در عرصه فرهنگ اشکالات جدی به دولتها وارد است
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، با توجه به شاخص های حکومت اسلامی که در گفتمان دینی مطرح است، حضور ارزش های دینی در ساحات مختلف اجتماع بشری انکارناپذیر است که در این نگاه پیوند عمیقی بین اخلاق و سیاست وجود دارد از اینرو وقوع انقلاب اسلامی ایران در قرن بیستم، حرکت عظیمی در میان مسلمانان ایجاد کرد و نشان داد، اسلام برای انسان و جامعه، ملاکهای خاصی قرار داده و جامعه مطلوب دینی در بوته آزمون حرکت عظیم ملت ایران، بهترین دستاورد را فراهم کرده است که همانا مطالبه قدرت به معنای مطالبه معنویت و تجدید حیات دینی است.
انقلاب اسلامی، انقلابی هویتی بود که در پاسخ به بحران هویت در ایران به وقوع پیوست؛ ماهیت فرهنگی و هویت خواهی در انقلاب اسلامی را میتوان در کلام و دغدغههای بنیانگذار انقلاب اسلامی و همچنین رهبرمعظم انقلاب جستجو کرد و از سویی نیز میتوان استمرار این نوع نگاه و توجه به تحول مزبور را در سیاستها، راهبردها و روشهای اجرایی و عملیاتی ایشان مشاهده نمود.
تأکید بر فرهنگی بودن انقلاب اسلامی و اصرار بر استقلال از دیگر قدرتها و بازیابی هویت خودی، از جمله مسائلی است که در آرای امام خمینی(ره) در خصوص انقلاب اسلامی پاسخی به بحران هویت شکل گرفته بر اثر سیاستهای عصر پهلوی بوده است بنابراین ایشان از انقلاب اسلامی با عنوان انقلابی فرهنگی یاد میکنندچنان که فرمودند «ما میخواهیم که این انقلابمان را، انقلاب فرهنگیمان را، انقلاب اسلامیمان را به همه ممالک اسلامی صادر کنیم».
فرهنگ در اندیشه امام(ره) به قدری مهم است که هجوم به آن در رأس تمامی اهداف استعمارگران قرار میگیرد ویکی از موضوعاتی که امام خمینی(ره) در همین باره از آن به عنوان دستاورد انقلاب اسلامی یاد میکنند، استقلال فرهنگی است.
امام خمینی(ره) در بیانات خود بر ضرورت اتکا به فرهنگ خودی و نفی غرب تأکید دارند و این نکته را متذکر میشوند که حرکت انقلابی مردم ایران در راستای نفی فرهنگ غربی بود، ایشان در این زمینه میفرماید «از جمله نقشهها که مع الآسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیز ما گذاشت، بیگانه نمودن کشورهای استعمار زده از خویش، غرب زده و شرق زده نمودن آنان است؛ به طوری که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، ایندو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرایض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند».
با توجه به فرآیند تکاملی الگوی پیشرفت و تعالی در انقلاب اسلامی که به دنبال نفی غربگرایی و وابستگی بود؛ میتوان ماهیت این انقلاب را استقلالطلبانه و هویت خواهانه دانست چنان که امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب بر اسلام و ارزشهای دینی برای اثربخشی بر فرهنگ داخلی، فرهنگ نظام بینالمللی، ترویج فرهنگ مردمسالاری دینی، ترویج فرهنگ استقلال خواهی و استکبار ستیزی، بازخیزی اسلام در عرصههای حیات اجتماعی، فرهنگ سازی درباره وحدت تمدنی جهان اسلام و نیز احیای نقش جنبشهای آزادیبخش تأکید داشتهاند.
با توجه به اهمیت فرهنگ دینی و دستاوردهای نظام اسلامی در عرصه فرهنگ، این سؤال به ذهن میرسد که وظیفه حاکمیت در حوزه فرهنگ چیست و حدود ورود دولت در عرصه فرهنگ چقدر است؟ از اینرو در همین زمینهبا حجت الاسلام محمد علی لیالی، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیأت علمی دانشگاه، گفتوگویی داشتهایم که متن آن تقدیم خوانندگان میشود.
رسا- با توجه به تهاجم فرهنگی دشمن علیه اعتقادات و ارزش های دینی، تولیت فرهنگی دولت را در حکومت اسلامی تبیین بفرمائید.
نقش دولت در فعالیتهای فرهنگی از مسائل جدی محسوب میشود؛ فرهنگ به معنای هویت، روح، روان و جان یک ملت است و یک ملت بدون فرهنگ فاقد حیات، زندگی، نشاط و شادابی است؛ برخی معتقدند فرهنگ، خونهای جاری در رگهای یک امت است.
ما در جامعهای زندگی میکنیم که از فرهنگی به نام هویت ایرانی اسلامی برخوردار هستیم؛ مؤلفههای فرهنگ و هویت ایران اسلامی برخاسته از گزارههای قرآن، معارف اهل بیت(ع) و دستاوردهای فرهنگی و هویتی تشیع در طول تاریخ است.
سابقه درخشان و باشکوه فرهنگ و تمدن اسلامی در هزاره تاریخ قابل توجه و تأمل است؛ فرهنگ ایرانی اسلامی دوران شکوفایی در قرون سوم، چهارم و پنجم را سپری کرد که به فرهنگ طلایی معروف است و دستاوردهای فرهنگی و تمدنی که اسلام و مسلمانان با گرایش به هویت شیعی که در تاریخ فرهنگ و اندیشه از خودشان به جای گذاشتهاند.
در تحلیل سابقه تمدن اسلامی نقش دولتها و حکومتها به ویژه دولتهای شیعی نظیر آل بویه و فاطمیان در گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی قابل توجه است.
هدف از فرهنگ دینی و اسلامی رشد، تعالی، تکامل انسانها، رشد فضایل و ارزشهای انسانی، تحکیم مودت، محبت، وحدت و برادری مسلمانان، رشد علم و شکوفایی علمی و مقابله با انحطاط، تحجر، التقاط و از خود بیگانگی مسلمانان و جهان اسلام است؛ در جهت تحقق اهداف فرهنگ اسلامی، دولتها نقش اساسی را به عهده خواهند داشت.
نسبت رابطه میان فرهنگ اسلامی و دولت اسلامی دوطرفه است و به همان میزانی که فرهنگ اسلامی در ایجاد دولت اسلامی نقش دارد دولت اسلامی نیز در حفظ، حراست، بسط و گسترش فرهنگ اسلامی نقش دارد؛ همان گونه که مسؤولیت و رسالت دولت در عرصههای مختلف همچون تأمین معاش، تأمین امنیت، تأمین آزادی در جامعه اسلامی اثر گذار است به همان اندازه یا دو چندان دولتها نسبت به فرهنگ آن جامعه مسؤول هستند؛ همه مردم در قبال فرهنگ مسؤولاند «کلکم راع و کلکم مسؤول».
رسا ـ با توجه به هجمههای گسترده عملیاتی و نظری دشمن علیه فرهنگ کشور، اقدامات عملی و جدی را از سوی مسؤولان مربوطه شاهد نیستیم؛ به نظر شما آیا دولت میتواند نسبت به هجمههای فرهنگی دشمن، نقش بیطرف را داشته باشد؟
در تفکر اسلامی دولت بیطرف وجود ندارد؛ دولتها و حاکمیتها یا مخالف یا موافق فرهنگ هستند؛ دولت اسلامی موافق فرهنگ اسلامی و مخالف فرهنگ غیر اسلامی است؛ بی طرفی در عرصه فرهنگ و تمدن در قبال همه افراد به ویژه دولتها به معنای بیمسؤولیتی است که بیمسؤولیتی در فرهنگ اسلامی جایگاهی ندارد و در اسلام انسان غیر مسؤول نداریم به تبع آن همه مسؤول هستیم و مسؤولیت دولت بیشتر است.
ما در جامعه اسلامی زندگی میکنیم؛ جامعهای که اساس آن مسؤولیت انسان نسبت به خدا، محیط اجتماعی خود، سایر انسانها و نسبت به تکالیف شرعی است و در یک جامعه لیبرال و سکولار زندگی نکنیم که انسان فاقد مسؤولیت است و طرفیتی در فرهنگ نداشته باشیم.
دولت دینی، فرهنگ دینی و هویت دینی، بخشی از جامعه اسلامی محسوب میشوند؛ دولت بخشی از مردم است و مردم دولتها را تشکیل میدهند و جامعه، دولت و مردم ما اسلامی هستند و به طور طبیعی فرهنگ حاکم بر جامعه ما نیز باید اسلامی باشد.
این تفکر که فرهنگ نباید دولتی باشد از جهتی صحیح و از جهت دیگر اشتباه است؛ این که فرهنگ کشور از امور جزیی تا کلی در اختیار دولت باشد و مردم در عرصه فرهنگ نگاهشان به دولت باشد؛ حرف صحیحی نیست و از این جهت نباید فرهنگ، دولتی باشد اما به این معنا نیست که دولت اسلامی نقشی در فرهنگ جامعه ندارد بلکه دولت باید در فرهنگ دخالت کند.
رسا ـ جایگاه نهادهای فرهنگی مردمنهاد در سیاستگذاری فرهنگی کجاست و چقدر میتوانند در عرصه فرهنگ سازی مؤثر باشند؟
تجربه نشان داده است که دولتها مجریان خوبی نیستند و در اجرا دچار بروکراسی و پیچ و خمهای اداری هستند و هرجا مردم در عرصه اجرا نقش داشتهاند باری از دوش حاکمیت برداشته شد و مردم در اجرا موفقتر از سیستم حکومتی بودهاند.
دولت اسلامی متولی فرهنگ اسلامی و پشتیبانی سخت افزاری و نرم افزاری و تأمین هزینهها در عرصه نیازهای فرهنگی جامعه است؛ وظیفه دولتها ساخت مراکز فرهنگی همچون مساجد، مدارس، حوزههای علمیه و کتابخانهها است اما نکته قابل توجه در این است که محتوا و اداره این مراکز باید به مردم واگذار شود؛ دولتها مسؤولیت تأمین محتوا و اداره مراکز فرهنگی را ندارند بلکه موظف است هزینههای سخت افزاری را تأمین کند و آنها را در اختیار مردم قرار بدهد تا مردم بتوانند حاکمیت را در عرصه فرهنگ و هنر کمک کنند.
وظیفه دولتها گسترش شعائر، فضائل و ارزشهای دینی است؛ براساس تعالیم دینی ما مسائلی همچون بسط و گسترش نماز، امر به معروف و نهی از منکر و مقابله با مفاسد و رذایل، بخشی از وظیفه اصلی دولتها است.
حاکمیت اسلامی موظف است با فساد، اشرافیت، فرهنگ تجملگرایی، مادیگرایی و دنیاطلبی مقابله کند و در مقابل فرهنگ ایثار، از خودگذشتگی، کمک به همنوعان، بسط فضائل اخلاقی و معنوی و گسترش عدالت را سرلوحه کار خود قرار دهد.
رسالت اصلی دولتها سیاست گذاری کلان فرهنگی است اما به این معنا نیست که در اجرا مردم نقشی نداشته باشند؛ مردم باید در اجرای سیاستها و عملکرد فرهنگی به ویژه نهادهای مذهبی، مساجد و هیأتهای مذهبی به دولتها کمک کنند.
رسا ـ با توجه به دغدغه رهبر معظم انقلاب در عرصه فرهنگی، گفتمان امام و رهبری را در این حوزه تبیین بفرمائید؟
در نگاه امام و رهبری، نقش حکومتها در عرصه فرهنگ بسیار برجسته است؛ از دیدگاه امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب، وظیفه دولتها هدایت فرهنگی، رصد تحولات فرهنگی، مقابله با تهاجم و شبیخون فرهنگی، مقابله با عناصر مخرب فرهنگی، مقابله با موانع فرهنگی، ترویج فرهنگ دینی، ترویج و رشد فضایل فرهنگی، ترویج ارزشهای فرهنگی، حمایت از فرهنگ دینی و انقلابی، نظارت دولت و حاکمیت بر محصولات فرهنگی است که بخشی از مؤلفههای برجسته در نگاه امام راحل و رهبری است.
رهبر معظم انقلاب فرمودند «لازمه تحقق فرهنگ دینی در حاکمیت اسلامی این است که حکومت، خود دینی باشد و فضایل دینی را گسترش دهد و از آن حمایت کند؛ فرهنگ هویت، روح و معنای یک ملت است؛ همه چیز مترتب بر فرهنگ است؛ فرهنگ حاشیه و ذیل سیاست و اقتصاد نیست بلکه سیاست و اقتصاد است که حاشیه و ذیل فرهنگ هستند؛ برای هر فعالیت سیاسی و اقتصادی باید پیوست فرهنگی داشت حتی برای پروژههای اجرایی و کارهای اجرایی که دولت انجام میدهد لازم است که برای آن پیوست فرهنگی را در نظر بگیرد».
در جایی دیگر رهبری تأکید میکنند «نظارت دولت بر فرهنگ عمومی و محصولات فرهنگی جامعه باید وجود داشته باشد؛ فرهنگ به منزله غذای جامعه است، چگونه بر غذای جامعه نظارت میشود و متولیانی در این زمینه هستند، برای عرصه فرهنگ نیز باید نظارت باشد و متوجه محصولات و غذای فاسد فرهنگی در جامعه بود».
رسا ـ دستگاهها و مسؤولان فرهنگی کشور چقدر شرایط حساس این زمان را فهم کردهاند و برای صیانت از فرهنگ کشور برنامهریزی داشته باشند؟
نوعی نگرانی و نارضایتی از سوی رهبری، مراجع تقلید و روحانیت از فعالیت فرهنگی تمام دولتها وجود دارد؛ از عملکرد سیاسی، اقتصادی، علمی و دستاوردهای تمام دولتها میتوان دفاع کرد مگر در عرصه فرهنگ که ایرادات و اشکالات جدی به دولتها وجود دارد.
امروز نیز دغدغههای رهبری و حوزههای علمیه نسبت به فرهنگ وجود دارد که دولت فعلی باید نسبت به این مسائل حساسیت بیشتری داشته باشد؛ رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردند که من نگران فرهنگ و فعالیتهای فرهنگی هستم؛ در هر حال دغدغههایی در زمینههای فرهنگی همچون حوزههای هنر سینما، موسیقی، چاپ، نشر و روزنامهنگاری و مانند آنها وجود دارد که دولت باید توجه بیشتری داشته باشد.
احساس میشود نوعی تسامح و تساهل فرهنگی و گرایش به لیبرالیسم فرهنگی و اباحیگری فرهنگی در بخشی از بدنه دولتها وجود داشته و دارد، از این رو دولتها باید دقت کافی را در رفع دغدغههای فرهنگی رهبری و مراجع عظام را داشته باشند.
پذیرش ابزارهای نوین فرهنگی امری قابل توجه است اما باید نحوه استفاده از ابزارهای فرهنگی را همچون فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و ماهوارهها را با دغدغه و تأمل جدی پذیرفت و راهکارها و روشهای هوشمندانهای در مقابل تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن داشت؛ نمیتوان این ابزارها را چشم بسته پذیرفت و دشمن به واسطه این ابزارها دنبال ایجاد رخنههایی در بدنه جامعه به ویژه میان جوانان و در عرصه خانوادهها است.
رسا ـ حوزه علمیه چقدر میتواند در سیاستگذاری فرهنگی نقش داشته باشد؟
مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن باید یک مقابله هوشمندانهای باشد و فرهنگ باید در اختیار دلسوزان، عالمان، فرهیختگان و کارشناسان فرهنگی باشد؛ در هر جایی اتاق فکری لازم است در عرصه فرهنگ نیز احتیاج به اتاق فکری است که در این اتاق فکر، نقش روحانیت، حوزههای علمیه، فقها و عالمان دینی و مراجع در مراقبت و محافظت از فرهنگ و هویت اسلامی ایرانی قابل توجه خواهد بود.
نکته پایانی این است که دولتها موظف است نظرات رهبر معظم انقلاب، مراجع عظام، فقها و دلسوزان واقعی نظام را تأمین و برآورده کنند و به دلیل موقتی بودن دوره خود، نباید نسبت به دغدغههای فرهنگی بیتوجه و بیتفاوت باشند زیرا عملکرد آنها در آینده تاریخ ثبت شده و باقی خواهد ماند.
درست است که باید دغدغه امنیت و آزادی مردم را داشت اما یادمان باشد که ما در یک جامعه اسلامی زندگی میکنیم؛ بقای جامعه اسلامی به بقای ارزشها و هنجارهای دینی و فرهنگ اسلامی ما است.
رسا ـ خیلی ممنون از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتید.
امیدواریم که همه ما پاسداران خوبی برای فرهنگ و هویت دینی خود باشیم و بتوانیم در عرصه ایجاد تمدن بزرگ اسلامی و ایجاد فرهنگ و هویت اسلامی تلاش کنیم و امیدوارم حکومت، دولت اسلامی و فرهنگ اسلامیمان زمینههای رشد و تعالی فضایل جامعه اسلامی ما را تأمین کند و به سایر جوامع نیز انتقال دهد؛ ان شاء الله.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اربعین
شاخصههای اندیشه سیاسی شهید بهشتی
آل خلیفه و حامیانش باید پاسخگوی تداوم فشارها بر شیخ عیسی قاسم با
جوانان پس از پیروزی انقلاب اسلامی دین گریز شده اند یا دین گرا؟
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 7
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 6
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 5
سند 2030 - بخش چهرام
سند 2030 - بخش سوم
[عناوین آرشیوشده]