جریان های نفوذ در انقلاب اسلامی 2
http://www.rasanews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=306888
جریان های نفوذ در انقلاب اسلامی 2
رسا ـ رویکرد جریان نفوذ درباره توطئههای دشمنان و دستور قرآنی استکبار ستیزی چیست؟
جریانهای نفوذ، پدیده استکبارستیزی را برنمیتابد؛ آمریکا را شیطان بزرگ نمیداند؛ بلکه آمریکا و کشورهای غربی را قدرتهای برتر مطرح میکند، در حالی که امام و رهبری، هیچگاه آمریکا و کشورهای اروپایی را قدرتهای برتر نخواندند و گفتمان امام و رهبری این است که آمریکا و برخی از کشورهای غربی، شیطان اکبر هستند و باید با آمریکا مقابله کرد؛ بنابراین گفتمان نفوذ به دنبال تحمیل تعامل و گفتوگوی با آمریکا است.
اندیشه مذاکره با دشمن یا اندیشه بُرد، بُرد، تعامل با غرب و دشمن؛ معامله و داد و ستد کردن؛ اندیشهای است که به نوعی متأثر از جریان نفوذ است؛ در تعامل، معامله و داد و ستد باید بخشی از هویت و گفتمان خود را از دست داد و بخشی از خواستههای طرف مقابل که دشمن و رقیب است را پذیرفت.
جریان نفوذ، علت تحریم و فشارهای اقتصادی را جریان و اندیشه مقاومت میداند و اینگونه توجیه میکند؛ چرا سی سال مقاومت کردیم که دشمن ما را تحریم کرد؟ از این به بعد مقاومت نکنیم تا از تحریم خارج شویم!!!
جریان نفوذ، راهحل مشکلات جامعه به ویژه مشکلات اقتصادی همچون تورم و رکود را در نفی گفتمان مقاومت و رابطه با غرب میداند و حتی حل مشکل آب خوردن مردم و آلودگی هوا را در مذاکره با آمریکا گره میزند؛ در حالی که میدانیم این گفتمان دروغین است؛ زیرا بسیاری از کشورهایی که با آمریکا ارتباط دارند؛ کشورشان حیاط خلوت آمریکا است؛ اما گرفتار رکود، تورم و مشکلات اقتصادی هستند.
رهبرمعظم انقلاب تأکید دارند که راهحل مشکلات جامعه در خارج از کشور نیست و به تعبیر ایشان، راهحل مشکلات جامعه در لوزان، وین و نیویورک نیست؛ مشکلات را باید در داخل کشور و با اقتصاد مقاومتی حل کرد؛ در حالی که جریان نفوذ، آدرس حل مشکلات را در رابطه با غرب، نهادهای بینالمللی همچون سازمان ملل، شورای امنیت، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول میبیند.
رسا ـ در حال حاضر برخی از جناحهای سیاسی به دنبال تطهیر و بزک کردن چهره استکبار جهانی و کشورهای غربی هستند، به نظر شما چه ارتباطی میان جریان نفوذ و تحمیل فرهنگ و ارزشهای آمریکایی وجود دارد؟
امروزه جریان استحاله و نفوذ به دنبال تحمیل سبک زندگی غربی و اروپایی در جامعه است که بسیاری از مدلها و نمادهای آن را میتوان به راحتی در جامعه مشاهده کرد؛ جریان نفوذ به دنبال تحمیل فرهنگ آمریکایی با نماد و مدل «مکدونالد» آمریکایی است؛ جریان نفوذ میداند که مکدونالد، پرچم و علامتی برای نفوذ در عرصههای فرهنگی، معرفتی و فکری کشورهای اسلامی، به خصوص ایران است.
جریان نفوذ میداند با تحمیل ارزشها و فرهنگ لایف استایل « life style »، سبک زندگی آمریکایی که نماد آن در مکدونالد آمریکایی، شرکتهای مصرفگرا، تولیدات مصرفی و فستفودی آمریکایی است، میخواهد سبک زندگی ایرانی و اسلامی را مورد تهدید قرار دهد.
جریان نفوذ میداند که تجملگرایی، اشرافیت و سرمایهداری میتواند اساس جامعه و گفتمان انقلاب اسلامی را تحقیر کند و جامعه را به سمت گفتمانهای تجملگرایی، اشرافیت، مصرفگرایی و لاابالیگری سوق دهد.
رسا ـ رویکرد جریان نفوذ نسبت به گفتمان مسلط و جذاب انقلاب اسلامی در میان توده مردم و جوامع اسلامی چیست؟
جریان نفوذ میداند برای مقابله با مفاهیم متعالی گفتمان انقلاب اسلامی و فرهنگ متعالی اسلام و اهلبیت(ع) و جدایی مردم از نظام و انقلاب، جامعه را به دو بخش تحصیلکرده و خواص و قطب توده و عامه (مردم )تقسیم کند.
جریان نفوذ با تحقیر توده و عامه مردم، و نام بردن از آنها به عنوان جریان «پُوپولیسم» یا عوامگرایی یا «توده گرایی»، اجازه نمیدهد که مردم در عرصههای مختلف به اظهارنظر بپردازند و اظهار فکر و عقیده را مخصوص تحصیلکردگان و نخبگان و خواص میداند؛ برخی از خواصی که در بحرانهای مختلف نشان دادند که میزان معرفت آنها از مردم کمتر است؛
مردم با معارف دین، تشیع و رهبران نظام سیاسی همراهی میکنند و در مقابله با فتنهها نقشآفرینی میکنند؛ اما خواصی که گرفتار نفوذ و شبهه شدهاند یا سکوت میکنند یا در فرآیند نفوذ در دامن جریانهای رقیب گفتمان انقلاب اسلامی قرار میگیرند.
رسا ـ حضور جریان نفوذ در مراکز تصمیمگیر و تصمیمساز نظام به چه صورتی است و چه اقداماتی را برای نیل به این هدف انجام میدهد؟
جریان نفوذ چند چهره دارد؛ اگر بتواند از طریق جریان الحاد و انکار وارد مبارزه با معارف و مبانی فکری، عقیدتی و فرهنگی جامعه اسلامی میشود؛ در صورت عدم امکان، با سرکوب و استحاله جریانهای دینی و انقلابی وارد صحنه مبارزه میشود.
استحاله نظام سیاسی و جریانهای انقلابی ممکن است از روش بورسیه دانشجویان، نفوذ در جوانان، شبکهسازی برای جوانان، از طریق «ان جی او» ها و دانشگاهها و مطبوعات باشد که به این وسیله جریان اباحیگری و لاابالیگری در جامعه ترویج و تشویق شود.
جریان نفوذ به دنبال نفوذ در وزارتخانههای تصمیمگیر و تصمیم ساز فکری، معرفتی و فرهنگی جامعه همچون وزارت ارشاد (که نماد آن روزنامه ها و مطبوعات است)، وزرات علوم و آموزش عالی (که نماد آن دانشگاهها هستند ) و وزارت کشور (که نماد آن «ان جی او» و سازمان های مردم نهاد هستند) بیشتر تلاش می کنند.
جریان های نفوذ درصدد است تا مطبوعات، دانشگاهها و «ان جی او»ها را سربازان جریان نفوذ قرار بدهد و از این طریق بتواند در ارکان و نسل آینده نظام نفوذ کند.
رسا ـ نوع برخورد و مقابله جریان نفوذ با نیروهای مؤمن و انقلابی چگونه است؟
در حالی که رهبرمعظم انقلاب بر حمایت از تشکلهای انقلابی و مؤمن تأکید دارند؛ اما جریان نفوذ از گروههای مؤمن و انقلابی به ویژه در دانشگاهها، تحت عنوان گروههای فشار، جریانهای افراطی؛ دلواپسان؛ افراد تازه به دوران رسیده و آدمهای بیسواد تعبیر میکنند که نوعی تحقیر هویت جریانهای مؤمن و انقلابی محسوب میشود.
متأسفانه مشاهده میشود که جریانهای نفوذی و وابستههای آنها در مطبوعات، رسانهها، خبرگزاریهای داخل و خارج کشور به جریانهای انقلابی و مؤمن توهین و تحقیر میکنند.
جریانهای نفوذ، اعتقادی به رویشها در گفتمان انقلاب اسلامی ندارند؛ افرادی که رویشهای مبارک انقلاب اسلامی که نسل جوان هستند را تحت عنوان افراد تازه به دوران رسیده تعریف میکند و معتقد است باید کاری کرد که فقط گفتمان انقلاب اسلامی ریزش داشته باشد و آنقدر ریزش کند که خواص و نخبگان هم در این دسته قرار بگیرند تا کسی در این گفتمان باقی نماند و رویشی نداشته باشد.
رسا ـ نقش جریان نفوذ در گسترش لیبرالیسم فرهنگی چیست؟
اساس جریان نفوذ؛ لیبرالیسم فرهنگی است و در قالب تهاجم فرهنگی، ناتو فرهنگی و شبیخون فرهنگی به دنبال حاکمیت لیبرالیسم فرهنگی است؛ جریان نفوذ نوعی سلطه و تسلط بر رسانهها و مطبوعات را در پیش گرفته و نوعی امپراطوری رسانه و روزنامهنگاری، و نوعی امپراطوری تولید و توزیع و پخش خبر را ایجاد میکند که بتواند برخی از کارتلهای انتشاراتی و مؤسسات چاپ و نشر را در اختیار بگیرد و عرصه چاپ، نشر، کتاب، ادبیات، شعر، رمان، داستان، روزنامه و مطبوعات را در اختیار خودش قرار بدهد.
جریان نفوذ اگر بتواند به دنبال استحاله فرهنگی ایرانی و اسلامی برود؛ خودش را موفق خواهد دانست؛ از این رو، نفوذ و استحاله فرهنگی را بر نفوذ اقتصادی و سیاسی جامعه مقدم میدارد؛ جریان نفوذ میداند که اگر فرهنگ انقلاب اسلامی را تسخیر کرد، به راحتی میتواند عرصه سیاست، اقتصاد و اجتماع را نیز تسخیر کند.
برخی از کدهایی که جریان نفوذ فرهنگی بر آن تأکید دارد را به راحتی میتوان در بسیاری از رسانهها، مطبوعات، روزنامهها، هفتهنامهها، ماهنامهها و فصلنامهها مشاهده کرد.
ترویج مباحثی همانند فعالیتهای ورزشی زنان و رفتن زنان به استادیوم؛ مقابله با گشت ارشاد؛ مقابله با پدیدهای فیلترینگ اینترنت، آزادی ماهواره مقابله با فیلترینگ شبکههای اجتماعی ،ترویج شبکه های اجتماعی ؛ مقابله با قانون امربهمعروف و نهیازمنکر؛ عدم اجرای قانون حجاب و عفاف،و... برخی از فعالیت های جریان نفوذ است؛ متأسفانه جریان نفوذ توانست با قالبهای هنری، ژورنالیسم رسانهای و روزنامهنگاری بر بسیاری از حوزههای هنری تسلط پیدا کند.
متأسفانه باید گفت که امروز جریان نفوذ به دنبال تطهیر جریان منحوس رژیم پهلوی است؛ احیای تجدد و مدرنیته آمرانه رژیم پهلوی و تطهیر دیکتاتوری آمرانه رضاخان و دفاع از اقدامات دیکتاتوری و مدرنیته مصلحانه و دیکتاتورمآبانه رضا پهلوی در نشریات مشاهده می شود.
رسا ـ وضعیت جریان نفوذ در محافل علمی و در عرصه علوم انسانی جیست؟
ماهیت علوم انسانی در غرب، اومانیستی، سکولاریستی و لیبرالیستی است، علوم انسانی غربی، خوب یا بد، در جامعه ایرانی ترجمه میشوند و در محافل آکادمیک و علمی، تدریس و تحقیق میشوندو با ترویج این علوم و تئوریها و نظریات ، ناخودآگاه پذیرش فرهنگ سکولاریست، اومانیست و لیبرالیست بر محیطهای علمی کشور تحمیل میشود؛ از این رو جریان نفوذ به دنبال در اختیار قرار گرفتن محافل علمی، دروس و منابع درسی در دانشگاهها و به ویژه در رشتههای علوم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، تربیتی و روانشناسی است. بسیاری از متون علوم انسانی در این رشته ها متون سکولار و غربی است.
جریان نفوذ به دنبال استحاله علوم انسانی اسلامی است و استحاله علوم انسانی و اسلامی از طریق نهضت ترجمه صورت می پذیرد؛ تهاجم جریانهای ترجمه و نهضت ترجمه (به جای نهضت تألیف )در محافل علمی کشور ما گسترش مییابد؛ به جای این که اساتید و دانشجویان، نهضت تألیف کتاب را پیش بگیرند، نهضت ترجمه آثار غربی به ویژه در علوم انسانی همچون علوم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و روانشناسی را در پی میگیرند.
بسیاری از اندیشهها، آثار، مقالات و کتابهای جریانهای نفوذ، به عنوان منابع درسی و امتحانی دانشجویان رشتههای علوم انسانی در دوران تحصیلات تکمیلی است؛ جریان نفوذ میداند با بورسیه کردن و دعوت نخبگان دانشجویی به خارج از کشور میتواند عقاید و اندیشههای خودش را در آینده بر جامعه علمی کشورمان تحمیل کند.
جریان نفوذ میداند با دعوت اساتید و نخبگان به همایشها و سمینارها به ویژه در خارج از کشور، میتواند آنها را در عرصه علوم انسانی توجیه کند، یا مهمتر از همه دانشجویانی را که برای تحصیل علوم و فنون به خارج از کشور رفتهاند؛ تشویق به عدم بازگشت و ماندن در غرب کند و به این سبب سرمایه بزرگی که جامعه اسلامی برای نخبگان و دانشجویان خود هزینه کرده؛ از بین برود؛ تا فرهنگ غربی بتواند از محصولات نخبگان ایرانی در غرب استفاده کند.
رسا ـ وضعیت جریان نفوذ در عرصه های اقتصاد و مدیریت اقتصادی جامعه چگونه است؟
متأسفانه باید اعتراف کنیم که اساس تفکر نفوذ اقتصادی غرب یا فرهنگ اقتصاد لیبرالی و نئولیبرالی در تمام دولتهای پس از انقلاب در عرصه تصمیمگیریهای اقتصادی و برنامههای توسعه حضور داشت؛ دارد و خواهد داشت.
نماد اقتصاد لیبرالی، جریان تکنوکراتها و نئولیبرالهای اقتصادی در دولت توسعه و سازندگی است و بیشترین مشکل جامعه ما نئولیبرالهای مسلمانی است که در محافل تصمیمگیری و وزارتخانه و سازمانهای اقتصادی نفوذ کردهاند؛ جریان لیبرال اقتصادی و نئولیبرالها به دنبال توسعه، تجدد، مدرنیته، مدرنسازی اقتصاد، صنعت و زیرساختهای اقتصادی هستند و بدون توجه یا کمترین توجه به مبانی دینی و معرفتی و مفاهیمی همانند عدل، عدالت، مقابله با فقر، فساد و تبعیض هستند.
در تفکر جریان نفوذ اقتصادی، توسعه اقتصادی بر سایر بخشها از جمله فرهنگ، دین و سیاست تقدم دارد؛ در این نوع تفکر، پذیرش نظام سرمایهداری و شبهسرمایهداری متأثر از سفارشهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول وجود دارد؛ راهحل مدرنشدن و تجدد را در توسعه بومی اقتصاد نمیداند؛ بلکه در پیشنهادهای غرب و راهحلهای کشورهای غربی، و تجمل، اشرافیت و سرمایهسالاری غربی میداند.
جریان نفوذ میداند که استفاده از تسلط جریان تکنوکراتها، تکنوکراسی، فنسالاری و فن سالاران بر مدیریت اجرایی و اقتصادی کشور میتواند فرهنگ جامعه را تغییر دهد.
باید تأسف خورد که برخی از مدیران صنعتی کشور بر عرصه واردات اقتصادی تأکید میکنند، حتی به جایی رسیدهاند که میگویند باید مدیر و مدیران صنعتی از خارج کشور وارد شوند و این نوعی توهین و تحقیر مدیریت، تولیدات و محصولات ایرانی است.
متأسفانه تفکر نفوذ اقتصادی به جایی رسید که یکی از معاونان و مشاوران دولت اعلام کرد که تمام صنعت ایرانی در صنعت بُزپاش است و به غیر از صنعت بُزپاش که نوعی آبگوشت است جامعه ایرانی هیچ هویتی برای خودش ندارد.
افرادی که در دولتها در زمینه مدیریت اقتصادی فعالیت کردهاند و از طریق مدیریت بر اقتصاد کشور به نان و نام و نوایی رسیدهاند؛ امروز به اقتصاد، توان و تولید ایرانی توهین و تحقیر میکنند.
رسا ـ رهبری جریان نفوذ پس از انقلاب در اختیار چه کسانی یا جریانی بوده است؟
رهبری جریان نفوذ را پس از انقلاب اسلامی باید به عهده جریان های ملیگرایان و لیبرالها با مدل جبهه ملی، نهضت آزادی و افرادی همچون بازرگان و مریدان و پیروان نهضت آزادی و پیروان مصدق دانست.
تفکری که ملیگرایی، غربگرایی و علمگرایی افراطی، و نوعی اباحیگریی و گرایش به لیبرالیسم و سکولاریسم را در مشخصههای خودش قرار میداد و به نوعی دوری از تفکر ایرانی اصیل، اسلام و معارف اهلبیت(ع) در آن نهفته است.
رهبران درجه دو جریان نفوذ را باید تفکر تکنوکراسی، تکنوکراتها، لیبرالهای مسلمان و تفکر جریان توسعه و سازندگی دانست که به طور رسمی اعلام کردند که ما لیبرال دموکراتهای مسلمان هستیم.
مرحله سوم رهبری جریان نفوذ را باید در مقابله با اندیشه ایدئولوژی و تفکر و ایدئولوژی زدایی جامعه دانست؛ از زمانی که کتاب «فربهتر از ایدئولوژی» عبدالکریم سروش و «حلقه کیان» و بعدها «حلقه آئین» و دیگر حلقهها ایجاد شد ، جریان نفوذ توانست در عرصه معرفتی و با محوریت افرادی همچون عبدالکریم سروش و شاگردان حلقه کیان، نفوذ جدی را در حوزه مبانی دینی، فکری و عقیدتی جامعه داشته باشند.
شاید بتوان بخشی از پدیده دوم خرداد 76 را محصول حلقه مطالعاتی کیان، آئین، سلام و مرکز تحقیقات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری وقت دانست که براساس اندیشههای عبدالکریم سروش، حسین بشیریه، محمد مجتهد شبستری، سریع القلم، کاتوزیان و ملکیان و.... رخ داد و محصول فکری پدیده دوم خرداد جامعه مدنی، آزادیخواهی، لیبرالیسم و تساهل و تسامح دولت دوم خرداد خاتمی شد.
حلقه بعدی نفوذ را باید در نهضت ترجمه و در آثار افرادی همچون فولادوند، مراد فرهادپور، حنایی کاشانی، خشایار دیهمی و دیگران دانست که همه اینها به نوعی در کنار جریان حلقه کیان و حلقه عبدالکریم سروش بودند.
حضور فعال جریان نفوذ را در برخی از روزنامهها و هفتهنامههای موسوم به اصلاحطلبان و کارگزاران همچون مهرنامه، بخارا، روزنامه شرق و... میتوان ردیابی و پیگیری کرد؛ جریان نفوذ را در عرصه ادبیات، شعر، رمان و داستان باید در آثار افرادی همچون دولتآبادی، صادق هدایت، فروغ فرخزاد و پیروان آنها دید.
متأسفانه تمام این جریانها با جهتهای مختلف یک وظیفه دارند و وظیفه اساسی آنها نفوذ و استحاله در عرصههای معرفتی، فکری و اندیشهای نظام سیاسی جمهوری اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی است و کسانی که دل در گرو انقلاب اسلامی و اندیشههای امام و رهبری و اندیشههای اسلام و معارف عمیق اهلبیت(ع) دارند، باید مراقب جریانهای نفوذ باشند و آنها را رصد کنند؛ تا به صورت آگاهانه و دقیق بتوان با آنها مقابله کرد.
رسا ـ بسیار ممنون از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید./908/گ402/س
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اربعین
شاخصههای اندیشه سیاسی شهید بهشتی
آل خلیفه و حامیانش باید پاسخگوی تداوم فشارها بر شیخ عیسی قاسم با
جوانان پس از پیروزی انقلاب اسلامی دین گریز شده اند یا دین گرا؟
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 7
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 6
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 5
سند 2030 - بخش چهرام
سند 2030 - بخش سوم
[عناوین آرشیوشده]