سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حقّ سرپرست علمی تو آن است که وی رابزرگ بشماری و مجلسش را محترم بشماری و به او نیک گوش کنی [امام سجّاد علیه السلام]
 
جمعه 92 آذر 29 , ساعت 7:44 عصر

پرسش از شما :

سخنان مهندس بازرگان در اواخر عمر :  

از هیچ جای گفتارها و نوشتارها و پندارها و کردارهای این بنده ی حقیر برنمی آید که با تشکیل حکومت اسلامی مخالف بوده و یا مخالفت ورزیده باشم.

بلی با آن حکومت اسلامی مخالفیم که خواسته باشد به نام اسلام و بر مبنای اسلام در داخل و خارج تحمیل اسلام نماید.

وخود را موظف و مسئول دین و ایمان مردم و اجرای احکام در ایران و دنیا بداند والا حکومت و حاکمانی که در اداره ی امور ملت و کشور خود در اجرای قوانین و حقوق و حدود در قضاوت و عدالت خدا و دین او را منظور نظر و عمل داشته باشند مورد آرزو و علاقه و اعتقاد و اعلام همیشگی ام بوده است.(بنیاد فرهنگی بازرگان)

چرا شما بازرگان را سکولار و مخالف حکومت اسلامی می دانید؟.

پاسخ از ما:

صرف نظر از صحت و سقم مطلبی که به ایشان در اواخر عمر نسبت داشته شده است . دیدگاه ایشان در نفی حکومت دینی آن چنان صریح و روشن است که به هیچ وجه قابل توجیه نیست .

ایشان در سال‌های آخر عمر خود به حمایت از نظریه « آخرت گرایانه» از دین پرداخت و حاصل تفکرات ایشان در کتاب «آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء» ابراز شده است.


ایشان در این کتاب این مسأله را دنبال می کند که سیاست و حکومت مورد توجه قرآن و دین و رسالت انبیای الهی قرار نگرفته و اصولا دین کاری به حکومت ندارد ، چرا که نبوت و حکومت دو مسأله یا دو مشغله جداگانه هستند .( بازرگان، مهدی، آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء، مؤسسة فرهنگی رسا، 1377، ص 29)

در جای دیگر چنین می نویسد: « حکومت و سیاست یا اداره امت و مملکت و ملت از دیدگاه دیانت و بعثت پیامبران با سایر مسائل و مشاغل زندگی تفاوتی اصولی ندارد... اگر اسلام و پیامبران به ما درس آشپزی و باغداری یا چوپانی نداده و به خودمان واگذار کرده اند تا با استفاده از عقل و تجربه و تعلیمات و با رعایت پاره ای احکام حلال و حرام شرعی ، آنها را انجام دهیم ، امور اقتصاد و مدیریت وسیاست هم به عهده خودمان می باشد .» ( همان ، ص 80)

همچنین در بخش دیگری می نویسد: « تمام حرف ما این است که اگر بر فرض یک حکومت دینی از همه جهت تمام و کمال به دست مؤمنین مخلص ناب تشکیل شد ، آنچه نباید این حکومت و دولت دست به آن بزند و دخالتی بنماید دین و ایمان و اخلاق مردم است . دولت یعنی قدرت و زور در برابر تجاوز بیگانگان به کشور وملت یا تجاوز مردم به یکدیگر ، یک امر ضروری است ، اما در برابر عقیده و عشق و عبادت و رابطه انسان با خود و خدا یعنی آزادی و تقرب ، بسیار بی جا و نقض غرض است » ( همان ، ص 88)

آیا با وجود چنین سخنانی می توان مخالفت ایشان با حکومت دینی را توجیه نمود .

درنقد دیدگاه مهندس بازرگان به طور خلاصه باید بگوییم برخلاف دیدگاه بازرگان، قرآن مجید هم اهداف اخروى براى بعثت انبیاء ذکر نموده و هم اهدافى در ارتباط با حیات دنیایى؛ مانند: برقرارى مناسبات عادلانه اجتماعى، تلاش براى آزادى و رهایى انسان از یوغ اسارت و بندگى و بردگى دیگران. 

اهدافى که قرآن مجید در رابطه با بعثت انبیاء ذکر نموده عبارت‏اند از: 1- تلاوت و گوشزد نمودن آیات الهى؛ آل‏عمران (3)، آیه 164. 2- تزکیه نفوس؛ همان. 3- آموزش کتاب و حکمت؛ همان. 4- توحید و عبادت پروردگار؛ نحل (16)، آیه 36. 5- طاغوت‏گریزى؛ همان. 6- برقرارى قسط و عدالت اجتماعى؛ حدید (57)، آیه 25. 7- داورى و حکمرانى در میان انسان‏ها بر اساس عدالت؛ بقره (2)، آیه 214 و نیز نساء (4)، آیه 105. 8- آزادى و رهایى انسان از زنجیر اسارت؛ اعراف (7)، آیه 157. 9- امر به معروف و نهى از منکر؛ همان. استاد مطهرى مى‏نویسد: «از زمان نوح(ع) هر پیامبرى که آمده است و نظم مذهبى موجود را به هم ریخته، به نظم اجتماعى هم توجه داشته و درپى اصلاح بوده است» (مطهرى، مرتضى، پیرامون انقلاب اسلامى، قم: صدرا، 1369، ص 128) وى سپس به آیه (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)؛ (حدید (57)، آیه 25)«ما پیام‏آوران خویش را با دلایل روشن فرستاده و همراه آنان کتاب و میزان فروفرستادیم تا آدمیان عدل و قسط بپا دارند»، اشاره نموده و مى‏گوید: «یعنى برهم زدن یک نظم فاسد موجود و استقرار یک نظم عادلانه مطلوب، هدف همه رسالت‏ها و نبوت‏ها بوده، منتها این امر در اسلام ختمیه محرزتر و مشخص‏تر است». بنابراین تکیه اکید نصوص دینى بر مسأله آخرت، نافى پرداختن به مسائل دنیایى - به گونه‏اى که مغایر با سعادت جاودان اخروى نباشد - نیست. حکومت دنیا، به عنوان مطلوب نهایى اندک ارزشى ندارد؛ ولى براى اجراى عدالت و برقرارى قسط و حاکمیت ارزش‏هاى دینى، بسیار مطلوب و پسندیده است. امیرالمؤمنین(ع) مى‏فرماید: «به خدا سوگند! این کفش کهنه از نظر من بیش از حکومت بر شما ارزش دارد؛ مگر اینکه حقى را برپا دارم و یا باطلى را ریشه‏کن سازم»؛ (نهج البلاغه، خطبه 33)

 از نظر نصوص دینى، دنیا و آخرت با یکدیگر رابطه‏اى تنگاتنگ دارند و پرداختن به یکى و وانهادن دیگرى، سخت مذموم است. بنابراین اگر در برخى از آیات و روایات مذمت دنیا شده است، در جایى دیگر روشن شده که منظور از آن دنیاپرستى، دلبستگى به دنیا، و غفلت از یاد خدا و سراى آخرت است. اما پرداختن به امور لازم دنیا و اصلاح و آباد آن و تنظیم صحیح مناسبات انسانى و اجتماعى نه تنها ناپسند نیست، که مورد تأکید دین و در بردارنده خیر و سعادت اخروى نیز مى‏باشد. در روایت از امام زین العابدین(ع) آمده است: «الدنیا دنیاءان: دنیا بلاغ و دنیا ملعونه»( محمدى رى‏شهرى، محمد، منتخب میزان الحکمة (مترجم)، ، قم: دارالحدیث، 1381 ، ج 1، ص 364)«دنیا دو گونه است: دنیا آنسان که به آخرت مى‏رساند و دیگرى دنیاى نفرین شده (که از آخرت بازمى‏دارد)». در روایت دیگرى نیز از امام على(ع) آمده است: «بالدنیا تحرز الآخره»؛ «آخرت، با دنیا به دست مى‏آید». همان. 


بر خلاف دیدگاه آقاى بازرگان، حکومت در نگاه قرآن ریشه دینى دارد. آیات قرآن به صراحت اعلام مى‏کند که حق حکومت، قانون‏گذارى و داورى از آن خدا و کسانى است که از سوى او مأذون باشند؛ و هرگونه داورى و حکمرانى نامبتنى بر قوانین الهى کفر و فسق و ظلم است. 

 برای آشنایی بیشتر به کتاب دولت یار ، نقد و بررسی کتاب آخرت و خدا ، هدف بعثت انبیا ( بازرگان)نوشته رسول حامد نیا ، قم: معارف مراجعه شود .

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ