سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ستم راندن بر بندگان بدترین توشه است براى آن جهان . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 92 اسفند 22 , ساعت 9:0 عصر


ادعای جدید ملکیان

قرآن رساله پیامبر است و ما باید کتاب خودمان را داشته باشیم!/ اسلام وجود ندارد و شبه واقعیت است!

مصطفی ملکیان، از تئوریسن های فکری اصلاحات، که پیش از این گاه و بی‌گاه در هر تریبونی، به غیرعقلانی بودن و حتی ضد عقلانی بودن دین، تعبدی بودن آن مبادرت کرده است، این بار نیز در اظهاراتی جدید، اسلام، پیامبر اعظم(ص) و قرآن را هدف ساختارشکنی و قداست‌زدایی قرار داده است.

وی در(15 اسفند92) در سخنرانی خود با موضوع «اهمیت روش شناسی علوم انسانی» (که فایل صوتی آن نیز بر روی فضای مجازی قرار گرفته است) به صراحت قرآن را ساخته پیامبر(ص) دانسته و وجود دروسی مانند معارف اسلامی در دبیرستانها و دانشگاه های کشور را مورد ریشخند قرار می دهد. او در بخشی از افاضات خویش می گوید:

 «در دانشگاه های اروپا مثل این درسهای عمومی که ما داریم، مثل درسهای معارف ما که خیلی ضرورت دارد (می خندد و حضار نیز می خندند)، آنها به دانشجویان خود تفکر انتقادی می آموزند.»

 ملکیان در جایی دیگر با بیان این مطلب که «قرآن رساله پیامبر بود مرا رساله خود باید!» افاضه! می کند: قرآن کتاب پیامبر بوده است و ما باید با تفکر نقادانه و انتقادی کتاب خود را داشته باشیم!

 وی می افزاید:«کسی که این گونه می اندیشد نباید جاسوس اینتلیجنت سرویس و... خطاب شود.» این اظهار وی نیز با خنده شاگردانش مواجه می شود.

همچون دیگر روشنفکران هم پیاله خویش؛ فرهنگ ایرانی را نیز مورد تخطئه قرار داده و با انکار فرهنگ سلحشوری و شجاعت و اعتراض در ایران که حتی انگشت مستشرقین را به حیرت گزیده است، فرهنگ ایرانی را فرهنگ تسلیم می خواند که با انتقاد و نقد بیگانه است

وی در این بیان، همان حرفهای سروش و مجتهد شبستری درباره نزولی نبودن قرآن و زاییده ذهن پیامبر(ص) بودن آن را، تکرار و با وحیانی بودن قرآن می ستیزد.

ملکیان سخنان شاذ خود را به اوج رسانده و می گوید که چیزی به نام اسلام وجود ندارد، آن چه هست مسلمین است! «غیر از مسلمانان چیزی به نام اسلام وجود ندارد. اسلام یک شبه واقعیت است.» او با این بیان خواسته است تا عمل کردن به اسلام را ناممکن جلوه داده و سپس راه را برای معنویت مسؤولیت‌گریز و تن پرورانه خود یا همان پروژه موسوم به «عقلانیت و معنویت» بگشاید. پروژه ای که اساس آن تقابل با دین و دین‌ورزی به عنوان امری مانع عقلانیت -به زعم باطل ملکیان- است.

در نهایتا اوج حرفهای شاذ خود را به اوج رسانده و می گوید چیزی به نام اسلام وجود ندارد، آن چه هست مسلمین است. «غیر از مسلمانان چیزی به نام اسلام وجود ندارد. اسلام یک شبه واقعیت است.».

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ