان همه‌ی فقهاء این است که فقه، تعیینِ تکلیف احکام مکلّفین، بایدها و نبایدهایی است که یک مکلّف از آن برخوردار بوده و فقیه باید آنها را  برای مکلّف بیان کند؛ در طول تاریخ، - براساس این تعریف فقه-  بیشتر به روابط فردیِ مکلّفین توجّه شده است و کمتر – به خصوص در فقه شیعه – در مورد ابعاد و وظیفه ی مکلّفین در عرصه‌ی روابط و مناسبات اجتماعی افراد بحث شده است؛ فقه اهل سنت از این جهت یک مقداری دستش بازتر بوده، به خاطر اینکه حاکمیت‌ها و حکومت‌ها در اختیارش بوده است و حاکمیت و حکومت در اختیار فقهای شیعه نبوده است.

 

وسائل ـ علت اینکه  فقه شیعه  کمتر وارد این مباحث شده است، چه بوده است؟

 به علّت سیر تحولات تاریخی که بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در جامعه اتفاق افتاد و حاکمیت ها و حکومت هایی که برخواستند، متعلّق به دنیای اهل سنت بودند، حکومت‌هایی مانند بنی امیه، بنی العباس، زبیریان و عثمانیان و... در طول تاریخ نیز اینگونه بود.

تفکر شیعی نیز - مگر در مقاطع کوتاهی از  تاریخ و آن هم مناطقی با وسعت محدود -  از حاکمیت و حکومت برخوردار نبود؛ طبیعتاً نیازهای حاکمیتی و حکومتی برای تشیّع مطرح نبود که فقهای شیعه بتوانند نسبت به آن بحث کنند، اگر هم جایی فقیه شیعه نسبت به نیازها و چالش‌های حاکمیت و حکومت حرف زده، ناظر به مخالفین و ناظر به شرایط و مباحثی که عموم حاکمیت‌ها و حکومت‌های اهل سنت داشته اند، بوده است.

وقتی حاکمیت و حکومت شیعی نباشد، طبیعتاً نیازهایی برای حاکمیت و حکومت شیعی مطرح نمی‌شود که فقیه شیعی بتواند این نیاز ها را پاسخ بدهد؛ این مهم ترین عامل بود و دلایل دیگر نیز دارد که باید در جای خودش بحث کنیم.

بنابراین نکته‌ی اوّل اینکه در فقه سیاسی عموماً فقیه به دنبال پاسخ به نیازهای مکلّفین در روابط و مناسبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فکری، فرهنگی و مانند این‌ها است که در عرصه‌ی حاکمیت و حکومت با اینها مواجه هستیم؛ طبیعتاً فقه سیاسی متناظر با حاکمیت و حکومت سیاسی است، یعنی پیوند عمیقی بین فقه سیاسی و حاکمیت و حکومت سیاسی وجود دارد؛ مهمتر از همه، فقه سیاسی باید به دنبال ایجاد و احیاء حاکمیت و حکومت اسلامی باشد، با آن تفکّری که فقیه از آن برخوردار است.

نکته‌ی دوم، معنای حاکمیت و حکومت است که معانی مختلفی برای آن وجود دارد؛ اگر ما بخواهیم حاکمیت و حکومت را در فقه سیاسی شیعه یا فقه سیاسی اهل سنت یا به طور کلی فقه سیاسی اسلام بحث کنیم، طبیعتاً حاکم و حکومتی است که در خدمت مسلمانان و جامعه ی اسلامی باشد و بر مسلمانان و مؤمنان می‌خواهد حاکمیت و حکومت کند.

اساس و شالوده‌ی این حکومت، اسلام است و به آن حاکم اسلامی و حکومت اسلامی می گوییم، طبیعتاً با مؤلفه‌­هایی مثل حاکم طاغوت و حاکم کفر، حاکمیت طاغوت و حاکم طاغوت و حاکمیت کفر و حاکمیت کافر متفاوت خواهد بود.

حاکم اسلامی و حکومت اسلامی از منظر فقه سیاسی خودش شرایطی دارد؛ هر کسی نمی‌تواند به مقام حاکمیت و حکومت برسد؛ مثلاً تأکید بر تقوا، مخالفت با هوای نفس، تأکید بر عدالت، و.... .

از نگاه دیگر هم حاکمیت و حکومت اسلامی با سایر حاکمیت‌ها و حکومت‌ها تفاوت دارد، مثلاً حاکم و حکومت اسلامی از منظر تفکّر دینی در کنار شرایطی که خود حاکم و مکلّفین از جهت اخلاق و معنویت باید از آن برخوردار باشند، باید تأمین کننده ی آرامش و امنیت مسلمانان باشد.

 

وسائل ـ تأمین امنیت و آرامش وظیفه‌ی همه‌ی حکومت‌ها است؛ در حکومت اسلامی چه فرقی در این زمینه وجود دارد که آن را متمایز می کند؟

در همه‌­ی حکومت ها بحث امنیت وجود دارد، امّا جالب این است که مهمترین مؤلفه‌­ی امنیت، امنیت روحی و روانی جامعه اسلامی است؛ یک امنیت مرزها داریم که همه‌ی کشورها و همه‌ی حُکّام و سلاطین باید داشته باشند و نه تنها از مرزهایشان محافظت می‌کنند، بلکه می‌خواهند مرزهایشان را افزایش بدهند؛ امّا در تفکر دینی آنچه که برای حاکم و حکومت اسلامی وجود دارد آرامش و امنیت مؤمنان در جامعه‌ی ایمانی است.

یعنی مهمترین مؤلفه ای که در جامعه‌ی ایمانی مسلمانان وجود دارد، این است که جامعه باید این آرامش و طمأنینه را داشته باشد که بتواند در جهت عبادت خداوند حرکت کند، در جهت تعالی حرکت کند؛ اساس حاکمیت و حکومت اسلامی تعالی و رشد جامعه اسلامی است؛ حاکم اسلامی باید ببیند در دوران حکومتش جامعه ی اسلامی را  در جهت رشد، ترقی، تعالی، تکامل، - که عموما همه ی این ها گرایش به معنویت و اخلاق و حاکمیت ارزش های الهی و دینی است -  به کجا رسانده است.

چنین چیزی در تفکرِ حکومت طاغوت مطرح نمی‌شود، بلکه در آنجا حاکم جامعه ی اسلامی می خواهد جامعه اصلاً رشد نکند، هر چه پایین‌تر باشد سلطان و خلیفه قدرتش بیشتر است؛ طبیعتاً حاکمیت طاغوت به دنبال احیای ارزش‌های الهی نیست؛ در تفکّر دینی وظیفه‌ی حاکمیت و حکومت دو امر است.

یکی رساندن جامعه به ترقی و تکامل در جهت خدایی شدن جامعه و دوم خدمت به جامعه است؛ حاکم اسلامی خادم و نوکر مردم است؛ این تفکّر، تفکّر مهمّی است، در سایر اندیشه ها، مذاهب و مکاتب، حاکم اسلامی خادم مردم نیست؛ مفهومی به نام خدمت به مردم، فقرا و محرومین معنایی ندارد.

 شما اگر در نظام خلقت بگردید یک نفر را پیدا می کنید که او حاکم اسلامی است، امپراطوری اسلامی در خدمتش است، محدوده ی قدرتش فراتر از سرزمین های حجاز، عراق، ایران و شامات است و هیچکس قدرت این فرد – امیر مؤمنان سلام الله علیه - را ندارد، اما این فرد خادم ترین افراد است؛ چرا امیرالمؤمنین در نیمه‌های شب سراغ فقراء و محرومین جامعه می‌رود؟ چون وظیفه اش خدمت است.

وظیفه ی حاکم اسلامی خدمت به جامعه است، به خصوص اگر افراد جامعه، فقراء و محرومین باشند؛ این تفکّر در سایر حاکمیت ها و حکومت‌ها اصلاً معنایی ندارد؛ لذا حاکم هر چه حکومت و قدرتش بیشتر، خدمتش بیشتر است؛ همان تفکّری که از امیرمؤمنان سلام الله علیه نسبت به اصل حاکمیت و حکومت مطرح می شود؛ به تعبیر حضرت سلام الله علیه اگر هدف حکومت این نباشد، از آب بینی بز گَر گرفته هم، پست تر است؛ از کفش و نعلین خراب و پاره شده هم پست تر است.

 

وسائل ـ پس چرا حضرت علی علیه السلام حاکمیت و حکومت را قبول می کند؟

 برای اینکه دست مردم را بگیرد و آنها را رشد دهد و به خدا برساند؛ دوم اینکه به آنها خدمت کند و حقشان را از ظالمان،  کافران،  اعیان و اشراف و از کسانی که حق اینها را دارند ضایع می کنند، بگیرد؛  "ألّا یُقارُّوا علی کِظَّة ظالمٍ"، چرا حکومت را قبول کردم؟ به خاطر اینکه خداوند پیمان گرفته است، کسانی که می توانند بر گرسنگیِ گرسنگان و سیری سیران صبر نکنند؛ و لذا حضرت می گوید من حق مردم را از شما می گیرم، هر چند که مهریه ی زنانتان باشد.

مگر طلحه و زبیر مؤمن و مسلمان نیستند؟ مگر صحابی پیامبر نیستند؟، مگر امارت ندارند؟ مگر خلافت ندارند؟ مگر ابوسفیان مسلمان نشد؟ مگر معاویه و یزید مسلمان نبودند؟ مگر بنی امیه که  تا سال 132 حاکمیت و حکومت داشتند و بازماندگان این ها در قرون بعدی که در بخشی از جهان اسلام - آندلس و اسپانیای امروزی - حکومت و حاکمیت داشتند، مسلمان نبودند؟ نماز نمی خواندند؟ شعائر دینی را انجام نمی دادند؟

همین را ما در مورد بنی العباس داریم، مگر بنی العباس و حاکمانشان والیان و خلفای اسلامی نبودند؟ مگر فقها در خدمت این‌ها نبودند؟ حالا تفکر و اندیشه علی علیه السلام را در باره حاکمیت و حکومت  مقایسه کنید با تفکر حکام اموی و عباسی و زبیری و...

و لذا شما وقتی اندیشه‌­های امیرمؤمنان سلام الله علیه را در نهج البلاغه مطالعه می فرمایید، خیلی قابل تأمّل است؛ مثلاً  نامه­ی حضرت به جناب مالک، نامه­ی پنجاه و سه که اساس حاکمیت و حکومت اسلامی در این نامه وجود دارد؛ وظیفه‌ی حاکم اسلامی، وظیفه‌ی مردم نسبت به حاکم اسلامی چیست؟ حاکم و حکومت اسلامی چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟ می‌بینید که تفاوت‌های بنیادین بین اندیشه علی(ع) باسایر افراد و اصحاب و خلفا وجود دارد.

 

وسائل ـ معنای فقه حکومتی و ماهیت فقه حکومتی چیست؟ انتظارمان نسبت به فقه درباره‌ی نیازهای حاکمیت و حکومت چیست؟

 طبیعتاً وقتی حاکمیت‌ها و حکومت‌ها متعدّد هستند، فقه و فقهاء هم متعدّداند؛ یک وقتی شما حاکمیتتان، حاکمیت زبیریانِ یا اُمویان  یا عباسیان و یا عثمانیان است و فقهایی که در خدمت این حاکمیت و حکومت هستند، نوع نگاهشان به نیازهای حاکمیت و حکومت هم فرق می کند.

اما اگر یک وقتی ماهیت حاکمیت و حکومت شما مثلاً در عصر حضور یا غیبت امام در تفکر شیعه باشد؛ نوع نگاه شما به فقه حاکمیت از منظر تفکری شیعی متعدد و متفاوت خواهد بود؛ اگر شما درباره‌ی فقه شیعه در مراحل و زمان های مختلف بحث کنید، می‌بینید که چه مباحثی از فقه حکومتی شیعه مطرح و چه مباحثی را می توانید استخراج کنید؟

مثلاً در قرن سوم و چهارم و اوایل قرن پنجم، حکومت های شیعی بسیاری مانند آل حمدان، علویان و فاطمیان، مرعشیان و...را داریم؛ طبیعتاً فقهایی در خدمت اینها هستند که باید به نیازهایشان پاسخ بدهند؛ اما در نیمه‌ی دوم قرن پنجم و ششم و اوایل قرن هفتم حاکمیت و حکومت شیعی کمتری داریم؛ حکومت های شیعی همه برافتادند؛ خوب نوع نگاه و نیازها متفاوت است؛ حاکمیت و حکومت شیعی به فقیه می گوید که به چه مباحث و مسایلی نیازمند است.

در دوران معاصر( قاجار و پهلوی) ما حاکمیت و حکومت اسلامی به معنای نظریه امامت و ولایت، و ولایت فقیه نداشتیم؛ ما  فقیهی بزرگ مثل آیت الله بروجردی را داریم، نوع نگاهش نسبت به فقه و حاکمیت حکومتی چیست؟ اما نوع نگاه امام خمینی(ره) به حاکمیت و حکومت و فقه و حاکمیت و حکومت فقهی با آیت الله بروجردی متفاوت است.

 امام راحل حاکمیت و حکومت تشکیل می‌دهد؛ نوع نگاه امام به فقه حکومتی چیست؟ فقه و فقه حکومتی شما متحول می شود؛ چرا؟ چون نیازها متعدّد شد، حاکمیت و حکومت ها متفاوت شد، زمان و مکان متفاوت و متعدد شد، طبیعتاً  فقه هم باید در خدمت حاکمیت و حکومت اسلامی و نیازهای حاکمیت و حکومت اسلامی باشد.

 

وسائل ـ آیا خود فقهاء نمی توانستند  کاری کنند که مردم، مطالبه‌گر حکومت اسلامی باشند؟ 

خیر نمی شد؛ متناسب با زمان سؤالی از فقیه می پرسیدند و او جواب می داد؛ فقیه حاکمیت اسلامی نداشت؛ حکومت اسلامی ندارد؛ مهمتر از همه حاکمیت فقه و حاکمیت فقیه هم وجود نداشت؛ تغییر در زمانه صورت گرفت و حاکمیتی ایجاد شد و فقیه و فقهی آمد که فقه حکومتی نیاز دارد؛ امام (ره)  فرمود:  فقه، فلسفه ی عملی حاکمیت  و حکومت است.

این نگاه کجا و نگاهی که تمام فقهاء در طول تاریخ داشته اند کجا؟ بنابراین فقه حکومتی، در خدمت حاکمیت و حکومت خواهد بود؛ اول، برای تأمین نیازهای حاکمیت و حکومت، و دوم پاسخ به چالش­هایی که حاکمیت و حکومت با آن مواجه است.

برای مثال در طول تاریخ هزار و چهارصد سال گذشته مسائلی مثل احکام بانک، بیمه، گمرک، خرید و فروش خون و  اعضای بدن که امروزه به آن مسائل مستحدثه می گوییم، اصلاً در فقه مطرح نبود و وجود خارجی نداشت؛ مسائل مُستحدثه­ی امروز اتفاق می افتد که فقه و فقیه هر دو متحوّل شوند، تلاش کنند تا نیازهای مسائل مستحدثه ی امروزی را که در قالب حاکمیت و حکومت دارد اتفاق می افتد، پاسخ دهند.

بسیاری از مسائل به تعبیر حضرت امام(ره) ممکن است در گذشته وجود داشته باشد، اما امروز تغییر ماهیت داده است؛ ما همه در فقه خوانده ایم که خرید و فروش خون، حرام است و هر چیز حرامی ارزش مالی ندارد؛ حالا مسئله عوض می شود، الآن خرید و فروش خون چه حکمی دارد؟

فقیه  پاسخ می دهد، نه تنها حرام نیست و حلال و مباح است، بلکه گاهی  اوقات ممکن است واجب هم باشد؛ مثلاً  خون در جامعه اسلامی کم است و مورد نیاز است، حاکم اسلامی بر اساس ساختارها و سازمان هایی که دارد، مثل سازمان انتقال خون، مردم را مجبور کند که سالی یک واحد خون بدهید.

 

وسائل ـ چه لزومی دارد که برای پاسخ به این نیازها حتماً حکومت تشکیل شود؟ آیا بدون حکومت اسلامی این نیازها جواب داده نمی شود؟

اگر حاکمیت و حکومت نباشد، عرصه‌ی روابط و مناسبات اجتماعی معنا ندارد؛ دو تا جنبه داریم، یک جنبه که مسائل جدید  است، دوم اینکه این مسائل مستحدثه در درون حاکمیت وحکومت اتفاق افتاد و این حاکمیت و حکومت سوال و نیاز دارد؛ مسائل مستحدثه اتفاق می افتد دولت یا مجلس یا شورای نگهبان استفتاء می‌کند از مراجع عظام، که حضرت آقای مرجع تقلید فقه سیاسی شیعه نظرشما نسبت به این مسئله چیست؟ یعنی چالش­‌هایی که حاکمیت و حکومت با آن مواجه است.

یک مثال خیلی جزئی بزنم و آن اینکه ما، سی و هشت سال است که احکام بانکداری اسلامی را تصویب کرده‌ایم؛ احکام بانکداری اسلامی دارد اجراء می شود و از طرفی تمام مراجع و تمام فقهای ما معتقدند احکام بانکی ما ربوی است، هر کسی هم کار خودش را می کند.

همان احکامی که شورای نگهبان یا مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب کرد، و این دارد اجراء می شود که مثلاً از مردم دیرکرد بگیرید؛  اقتصاددان و فقیه ما، که در زمینه ی اقتصاد و آن هم در زمینه ی در احکام بانکی کار کرده است بیاید پاسخ بدهد؛ البته ما در اینجا فقه سیاسی را به معنای عام گرفته ایم که فقه اقتصادی را هم شامل می شود؛ این مشکل را چگونه حاکمیت و حکومت اسلامی باید برطرف کند؟

مثلاً بانک مرکزی اعلامیه می دهد ما پنج نفر را به عنوان نمایندگان مراجع، نمایندگان مجلس و نمایندگان شورای نگهبان، نمایندگان حوزه ی علمیه ی قم، پنج نفر از فقها ناظر بر احکام بانکی اند؛ هر برنامه ای که داریم تصویب می کنیم، این فقهاء- کارشناسان اقتصادی که فقه خوانده اند- تأیید کنند.

 

وسائل ـ بنابراین چرا باز هم مراجع تقلید درباره این نوع بانکداری اعتراض دارند؟

چون که این پنج نفر می‌آیند خدمت مراجع توجیه می کنند؛ اما مراجع توجیه نمی‌شوند یا مبانی فقهی آنها اختلاف دارد یا واقعاً مشکل است؛ این می‌شود چالش حاکمیت و حکومت نسبت به نیازهای جامعه؛ هر معنایی شما بخواهید از فقه حکومتی ارائه دهید باید ناظر باشد به برطرف کردن نیازهای حکومت اسلامی و دوم پیش بینی چالش­‌هایی که حاکمیت و حکومت اسلامی با آنها مواجه است و لذا شما ناخودآگاه در این چالش‌­های جدید با بحثی به نام حکم حکومتی مواجه می شوید.

 

وسائل ـ معنای حکم حکومتی چیست؟

حکم حکومتی یعنی خلاف حکم اولی؛ مثلاً حج، واجب است و از ارکان اسلام محسوب می گردد و تعطیلی آن نیز حرام است؛ مکلّف در صورت وجود شرایط و تلکیف باید حج را بجابیاورد؛ حالا کسی که حاکم اسلامی و فقیه جامع الشرایطی است که همه ی مقتضیات ولایت و حاکمیت و حکومت را دارد، می گوید امسال حق رفتن به حج ندارید؛ به چه علّتی این را می گوید؟  به خاطر احکام حکومتی؛ شرایط احکام حکومتی چیست؟ فقه سیاسی چگونه می تواند احکام حکومتی را حل کند؟

شما اگر به اصل صد و ده قانون اساسی- اختیارات رهبری - نگاه کنید، یکی از مهمترین اختیارات رهبری حل معضلات نظام است؛ معضلات نظام یعنی چه؟ معضلات کجاست؟ نمی دانیم، امکان دارد ده ها و صد ها معضل در آینده  اتفاق بیفتد؛ پس معلوم است که حاکمیت و حکومت معضلات  و مشکلاتی دارد که فقیه   – به معنای عام یعنی ولایت فقهاء – و فقه باید بتواند معضلات نظام را حل کند؛ منظور از نظام همان حاکمیت و حکومت و نظام سیاسی است.

وسائل ـ ممنون از فرصتی که در اختیار پایگاه وسائل قرار دادید./403/م


شنبه 96 شهریور 4 , ساعت 11:58 صبح
انتقاد از کم‌توجهی‌ها به اولویت‌ها و ضرورت‌ها در فقه حکومتی و فقه نظام

 

از سوی محمدعلی لیالی صورت گرفت؛

انتقاد از کم‌توجهی‌ها به اولویت‌ها و ضرورت‌ها در فقه حکومتی و فقه نظام

به گزارش خبرنگار اجتهاد از ستاد خبری نشست «هم‌اندیشی فقه حکومتی» در مشهد، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی لیالی، نماینده مرکز تحقیقات علوم اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان در این نشست، با اشاره به اهمیت بحث فقه حکومتی اظهار داشت: فقه بایدها و نبایدهای تمام زوایا و جوانب فردی و اجتماعی زندگی بشر است که ما در فقه حکومتی به بایدها و نبایدهای مربوط به حکومت می‌پردازیم.

وی با انتقاد از کم‌توجهی و حتی بی‌توجهی به اولویت‌ها و ضرورت‌ها به‌خصوص در فقه حکومتی و فقه نظام افزود: در برخی از عرصه‌ها با مشکلات زیادی در فقه حکومتی داریم، مانند بحث ربا در نظام بانکی که همه بزرگان و فقها نسبت به آن تذکر داده‌اند ولی بانک‌ها همچنان کار خود را ادامه می‌دهند

نماینده مرکز تحقیقات علوم اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان، خاطرنشان کرد: مهم‌ترین نظریه‌پردازان فقه حکومتی امام راحل و مقام معظم رهبری هستند که می‌طلبید در این زمینه تحقیقات بیشتری صورت می‌گرفت.

لیالی کم‌توجهی به مسائل مستحدثه به‌خصوص در مسائل حکومتی و نگاه و نگرش فردی به فقه و عدم نگاه جمعی و مشورتی به آن را از آسیب‌های فقه حکمتی برشمرد و گفت: فقدان نگاه سیستمی و کلان به فقه به‌خصوص فقه الاجتماع و فقدان برنامه‌ریزی برای برطرف کردن نیازهای فقهی از دیگر آسیب‌های فقه حکومتی است.

لیالی بابیان اینکه مبتنی بودن بر فقه سنتی ولی پویا از ویژگی‌های فقه مطلوب است و ابراز کرد: توجه به آینده نظام سیاسی و ساختار سازی و نظام سازی، توجه به فقه ولایت‌فقیه و فقه نظام جمهوری اسلامی، توجه به اولویت‌ها و نیازها و پاسخگویی به مسائل مستحدثه از دیگر ویژگی‌های فقه مطلوب است.

تشریح فعالیت‌های مرکز تحقیقات علوم اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان

وی تدوین دانشنامه با نگاه فقه نظام و حکومت را در کنار شناسایی اساتید و مراکز فقه حکومتی را از راهکار رسیدن به فقه حکومتی دانست و ادامه داد: تحقیق و پژوهش در زمینه‌اندیشه سیاسی اسلام و حکومت اسلامی، انجام پژوهش‌ها و مطالعات تطبیقی در زمینه حکومت اسلامی، مشاوره و کارشناسی دینی در موضوع حکومت اسلامی، جذب، آموزش‌ و پرورش محققان مورد نیاز در زمینه‌ اندیشه سیاسی اسلام و حکومت اسلامی، برگزاری دوره‌های آموزشی برای معرفی ‌اندیشه سیاسی اسلام و حکومت اسلامی و تبیین ‌اندیشه سیاسی اسلام درباره حکومت اسلامی در داخل و خارج کشور از جمله فعالیت‌های این موسسه است.

استاد حوزه علمیه با اشاره به برنامه‌های اجراشده در این موسسه تصریح کرد: برگزاری همایش دوسالانه پژوهش برتر حکومت اسلامی، برگزاری دوره‌های آموزشی گفتمان اندیشه سیاسی اسلام، انتشار فصلنامه علمی پژوهشی حکومت اسلامی و انتشار بیش از 25 عنوان کتاب در موضوع حکومت دینی و مأموریت مجلس خبرگان رهبری ازجمله این فعالیت‌ها بوده است.

به گفته وی، وجود بیش از 20 عنوان طرح در دست اقدام در موضوعات حکومت دینی و مأموریت دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری از دیگر اقدامات این موسسه است.


شنبه 96 شهریور 4 , ساعت 11:53 صبح

 

به همت مرکز تحقیقات علوم اسلامی مجلس خبرگان صورت گرفت؛
انتشار 25 عنوان کتاب مرتبط با موضوع فقه حکومتی و مأموریت‌های مجلس خبرگان رهبری
نماینده مرکز تحقیقات علوم اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان برگزاری همایش دوسالانه پژوهش برتر حکومت اسلامی، برگزاری دوره‌های آموزشی گفتمان اندیشه سیاسی اسلام و انتشار بیش از 25 عنوان کتاب در موضوع حکومت دینی و مأموریت مجلس خبرگان رهبری را ازجمله فعالیت‌های این موسسه عنوان کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، حجت‌الاسلام محمدعلی لیالی، نماینده مرکز تحقیقات علوم اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان در نشست هم‌اندیشی فقه حکومتی در هتل پردیسان با اشاره به اهمیت بحث فقه حکومتی اظهار کرد: فقه بایدها و نبایدهای تمام زوایا و جوانب فردی و اجتماعی زندگی بشر است که ما در فقه حکومتی به بایدها و نبایدهای مربوط به حکومت می‌پردازیم.

وی با انتقاد از کم‌توجهی و حتی بی‌توجهی به اولویت‌ها و ضرورت‌ها به‌خصوص در فقه حکومتی و فقه نظام افزود: در برخی از عرصه‌ها با مشکلات زیادی در فقه حکومتی مواجهیم همچون بحث ربا در نظام بانکی که همه بزرگان و فقها نسبت به آن تذکر داده‌اند ولی بانک‌ها همچنان کار خود را ادامه می‌دهند.

نماینده مرکز تحقیقات علوم اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان خاطرنشان کرد: مهم‌ترین نظریه‌پردازان فقه حکومتی امام راحل و مقام معظم رهبری هستند که می‌طلبید در این زمینه تحقیقات بیشتری صورت می‌گرفت.

وی کم‌توجهی به مسائل مستحدثه به‌خصوص در مسائل حکومتی و نگاه و نگرش فردی به فقه و عدم نگاه جمعی و مشورتی به آن را از آسیب‌های فقه حکومتی برشمرد و گفت: فقدان نگاه سیستمی و کلان به فقه به‌ ویژه فقه الاجتماع و فقدان برنامه‌ریزی برای برطرف کردن نیازهای فقهی از دیگر آسیب‌های فقه حکومتی است.

حجت الاسلام لیالی بابیان اینکه مبتنی بودن بر فقه سنتی ولی پویا از ویژگی‌های فقه مطلوب است، ابراز کرد: توجه به آینده نظام سیاسی و ساختار سازی و نظام سازی، توجه به فقه ولایت‌فقیه و فقه نظام جمهوری اسلامی، توجه به اولویت‌ها و نیازها و پاسخگویی به مسائل مستحدثه از دیگر ویژگی‌های فقه مطلوب است.

وی تدوین دانشنامه با نگاه فقه نظام و حکومت در کنار شناسایی اساتید و مراکز فقه حکومتی را از راهکار رسیدن به فقه حکومتی دانست و ادامه داد: تحقیق و پژوهش در زمینه اندیشه سیاسی اسلام و حکومت اسلامی، انجام پژوهش‌ها و مطالعات تطبیقی در زمینه حکومت اسلامی، مشاوره و کارشناسی دینی در موضوع حکومت اسلامی، جذب، آموزش‌وپرورش محققان موردنیاز در زمینه اندیشه سیاسی اسلام و حکومت اسلامی، برگزاری دوره‌های آموزشی برای معرفی اندیشه سیاسی اسلام و حکومت اسلامی و تبیین اندیشه سیاسی اسلام درباره حکومت اسلامی در داخل و خارج کشور ازجمله فعالیت‌های این موسسه است.

نماینده مرکز تحقیقات علوم اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان با اشاره به برنامه‌های اجراشده در این موسسه تصریح کرد: برگزاری همایش دوسالانه پژوهش برتر حکومت اسلامی، برگزاری دوره‌های آموزشی گفتمان اندیشه سیاسی اسلام، انتشار فصلنامه علمی پژوهشی حکومت اسلامی و انتشار بیش از 25 عنوان کتاب در موضوع حکومت دینی و مأموریت مجلس خبرگان رهبری ازجمله این فعالیت‌ها بوده است.

شایان ذکر است؛ وجود بیش از 20 عنوان طرح در دست اقدام در موضوعات حکومت دینی و مأموریت دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری از دیگر اقدامات این موسسه است./864/پ202/ب1


شنبه 96 شهریور 4 , ساعت 11:50 صبح

 

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی:
ارائه راهکار از سوی صاحب‌نظران فقه حکومتی گره‌گشای مشکلات کشور است
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی گفت: تضارب آرا، اندیشه‌ها و مباحث طلبگی در کنار نقد و بررسی تئوری‌ها و نظریه‌ها سبب افزایش دانش در حوزه فقه حکومتی می‌شود.

حجت‌الاسلام محمدعلی لیالی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، با اشاره به اهمیت برگزاری چنین نشست‌های تخصصی اظهار کرد: آشنایی مجموعه‌ها، مراکز و مؤسسات در حوزه فقه حکومت و افزایش ارتباط آن‌ها می‌تواند در کنار هم‌افزایی سبب پیدایش نظریه‌های صاحب‌نظران در عرصه فقه حکومتی می‌شود.

وی بابیان اینکه تضارب آرا، اندیشه‌ها و مباحث طلبگی در کنار نقد و بررسی تئوری‌ها و نظریه‌ها سبب افزایش دانش در حوزه فقه حکومتی می‌شود، افزود: به برکت انقلاب اسلامی و اندیشه امام خمینی(ره) با آنکه پرداختن به فقه حکومتی، فقه نظام و فقه سیاسی دیر شروع شد ولی پیشرفت‌های  چشمگیری در چند سال گذشته در این موضوعات داشته‌ایم

قائم مقام سردبیر فصلنامه حکومت اسلامی خاطرنشان کرد: امروزه نظام با مشکلات جدی در عرصه‌های سیاست، اقتصاد ، فرهنگ ، مدیریت روبرو است که انتظار می‌رود صاحب‌نظران در حوزه فقه نظام و فقه حکومتی با ارائه راهکار مناسب نسبت به رفع آن مشکلات  اهتمام داشته باشند.

وی با تأکید بر اینکه باید محوریت گفتمان انقلاب، گفتمان‌های امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری باشد، عنوان کرد: باید طرح مباحث فقه نظام، فقه حکومتی و فقه سیاسی منجر به حل چالش‌های پیش روی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باشد و باید امکان ارائه راهکارهای نهایی شده به مدیران ارشد نظام و مدیران حوزه‌های علمیه به‌خصوص حضرات فقها ، مراجع عظام تقلید  فراهم شود.

حجت الاسلام لیالی ارائه نظریه‌های فقه سیاسی و فقه حکومتی در دروس خارج را مهم دانست و یادآور شد: باید مراکز و مؤسسات فعال در فقه حکومتی با هم‌فکری و هم‌اندیشی بتوانند به تولید دانش‌نامه‌هایی در فقه سیاسی و فقه حکومتی اهتمام ورزند و در عرصه تولید نرم‌افزارها و فضای مجازی به طرح و پاسخگویی به شبهات بپردازند.

وی ادامه داد: باید شبکه‌ای از تولید، توزیع و حتی مصرف تئوری‌ها و نظریه‌های که درباره فقه حکومتی و فقه نظام تدوین می‌شود، به وجود آید تا همه مراکز تصمیم گیر و تصمیم‌ساز در عرصه مدیریت نظام بتوانند از این نظریه‌ها و داده‌ها در تصمیم‌گیری‌ها استفاده کنند./864/ت302/ب1


یکشنبه 96 مرداد 8 , ساعت 11:50 صبح


تئوری حکومتی عصر غیبت از دیدگاه شیخ مفید 

نویسندگان:

مرتضی امامی: استادیار دانشگاه کاشان.  

محمدجواد یاوری سرتختی:  دانشجوی دکتری تاریخ تشیع مؤسسه امام خمینی(ره).

 محمدعلی لیالی:  دکتری شیعه شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی.


 

فصلنامه حکومت اسلامی شماره 78


این مقاله در صدد تبیین اصول و مبانی حاکمیت و حکومت در عصر غیبت، بر اساس دیدگاه های شیخ مفید است.

 

چکیده

تئوری حکومتیِ عصر غیبت در اندیشه فقهای شیعه مبتنی بر یک سلسله  اصول و مبانی نظری است که با تکیه بر آنها می توان نظرات فقهای شیعه درباره حکومت در عصر غیبت را شناخت. برخی از این مبانی و اصول در نظریه فقهای شیعه از اصول مسلم و قطعی و اتفاقی (اجماعی) پنداشته می شود. «شیخ مفید» نیز از فقهای برجسته و متقدم شیعه است که درباره حاکمیت و حکومت در عصر غیبت، دارای تئوری حکومتی  و نظراتی است که در قالب اندیشه و فقه سیاسی شیعه  قابل بازشناسی و تدوین است.

تئوری شیخ مفید  در باره حاکمیت و حکومت در عصر غیبت بر مبانی و اصولی استوار است که عبارتند از: نگاه حداکثری به دین، جامعیت و تأسیسی بودن دستورات دینی و توسعه قلمرو آن در تمامی عرصه های زندگی فردی و اجتماعی، تبیین جایگاه عقل و قلمرو آن در مبانی حکومتی، انحصار حاکمیت و حکومت خداوند بر مردم، تنفیذ و ابلاغ احکام اولیای الهی از جانب خداوند به منظور حکمرانی بر مردم و گستره ولایت و حاکمیت معصومین: و اولویت حکومت فقیه در عصر غیبت براساس ادله عقلی و نقلی.

این مقاله در صدد تبیین اصول و مبانی حاکمیت و حکومت در عصر غیبت، بر اساس دیدگاه های شیخ  مفید است.

واژگان کلیدی

تئوری حکومت، ولایت فقیه، شیخ  مفید، عصر غیبت

مقدمه

ضرورت وجود قانون و حکومت در جامعه از مسلمات عقل است و شرع اسلام بر آن اذعان دارد. مبرهن است که وجود قانون و حاکم باطل از بی قانونی و هرج و مرج بهتر است (نهج البلاغه، خطبه40). اما آنچه نیازمند تأمل و دقت است ، آن است که داعیه داران انواع حکومت ها در جهان، مدعی اند نوع حاکمیت آنان بهترین مدل حکومتی است و تمامی شاخص های اصلی حاکمیت مترقی؛ اعم از آزادی، امنیت، رفاه و عدالت اجتماعی را داراست، اما امروزه در جهان شاهدیم، ادعاهایی نظیر دمکراسی، به فریبی برای استثمار جوامع و ملت ها تبدیل گشته و این سیستم های حکومتی، تنها تأمین کننده منافع سرمایه داران و ثروتمندان جهان بوده و اصل حاکمیت عموم ِمردم، افسانه ای بیش نیست.

نظام سیاسی دموکراسی را که سرمایه داران بنا کرده  و امروزه به جدّ مبلّغ آنند؛ به گونه ای که ثروتمندان و سرمایه داران می توانند به راحتی به قدرتمندان سیاسی تبدیل شوند. این واقعیت را می توان در مخارج و هزینه های گزاف پیکارهای انتخاباتی به روشنی جست وجو کرد. در واقع در این گونه جوامع، چرخه قدرت ـ ثروت و ثروت  ـ قدرت، ماهیت اصلی دموکراسی، انتخابات و رأی مردم را تشکیل می دهد (مکارم شیرازی، 1390، ص72).

در دموکراسی جوامع غربی ملاک، حاکمیتِ اکثریت است. آزادی نیز تا آنجا جایگاه و احترام دارد که مخل این سیستم حاکمیتی و نظام سود و ثروت نباشد. علاوه  بر آنکه این مسأله خود به تنهایی نمی تواند شاخص حقانیتِ حاکمیت ها باشد. امروزه شاهدیم که دموکراسی موجود در جوامع غربی، نه تنها حاکمیت اکثریت نیست، بلکه حاکمیت اقلیتی است که قادرند با زر و تزویر و سیاست بازی و تبلیغات خاص، افکار و سلایق مردم را به سمت خویش مایل گردانند (نوروزی، 1391، ص120-114).

اگر امروزه بشر پس از گذراندن دوره های تاریخ باستانی، قرون وسطایی، رنسانس و انقلاب های صنعتی، به کیمیایِ به ظاهر مترقی «دموکراسی» و به واقع، برده داری مدرن دست یافته است، اما شاهدیم که هرگز نتوانسته به رابطه گسترده و پیچیده انسان با تمام عوالم هستی؛ اعم از عوالم شهود و عوالم غیب دست یابد و نظام حکومتی خود را بر اساس آن بنا نهد؛ زیرا حتی برقراری جامعه مدنی و نظم نوین جهانی و دموکراسی، تنها می تواند در سطح زندگی مادی بشر نقش آفرینی نماید و این در حالی است که ساحات وجودی انسان، علاوه بر جنبه های مادی، آثار روحانی و معنوی دارد که مرتبط با نظام عالم غیب است.

این بدان سبب است که رفتارهای اجتماعی بشر نیز نمی تواند بی ارتباط با روح شگفت انگیز و پیچیده او باشد و عقل بشر، حتی در شکل خرد جمعی از دست یابی به تمام مصالح و مفاسد مرتبط با سعادت انسان عاجز است و نیازمند کمک وحی است. بنابراین، با تکیه به این مقدمه می توان گفت سابقه طرح اصول و مبانی حکومتی مترقی اسلام که متشکل از دو رکن اساسی «انتصاب الهی» و «پذیرش مردمی» است، بیش از چهارده قرن است که در قالب  دموکراسی به شکل مردم سالاری دینی سابقه دارد.

 در میان عالمان متقدم شیعه، مثل شیخ «مفید» (متوفای 413ق) از نخستین کسانی است که به نظریه حکومت اسلامی فقیه در عصر غیبت با تکیه بر هدایت مادی و معنوی بشر پرداخته است. اکنون لازم است تا در این پژوهش، به تبیین این تئوری که شیخ مفید آن را در گفتمان فقهی و کلامی خویش مطرح کرده است، بپردازیم.

قلمرو دین از نظر شیخ مفید

دین در تعابیر قرآنی و روایی، شامل مجموعه ای از عقاید، اخلاق، احکام و مقرراتی است که برای اداره جامعه انسانی و پرورش و تعالی انسان ها مؤثر است. پیامبر اکرم9 به دلیل خاتمیت، آیینی جامع و کامل برای بشر آورد که از جمله آثار و فواید آن، حاکمیّت خدا در زمین (نحل(16): 26)، معنابخشی به زندگی، آرامش روانی، تربیت و کمال انسان  به فراخور استعداد ها، ازبین بردن خوف و ترس، رفع نگرانی از تنهایی، تعلیم و تربیت فراگیر بشر (جمعه(62): 2)، و شناساندن تمام مصالح و مفاسد، اصلاح فرد و اجتماع و احیاى قسط و برقرارى عدالت اجتماعى (حدید(57): 25)، همبستگی اجتماعی، احیاى ارزش هاى انسانى و الهى و آزادى بشر از هر گونه اسارت (اعراف(7): 157)، اجراى احکام و قوانین دینی  (فتح(48): 59) است.

 همانگونه که امام باقر(ع) فرمود: «خداوند هیچ چیزى را که امّت اسلامى به آن نیازمند است فرو نگذاشته، مگر اینکه آن را در قرآن نازل کرده و براى رسولش تبیین نموده و براى هر امرى حکمى قرار داده و براى آن دلیلى ذکر کرده که دلالت بر آن دارد» (کلینی، 1407ق، ج1، ص59). بر خلاف دیدگاه کسانی که معتقدند رسالت دین منحصراً معطوف به اموری است که با فهم و درک بشری نمی‌توان به آن نائل شد (نصری، 1385، ص97؛ بازرگان، 1377، ص37).

با عنایت به گستره معنایی دین و با توجه به این که حکومت و حاکمیت، بسترِ ضروری و مناسبی برای تحقق اهداف آن است، می توان حوزه های عملکردی دین را شناسایی نمود. برای مشخص نمودن قلمرو دین در زندگی انسان، گاهی بر اساس انتظارات آدمى از دین آن را تعیین می کنند و گاه به خود دین رجوع مى شود و گاهی هم ممکن است تلفیقى از دو روش فوق را داشته باشند (جعفرى، 1387، ص27).

مبرهن است که بشر حتی در امور مادی و زندگی اجتماعی خویش؛ خواه به دلیل ناچارى و اضطرار و خواه به دلیل مدنى بالطبع بودن خویش، بدون دخالت دین نمی تواند تنها با اتکای بر عقلانیت و دانش و تجربه، به حیات طیبه مادی و معنوی دست یابد؛ چنانکه امیر مؤمنان علی(ع) خطاب به «محمدبن ابی بکر» و «مالک اشتر» می فرماید: «اگر دین فقط با آخرت کار داشته باشد، باز هم بدون دخالت آن در زندگی دنیوی، بشر به حیات معنوی خویش نخواهد رسید» (نهج البلاغه، نامه 27 و53).

فقهای اسلام همواره بر اساس اصول و ارزش‌های ثابت شریعت، به اجتهاد می‌پردازند و از قواعد فقهی و اصول عملیه و منابعی؛ نظیر کتاب، سنت، اجماع و عقل برای استنباط و کشف احکام شرعی است که شارع آنها را «تأسیس» نموده استفاده می کنند (محقق داماد، بی تا، ج1، ص6).

 البته این بدان معنا نیست که اسلام، احکام امضایی ندارد، بلکه بدان معنا است که عمده احکام، خصوصاً احکامی که در حوزه‌های مهم اجتماعیِ مردم است «تأسیسی» هستند و نه «امضایی». وجود پاره‌ای احکام امضایی نیز نمی تواند بیانگر حجیت «عرف بما انه عرف» باشد؛ زیرا امضایی که از سوی شارع صورت گرفته، در واقع تقریر پاره‌ای از عرف هایی است که با احکام اسلامی همگام بوده و مطابقت داشته اند، نه هر عرفی. هرگاه حکمى در میان عرف عقلاء باشد و اسلام آن را مطابق مصالح انسان ها ببیند و آن را صریحاً امضا کند یا با سکوت خود بر آن صحه بگذارد، این حکم نیز تأسیسی خواهد بود؛ زیرا هر یک از احکام عرفیِ عقلاء فقط در صورتى اعتبار شرعى خواهد داشت که در مرئى  و منظر شارع بوده و از سوى او مورد تأیید قرار گرفته باشد (حکیم، 1418ق، ص198).

 شبیه امضاى بیع در باب عقد فضولى و مانند آن که نوعى انشاى ضمنى است؛ علاوه بر آنکه احکام امضایی، محدود به معاملات و یا عرف و سیره عقلاء نمی باشد و عبادات را نیز در بر می‌گیرد (حر عاملی، 1403ق، ج6، ص346).

از منظر شیخ مفید، سیاست، تدبیر زندگی مادی و معنوی مردم است. وی در آثار فقهی و کلامی خویش مفهوم سیاست را همنشین مفاهیمی چون تدبیر (مفید، 1413ق، المسائل العکبریه، ص124)، ریاست (همان، ص63)، امر و نهی و نظارت (مفید، 1410ق، ص669 و812)، ولایت (مفید، 1413ق، اقسام المولی فی اللسان، ص16و27)، امامت و خلافت بکار برده است.

سیاست از منظر شیخ مفید، چیز جدایی از شریعت نیست؛ زیرا وی در تعریف امام که آن را سلطان اسلام می داند، می نویسد: «امیرالمؤمنین علی(ع) مدبر دین و دنیا است» (مفید، 1413ق، المسائل العکبریه، ص124). «امام؛ یعنی والی خلق در جمیع امور دینی و دنیوی و کسی که ریاست مردم در امور دینی و دنیوی هر دو به نیابت از پیامبر به او واگذار شده است» (مفید، 1413ق، النکت الاعتقادیه، ص39).

شریعت از منظر شیخ مفید، تمامی جوانب و مسائل زندگی است و به تعبیر وی، هر حادثه ای که به  وقوع بپیوندد نصی از صادقین درباره آن وجود دارد و بر اساس آن درباره این حوادث حکم می شود (مفید، 1414ق(ب)، ص139). همچنین در جایی دیگر می نویسد: «دین و سلطنت دو برادر توأمان هستند. دین، اساس و سلطان، نگهبان آن است و آنچه بی اساس باشد، منهدم می شود و آنچه بی حفاظ باشد از بین می رود» (مفید، 1413ق، الاختصاص، ص263).

بنابراین، از منظر این معلم، هر نوع تدبیر و سیاست در زندگی انسان ها باید ممّد به شریعت و فهمی از کتاب و سنت بوده باشد و این حقیقت پیوستگی سیاست با دین است.

ضرورت حاکمیت و حکومت از نظر شیخ مفید

نیاز جامعه بشری به نظم اجتماعی و دستگاه حکومتی و قدرت سیاسی از عناصر بدیهی و مسلم نزد محققان و متفکران است؛ چنانکه گزارش های تاریخی و تحقیقات جامعه شناختی و مردم شناسی و نیز شواهد باستان شناسی گویای این مطلب اند که جوامع بشری هیچ گاه از نهاد حکومت و رهبری و مدیریت سیاسی و اجتماعی خالی نبوده است.

در زندگی اجتماعی، وجود قانون که حدود و اختیارات اجتماعی افراد را تعیین می کند، امری ضروری است و از طرفی قانون بدون پشتوانه اجرایی بی تأثیر است. ازاین رو، لازم است فرد یا گروهی بر تدوین و یا اجرای قانون نظارت کرده و با به کارگیری تدابیر و ابزارهای لازم، زمینه اجرای آن را فراهم آورند.

ضرورت رهبری و حکومت تا حدی است که هر گاه جامعه از داشتن دستگاه حکومتی صالح محروم باشد و بر سر دو راهی داشتن رهبر و حکومت ناصالح و یا بی قانون و هرج و مرج قرار گیرد، فرض نخست متعین و مرجح است؛ زیرا در جامعه بی قانون و فاقد دستگاه قدرت سیاسی، قانون حتی به طور نسبی هم حکومت نکرده و هیچ حریمی حفظ نخواهد شد، اما در جامعه ای که قانون و حکومت برقرار است، دست کم تا آن جا که مصالح حکومت ایجاب می کند، نظم و قانون برقرار خواهد بود. لذا، امیرالمؤمنین علی(ع) در رد نظریه خوارج مبنی بر تخطئه حکمیت که به شعار قرآنی «لا حکم الا لله» استناد می کردند، فرمودند:

شعاری است حق و سزاوار، ولی از آن برداشتی ناصحیح می شود. درست است که حکم، مخصوص خداوند است، ولی اینان می گویند که رهبری و حکومت بر جامعه، مخصوص او است؛ در حالی که مردم به فرمانروا و حاکم نیاز دارند؛ خواه نیکوکار باشد یا بدکار (نهج البلاغه، خطبه40).

شیخ مفید درباره ضرورت تشکیل حکومت، در بیان شرح وظایف حاکم اسلامی به این امر مهم و کلیدی در مباحث اندیشه سیاسی اشاره کرده و اجرای حدود الهی را غایت و ضروری حکومت اسلامی می داند. به اعتقاد وی، با امامت و ریاست است که مکلفان به اصلاح رهنمون گردیده و از فساد و تباهی نجات می یابند و جنایتکاران تأدیب، غافلان آگاهی یافته، حدود الهی اقامه و اختلافات حل می گردد. مرزهای ایشان امن و اموال آنان محافظت می گردد (مفید، الارشاد، ج2، ص342).

وی درباره وجود و ضرورت حکومت در سرزمین ها، دایره حکومتی مناطق مختلف را به بلاد اسلام و بلاد ایمان و بلاد کفر تقسیم می کند. وی با این تقسیم بندی بیان می کند در هر سرزمینی باید حکومتی وجود داشته باشد، اما معیار حکومت صحیح، قرارگرفتن در بلاد ایمان است و اگر فراهم نشد، باید به سراغ بلاد اسلام رفت تا شریعت و حدود الهی به خوبی اجراء گردد و غیر از این، قرارگرفتن در بلاد کفر است؛ چنانکه می نویسد:

هر بخش از بلاد اسلام که شرایع اسلام جز به وجود امامت آل محمد(ص) در آن روان باشد، دارالاسلام است، نه دار ایمان و هر بخش از بلاد اسلام؛ خواه با جمعیت زیاد و خواه با جمعیت کم که در آن شرایع اسلام همراه با اعتقاد به امامت آل محمد? وجود داشته باشد، آنجا دارالاسلام و دار ایمان است. به اعتقاد من ممکن است سرزمینی در عین اینکه دار الاسلام است، دار کفر ملت نیز باشد، ولی ممکن نیست که سرزمینی دار ایمان و کفر ملت هر دو باشد (همان).

به اعتقاد وی با امامت و ولایت است که امت اصلاح گردیده، از فساد و تباهی نجات یافته، جانیان تأدیب و غافلان آگاه شده، حدود الهی اقامه و اختلافات حل گردیده و مرزهای ایشان امن و اموال آنان محافظت می گردد (همان). همچنین اساسی ترین دلیل بر ضرورت تشکیل نظام سیاسی از دیدگاه ایشان، اصلاح جامعه است که به اعتقاد وی با اجرای قوانین اسلام توسط رئیسی فقیه و عادل تأمین می گردد (مفید، 1413ق، المسائل الجارودیه، ص44)؛ چنانچه نظام سیاسی مشروع و نامشروع نیز از جمله تعابیر موجود در آثار شیخ مفید است. شیخ مفید می نویسد:

هر بخش از بلاد اسلام که شرایع اسلام جز به وجود امامت آل محمد(ص) در آن روان باشد، دارالاسلام است، نه دار ایمان و هر بخش از بلاد اسلام؛ خواه با جمعیت زیاد و خواه با جمعیت کم که در آن شرایع اسلام همراه با اعتقاد به امامت آل محمد(ص) وجود داشته باشد، آنجا دارالاسلام و دار ایمان است. به اعتقاد من ممکن است سرزمینی، در عین اینکه دار الاسلام است، دار کفر ملت نیز باشد، ولی ممکن نیست که سرزمینی دار ایمان و کفر ملت هر دو باشد (مفید، 1413ق، الجَمَل، ص188-187).

نتیجه آنکه از منظر شیخ مفید، در هر عصری تشکیل حکومت یکی از وظایف بزرگان دین است. این امر مهم در عصر غیبت امام معصوم(ع) بر فقیهان شیعه است که به تشکیل حکومت برای اجرای حدود الهی و قوانین فقهی، برقراری عدل، مبارزه با ظلم، ایجاد نظم اجتماعی و ثبات سیاسی، هدایت معنوی و فراهم کردن بستر سعادت افراد در جامعه بپردازند.

مشروعیت حاکمیت و حکومت  از دیدگاه شیخ مفید

تشکیل جامعه اسلامی در مدینه و تخلیه تدریجی یهود، نوع برخوردها، تربیت ها و هدایت ها و همچنین نوع تشکل ها، سازماندهی ها و مبارزات، تنظیم قراردادها و پیمان ها و تنظیم نظام های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی و تشریع شرایع و قوانین، حکایت از تشکیل حکومت دینی توسط پیامبر(ص) داشت.

پس از رحلت پیامبر(ص) و در دوره های انتظار و تقیه و قیام، مشروعیت حاکمیت امامان: از اموری است که فقیهان شیعی و از جمله شیخ مفید بر آن اذعان دارند و آن را از مسلمات برشمرده اند.

پس از رسول خدا نیز فقط ائمه: به دلیل نص الهی و وصایت رسول خدا(ص) مشروعیت و استحقاق امامت و ریاست بر امت اسلامی را دارند و تنها ایشان حجت خداوند در میان مردم محسوب می شوند (مفید، 1413ق، المسائل العکبریه، ص47-46؛ مفید، 1414ق(ب)، ص40).

از دیدگاه شیخ مفید، نظام سیاسی مشروع، نظامی است که حاکمان آن از طرف خدا منصوب باشند و وظیفه آنان اجرای حدود الهی، برپاداشتن شریعت و تأدیب مردم بر اساس شریعت است (مفید، 1414ق(ب)، ص65).

ریاست این نظام با اشخاصی است که اطاعتشان بر همگان واجب و مقدم بر اطاعت دیگران است (مفید، 1413ق، الإفصاح فی الإمامه، ص37). «پیامبر(ص) که از سوی خدا اطاعتش ثابت است و نیازی به بیعت یا اختیار و انتخاب از سوی دیگران ندارد» (همان) خداوند پیامبر(ص) را به عنوان فردی که برای دخالت در زندگی مردم اولی و دارای ولایت است معرفی می کند و می فرماید: «النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» (احزاب(33): 6). اطلاق آیه شریفه و محدودنکردن ولایت پیامبر(ص) به عرصه خاصی، بیانگر شمول این اولویت و ولایت در همه حوزه های ولایت پذیر است.

وی برای اثبات الهی بودن منشأ مشروعیت حکومت امام، برخی ویژگی ها را لازمه ذاتی امام دانسته و به استدلال پیرامون آن می پردازد (مفید، 1413ق، النکت الاعتقادیه، ص40). ایشان معتقد است امامت یکی از مسائل اساسی و ضروری شیعه به شمار می رود (مفید، 1410ق، ص32). امام از نظر شیعه، علاوه بر پیشوایی دینی، رهبری سیاسی را  نیز بر عهده داشته و شیعیان همواره به آنان توجه ویژه ای نموده و اوامر ایشان را می پذیرند (همان).

وی دراین باره می نویسد: «من می گویم همانا ائمه اطهار: قائم مقام انبیاء در تنفیذ احکام و اقامه حدود و حفظ شریعت و مربی تربیت مردم هستند. آنان همانند انبیاء، معصوم هستند» (مفید، 1414ق(ب)، ص65). «اما اجرای حدود الهی بر عهده سلطان اسلام است که از جانب خدای متعال نصب شده و آنان عبارتند از امامان هدایتگر از آل محمد(ص)» (مفید، 1410ق، ص810).

مراتب حاکمیت و حکومت  از نظر شیخ مفید

اسلام با نظر به اهمیت و تأثیری که در هدایت انسانها و زمینه رشد ارزش های افراد دارد، مدیریت و نظام خاصی را برای آن ترسیم کرده است.بر اساس دیدگاه عقیدتی«شیعه»، حاکمیت در اصل، از آن خداست و به عبارتی دیگر، حاکمیت از شؤون ربوبیت الهی است. هیچ کس حق حکومت بر انسانی را ندارد، مگر آنکه خدا به او اجازه دهد.پیامبران و خاتم آنها رسول خدا و اوصیای معصوم ایشان این وظیفه را بر عهده دارند.در عصر غیبت نیز فقهاء با اذن عام از طرف ائمه اطهار: اجازه حکومت بر انسانها را دارند. بنابراین، ساختار کلی نظام سیاسی شیعه،نظامی ولایی و بر محور امامت است.

در دیدگاه شیخ مفید و قاطبه علمای شیعه، با نزول وحی بر انبیاء و رسول خدا(ص) در ابلاغ رسالت الهی، آنان به عنوان اولین گروه از حاکمان، وظیفه دارند به تشکیل حکومت بپردازند و حدود الهی را اجراء کنند. وی در این  باره می نویسد: «من می گویم همانا ائمه: قائم مقام انبیاء در تنفیذ احکام و اقامه حدود و حفظ شریعت و مربی تربیت مردم هستند» (مفید، 1414ق(ب)، ص65؛ مفید، 1413ق، النکت الاعتقادیه، ص53).

شیخ مفید با این بیان، اگرچه امامان معصوم شیعه: را در امر تفسیر و تبیین احکام اسلامی و اقامه حدود الهی، جانشین انبیاء در امور محوله به آن ها می داند، اما به اعتقاد وی، انبیای الهی و به ویژه رسول خدا(ص) باید شریعت اسلام را حفظ کنند و به اجرای حدود الهی بپردازند. حفظ شریعت و تبیین و اجرای حدود نیز در صورتی امکان تحقق دارد که حکومتی از سوی انبیاء تشکیل شود.

امامت، یکی از مسائل اساسی و ضروری شیعه به شمار می رود (مفید، 1410ق، ص32). امامت به معنای زعامت امت در امور معاش و معاد است. این بنیاد سیاسی و دینی همواره مورد تأکید شیعیان بوده و آنان با اتکای بر آن به مبارزه با سلاطین جور پرداخته و حکومت آنها را نامشروع می دانستند. امام از نظر شیعه، علاوه بر پیشوایی دینی، رهبر سیاسی نیز هست و در تمامی رفتارهای سیاسی، شیعیان همواره به آنان توجه می کنند و اوامر آنان را می پذیرند (همان).

با توجه به اهم مبانی اندیشه سیاسی شیعه در عصر غیبت که بر پایه اصول مهدویت، انتظار، ولایت فقیهان و تقیه استوار است، فقهای شیعه از جمله شیخ مفید بر اساس این بینش عقیدتی و سیاسی، با تأکید بر ضرورت وجود امام معصوم در هر زمان و اهمیت معرفت به او، ضمن اعلان عدم مشروعیت حکومت هایی که در رأس آن امام معصوم(ع) قرار ندارد، مردم را به انتظار و تقیه و قیام، به منظور برقراری حکومت اسلامی دعوت می کردند (مفید، 1414ق(ب)، ص8).

باید توجه داشت که انتظار، به معنای خلوت نشینی و بی کاری نیست، بلکه به معنای آمادگی و زمینه سازی برای تشکیل حاکمیت مطلوب است. انتظار نوعی عمل، طرح و برنامه ریزی و توقعِ مقصود است، نه کیفیت و حالتی روحی و به همین خاطر فرمودند:

«انتظار فرج، بالاترین عمل است» (ابن شُعبه حرّانى، 1404ق، ص110) و تقیه نیز بی کاری و گریز نیست، بلکه پنهان کاری است که به منظور حفاظت از ولی و رهبر، مؤمنین (حر عاملی، 1403ق، ج16، ص223) و یا حفاظت از سایر ارزش ها صورت می گیرد.

همچنین گاهی به منظور مدارا با گمراهان و منحرفین و جذب آنان اتفاق می افتد و گاهی هم به جهت نفوذ در دشمن و تسلط بر او انجام می شود؛ زیرا سرداران فاتح، گاهی قلعه ها را از درون فتح می کنند. شیخ مفید در خصوص تقیه می نویسد: «من می گویم که گاهی تقیه عنوان تکلیف پیدا می کند و به صورت واجب شرعی در می آید» (مفید، 1414ق(ب)، ص97-96).

منابع و مآخذ

1. قرآن کریم.

2. نهج البلاغه.

3. آذری قمی، احمد، ولایت فقیه از دیدگاه شیخ مفید، قم: گنگره شیخ مفید، 1372.

4. ابن شُعبه حرّانى، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، قم: جامعه مدرسین، چ2، 1404ق.

5. بازرگان، مهدی، آخرت و خدا هدف بعثت انبیا، تهران: خدمات فرهنگی رسا، 1377.

6. جعفری، محمدتقی، فلسفه دین، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چ2، 1378.

7. حر عاملی، محمدبن حسن بن علی، وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، ج6، 16، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، چ5، 1403ق.

8. حکیم، سیدمحمدتقی، اصول العامه للفقه المقارن، قم: مجمع جهانی اهل بیت:، 1418ق.

9. صدوق، محمد‌بن‌علی، کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق علی اکبر غفاری، ج2، قم: جامعه مدرسین، 1405ق.

10. --------------، الامالی، الطبعه الخامسه، اعلمی، بیروت، 1400ق.

11. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج1و7، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چ4، 1407ق.

12. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: نشر الوفاء، چ2، بی تا.

13. محقق داماد، سیدمصطفى، قواعد فقه، تهران: مرکز نشر علوم اسلامى‌، چ12‌، بی تا.

14. مفید، محمدبن محمد، الامالی، قم: کنگره شیخ مفید، 1413ق.

15. مفید، محمدبن نعمان، اقسام المولی فی اللسان ، قم: المؤتمر العالمی للشیخ المفید، 1413ق.

16. --------------، الاختصاص، قم: گنگره شیخ مفید، 1413ق.

17. --------------، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج2، قم: کنگره شیخ مفید، 1413ق .

18. --------------، الافصاح فی الامامه، قم: کنگره شیخ مفید، 1413ق .

19. --------------، الجَمل، قم: المؤتمر العالمی للشیخ المفید، 1413ق.

20. --------------، المسائل الجارودیه، قم: المؤتمر العالمی للشیخ المفید، 1413ق.

21. --------------، المسائل العکبریه، قم: المؤتمر العالمی للشیخ المفید، 1413ق.

22. --------------، المقنعه، قم: مؤسسه نشر اسلامی، چ2، 1410ق.

23. --------------، النکت الاعتقادیه، بیروت: نشر المجمع العالمی لاهل البیت:، 1413ق.

24. --------------، اوائل المقالات، تحقیق ابرهیم انصاری، بیروت: دارالمفید، چ2، 1414ق.

25. مکارم شیرازى، ناصر، حکومت جهانی مهدی(عج)، قم: نسل جوان ، چ8، 1390.

26. نصری، عبدالله، انتظار بشر از دین، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چ4، 1385.

27. نوروزی، محمدجواد، فلسفه سیاسی اسلام، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چ3، 1391.

 


<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ