شاگرد مکتب ماکیاولی سیاستی آمیخته با شیر درازگوش
روح الله امین آبادی- قسمت اول
سخن گفتن از عطاءالله مهاجرانی بی اختیار انسان را به خاطره ای رهنمون می سازد که وی در آن فلسفه گرایش خویش به سیاست را توضیح می دهد.
«سیاست در کام من در این میانسالی طعم شیر درازگوش می دهد! که جرعه هایی از آن را در دهه اول عمر نوشیده ام و پیرزنی کولی و طالع بین در جام جهان نمای چشمان کبودش انگار مثل پیرزنی که نقش خشت خام را می خواند از پیشانی ام خواند که وکیل و وزیر می شوم.»
وی در مصاحبه با داریوش سجادی این چنین گذشته و آینده خود را تصویر کرده است:
«25 سال اول عمرم را صرف آموختن کردم. 25 سال دوم را صرف کار سیاسی کردم و آنچه که باقی مانده را امیدوار هستم صرف رمان کنم.»
با این حال که مهاجرانی سیاست را همچون دامی می دانست که به ناچاری در آن گرفتار شده است و در روزهای آخر حضور در دفتر مرکز گفتگوی تمدن ها در گفتگو با خبرنگاران گفته بود که «به گمانم 25سال خدمت و حضور در عرصه سیاست کافی باشد.» شهد «شیر درازگوش» دوباره بر کام وزیر اسبق شیرینی کرده و تمام قد وارد مناقشات سیاسی شده است.
از این مقدمه کوتاه که بگذریم به جا است که مختصری از زندگی سیاسی عطاءالله مهاجرانی را با هم مرور کنیم.
مهاجرانی در مرداد ماه سال 1333 و در روستای مهاجران از توابع شازند در استان مرکزی متولد شد. وی تحصیلات عالی خود را در رشته تاریخ در دانشگاه های اصفهان (کارشناسی)، شیراز (کارشناسی ارشد) و تهران (دکترا) پی گرفت
زمانی که مبارزات علیه رژیم ستمشاهی به اوج خود رسیده بود مهاجرانی علاقه ای به برخوردهای تند و تیزانقلابی نداشت.
وی در این زمینه می گوید:
«اهل مبارزه به این معنی که در حوزه مباحث نظری و فرهنگی بودم. البته در تظاهرات دانشجویی شرکت می کردم. منتها به گونه ای نبود که به فرد شاخصی برای برخوردهای تند و تیز تبدیل شوم و چون در منظر سازمان دهنده تظاهرات نبودم دستگیر هم نشدم.»
مهاجرانی در سن 25سالگی، زمانی که فقط چهار ماه از سن حداقلی برای نمایندگی مجلس بیشتر داشت، در مجلس اول نماینده شیراز شد.
وی که در آن زمان دانشجوی مقطع لیسانس رشته تاریخ دانشگاه شیراز و اصالتاً از اهالی یکی از روستاهای اراک و نیز ساکن همان جا بود صرفا به سبب پذیرفته شدن در دانشگاه شیراز به آن شهر رفته بود.<**ادامه مطلب...**>
او در شیراز، از طریق حضور در جلسات سخنرانی آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب به تدریج خود را به ایشان نزدیک کرده به طوری که در نهایت شگفتی، توانسته بود در اولین دوره انتخاباتی مجلس شورای اسلامی از شیراز نامزد نمایندگی مجلس شود، و حمایت شخص آیت الله دستغیب- به عنوان امام جمعه و از برجسته ترین شخصیتهای مذهبی و اجتماعی آن شهر- را نیز در این امر برای خود کسب کند که دقیقا به سبب همین حمایت نیز توانست به عنوان نماینده شیراز به مجلس شورای اسلامی راه یابد.
مهاجرانی در مجلس اول در جمعی قرار داشت که بنی صدر را کنار زدند.
او در این راستا مقاله ای نیز علیه بنی صدر با عنوان تضاد در چنبره تناقض نگاشت.
وقتی مهاجرانی روی کرسی هیئت رئیسه مجلس نشست نشان داد که علاقه ندارد جای خودش را از دست بدهد. به علت کمی سن یکی از اعضای هیئت رئیسه سنی مجلس اول و بعد از مدتی نیز عضو هیئت رئیسه دائمی شد.
مهاجرانی در مجلس اول و به صورت همزمان در سه کمیسیون فعالیت می کرد.
ریاست کمیسیون بازرگانی، نایب رئیس کمیسیون خارجی و مسئول کمیته اطلاعات و اخبار کمیسیون دفاع بر عهده وی بود.
مهاجرانی در پاسخ به این سؤال که چگونه به صورت همزمان در این سه کمیسیون فعالیت داشتید و نیز چرا در حالی که تخصصی در زمینه بازرگانی نداشته و ندارید ریاست این کمیسیون را برعهده گرفتید می گوید:
«آن موقع این امکان بود. در ضمن اینکه کار دیگری جز مجلس نداشتم... ریاست کمیسیون بازرگانی نیز سفارش رئیس مجلس بود و چون متقاضی نداشت به توصیه رئیس پذیرفتم.»
مهاجرانی با خواندن گزارش ها تخصص لازم برای ریاست کمیسیون بازرگانی را کسب و در سن 25سالگی و به صورت همزمان در سه کمیسیون تخصصی مجلس فعالیت می کند.
بدین ترتیب بود که وی دخالت در حوزه های غیرتخصصی خود را برای اولین بار در مجلس اول تجربه کرد و این خود چراغی شد برای اقدامات بعدی وی در معاونت پارلمانی نخست وزیر و رئیس جمهور و مهمتر از آن در مدیریت وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی.
او مدتی پس از پایان دوره نمایندگی از سوی وزارت ارشاد به پاکستان رفت و بعد به ایران برگشت تا برای مدتی طولانی در پست معاونت پارلمانی نخست وزیر وقت رابطه پارلمان و دولت را تنظیم کند. همزمان با این وقایع نوشتن جدی و روزانه را در ستون نقد حال در روزنامه اطلاعات پی گرفت.
در این ستون نیز بود که مقاله «مذاکره مستقیم با آمریکا» را نگاشت تا بحث های فراوانی را در جامعه ایجاد کند.
پیشگام در مذاکره با شیطان
مسئله ارتباط با آمریکا، که از پیش مورد توجه برخی از دست اندرکاران بود، در دوران دولت سازندگی بروز بیشتری یافت. در این دوره که مهاجرانی در سمت معاون پارلمانی رئیس جمهور مشغول فعالیت بود با نوشته ای در روزنامه اطلاعات با عنوان مذاکره مستقیم به این موضوع پرداخت. همسر اول وی، جمیله کدیور نیز در نوشته ای دیگر به تمجید و تحلیل این امر اقدام کرد.
وی چهارسال پیش و در توضیح چرایی این پیشنهاد و در تائید آن گفت: «زمانی که من آن مقاله را نوشتم، شرایطی طلائی برای گفتگوی ایران با آمریکا فراهم بود. در آن مقطع ما شاهد یک وحدت و همدلی در کشور بودیم، جنگ تمام شده بود و ما در موقعیت خیلی خوب و مثبتی قرار داشتیم. از سوی دیگر در آن مقطع پیشنهاد گفتگو با ایران را جورج بوش پدر، رئیس جمهور وقت آمریکا مطرح کرده بود.»
رهبر معظم انقلاب بعد از این پیشنهاد طی سخنانی در جمع معلمان و مسئولان امور فرهنگی کشور با اشاره به این مقاله و پیامدهای آن فرمودند:
«من معتقدم، آن کسانی که فکر می کنند ما باید با رأس استکبار- یعنی آمریکا- مذاکره کنیم، یا دچار ساده لوحی هستند، یا مرعوبند. من بارها این نکته را عرض کرده ام که استکبار، بیش از این که نان قدرت و توانایی خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را می خورد. اصلا استکبار، با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن، زنده است.»
در پی این سخنرانی و روشن شدن برخی مسائل پشت پرده مهاجرانی با موجی از موضع گیری های ملت مسلمان ایران مواجه شد که این بار نیز رهبر معظم انقلاب که همواره اخلاق اسلامی را به عنوان راهنمای مسیر سیاستمداران می داند موضوع را خاتمه داده و از هجوم بیشتر به مهاجرانی جلوگیری می کند.
مهاجرانی خود در این باره و در جلسه رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی به وی می گوید:
«من از این جهت بسیار شرمنده و افسرده شدم که به هر حال چرا می بایستی این مسئله به جایی برسد که ایشان (رهبر معظم انقلاب) تعابیری را در یادداشت خودشان به کار ببرند که منتهای بزرگواری و کرامت و رفعت شأن ایشان هست و بنده خودم را شایسته نمی دیدم و وقتی که بلافاصله ملاقاتی ترتیب دادند و من خدمت ایشان رسیدم... بنده آن مطلب را (رابطه با آمریکا) به عنوان یک نظر مطرح کردم اما سخنان و مواضع رهبر معظم انقلاب یا مقام ولایت امر را فصل الخطاب همه سخنان و مواضع می دانم»(10)
مهاجرانی در حالی رأی و نظر رهبر معظم انقلاب را به عنوان فصل الخطاب می دانست که با مشخص شدن نظر منفی رهبر معظم انقلاب نسبت به ادامه مدیریت وی بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنان بر ادامه کار اصرار ورزید و با پشت گرمی حمایت بی دریغ رئیس جمهور وقت بر جسارت های خود افزود.
وی در قضایای بعد از انتخابات ریاست جمهوری نیز با انتشار مقاله ای مدعی شد حکمت فصل الخطاب بودن رهبری مبتنی بر نصر با زور و اقتدار است.
مهاجرانی در طول زمان و باتوجه به شرایط روز موضع گیری های مختلفی را از خود نشان داده است که وی را به عنوان یکی از مقلدان ماکیاولی در عرصه سیاست مطرح کرده است.
ابراهیم نبوی طنز نویس پناه برده به غرب درباره مهاجرانی می گوید:
«مهاجرانی یک سیاستمدار واقعی است، با همه خوبی ها و بدی های یک سیاستمدار. او بازی می کند، تغییر موضع می دهد، گاهی اوقات به حدی باورنکردنی شجاع می شود، تا آنجا که همگان گمان می کنند او بهترین گزینه برای ریاست جمهوری بعدی است و گاهی چنان محتاط و با محافظه کاری رفتار می کند که همه او را پیرو اندیشه های ماکیاولی می پندارند، مردی که بدون داشتن اصول اخلاقی در سیاست تنها به قدرت می اندیشد.»
تلاش
برای تغییر قانون اساسی
از نظر تاریخی در حالی که دو جناح راست سنتی و مدرن از اواخر سال 1374 فعالیت های خود را برای در اختیار گرفتن قوه مجریه آغاز کرده بودند، گروه های چپ و ائتلاف موسوم به خط امامی ها از تابستان سال بعد فعالیت خود را در این خصوص با امید اندکی که به موفقیت داشتند، آغاز کردند. جناح راست سنتی از یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری کاندیدای خود را برای حضور در انتخابات مشخص کرده بود. راست های مدرن به عنوان کارگزاران سازندگی توسط افرادی هم چون مهاجرانی، عبدالله نوری و محجوب از چپ کارگری موضوع همه پرسی برای تمدید دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی را مطرح کردند. استدلال آن ها این بود که به خاطر برخی مواد قانون اساسی نباید کشور را از تجربه مدیریت و شخصیت ارزنده فردی با سابقه مشخص و روشن همچون هاشمی محروم کرد.
مهاجرانی دلیل پیشنهاد تغییر قانون اساسی را این گونه شرح می دهد که:
«بحث تغییر قانون اساسی در مقطعی بود که همه ما احساس می کردیم که کشور به طرف یک استبداد و یک دوره تاریک خواهد رفت. تقریباً هیچ عنصر امیدی در ایران پس از آقای رفسنجانی مطرح نبود.»
این گونه بود که بعد از منتفی شدن تغییر قانون اساسی برای ادامه ریاست هاشمی رفسنجانی بر قوه اجرایی کشور مهاجرانی طی یک سخنرانی در دانشگاه اراک گفتند: هر کسی رئیس جمهور شود شخص سوم کشور خواهد بود البته وی پس از پیروزی خاتمی در انتخابات و زمانی که به عنوان یکی از وزیران کابینه مطرح شدند طی یک سخنرانی دیگر با چرخشی 180 درجه ای گفتند: رئیس جمهور شخص دوم کشور است!
وی که زمانی از تمدید دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی سخن می گفت در طول دوران مدیریت خود بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ تلاشی در جهت اعاده حیثیت هاشمی رفسنجانی که توسط نویسندگان منتسب به دوم خرداد لکه دار شده بود نکرد.
خوی ماکیاولیستی مهاجرانی در این ماجرا نمود بیشتری می یابد. انتقادی که آقای هاشمی نیز به آن صحه گذاشته و می گوید: «زمانی که کابینه سازندگی در اوج درخشش بود، دوستان از اعتبار من بهره می گرفتند اما بعد از دوم خرداد که آن پرخاشگری ها علیه من شروع شد، هیچکدام از آقایان حاضر به دفاع از من نشدند.»
مدیریت فرهنگی
هنگامی که سید محمد خاتمی مهاجرانی را به عنوان کاندید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد، واکنش های زیادی در مجلس و نیز در مطبوعات کشور نسبت به این موضوع نشان داده شد.
تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی روی دو مسئله انگشت نهاده و به شدت با مدیریت مهاجرانی بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مخالفت کردند.
رابطه با آمریکا و برنامه های ساختارشکنانه فرهنگی محور اعتراضات نمایندگان مجلس شورای اسلامی بود.
خاتمی در جلسه رأی اعتماد به مهاجرانی و در تعریف شخصیت وی از جملاتی استفاده کرد که باعث تعجب بسیاری شد.
«آقای مهاجرانی از سرمایه های گرانسنگ فرهنگی، دینی، علمی و اجتماعی ما است. ایشان اهل تعبد است، اهل تحجد است، اهل دینداری و البته اهل فکر هم هست و ما به متدینان متفکر نیازمندیم»
در حالی که رئیس جمهور وقت فلسفه انتخاب مهاجرانی برای هدایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کار برای حفظ آبروی نظام اسلامی، تقویت اسلام، تقویت فکر و فرهنگ اسلامی می دانست و این را در جلسه رای اعتماد به نمایندگان مجلس شورای اسلامی خاطر نشان کرد مهاجرانی چند سال بعد و در پاسخ به اعتراض دلسوزان ادعا کرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این راستا وظیفه ای ندارد.
یک سال بیش از آغاز مدیریت مهاجرانی بر سکان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نگذشته بود که مدیریت ضعیف و بنیان شکن وی در این وزارت خانه نمایندگان مجلس را بر آن داشت تا وی را به مجلس فراخوانده و وی را استیضاح کنند.
محورهای استیضاح مهاجرانی این بار علاوه بر انتقادهایی که سال پیش از آن و در جلسه رای اعتماد مطرح شد موضوع دیگری را نیز در برمی گرفت.
«استفاده غیرقانونی از وجوه سپرده مردم برای سفر عمره و تضییع حقوق سپرده گذاران»
سیدمحمد حسینی، نماینده وقت مردم رفسنجان در مجلس شورای اسلامی در جلسه استیضاح می گوید:
«جناب وزیر! هنرمندانی که می گویند از شما پشتیبانی می کنند، اگر می دانستند ماهانه یک میلیارد و پانصد میلیون تومان بودجه خارج از محاسبه در اختیار دارید، راحتتان نمی گذاشتند.»
روایت علی اکبر ناطق نوری در مقام رییس مجلس پنجم از استیضاح مهاجرانی به خوبی فضای آن روزها را ترسیم می کند: «مبنای استیضاح آقای مهاجرانی همان تذکرات رهبری بود و توجیهی که نمایندگان برای استیضاح مهاجرانی داشتند، حرفهای آقا بود. ایشان چه در شورای انقلاب فرهنگی و چه در دولت تصریح کرده و به خودش خطاب کرده بودند؛ همچنین به رییس دولت هم گفته بودند. نمایندگان هم بر مبنای فرمایشات رهبری و اشکالات فراوان در حوزه های فرهنگی و مدیریتی آقای مهاجرانی، استیضاح را امضا و در مجلس مطرح کردند... چپی هایی که خودشان را خط امامی و ارزشی می دانستند مخالف استیضاح بودند. علی القاعده چپ ارزشی باید که به استیضاح مهاجرانی رای می داد چون او اباحه گری را ترویج می کرد؛ اما در ظاهر سیاسی بودن بر ایدئولوژیک بودن غلبه کرد. بعضی از چپ های ارزشی به دفاع از مهاجرانی سخنرانی و حمایت کردند که برای من مایه تعجب بود کسی که خط امامی و ارزشی بود یک دفعه به دفاع از آقای مهاجرانی صحبت کرد.».
توهین به مراجع و علما
مهاجرانی که از استیضاح نمایندگان مجلس با لطایف الحیل فراوان جان به در برده بود بر جرات و جسارت خود افزود و در کتابی با عنوان «استیضاح» توهین های عدیده ای را به نمایندگان ملت روا داشت.
دامنه این توهین ها به حدی رسید که وی در این کتاب با توهین های بسیار زشت به مرجعیت شیعه آیه الله نوری همدانی را که علیه سیاست های فرهنگی دولت سخنرانی کرده بود بی مروت نامید.
آیه الله نوری همدانی طی سخنانی که نسخه پیاده شده آن در اختیار رسانه ها قرار گرفته بود به شدت از سیاست های فرهنگی دولت وقت انتقاد کرده بود.
«از موقعی که آقای مهاجرانی سرکار آمده اند تغییرات زیادی که با موازین و معیارهای اسلامی سازش ندارد در مملکت اسلامی و انقلابی ما بوجود آمده است از این نظر ما اعتراض و گله داریم»
چندی بعد نیز مهاجرانی در پاسخ به انتقادات از سردلسوزی آیه الله مکارم شیرازی پاسخی توهین آمیز داد.
این مرجع هوشیار که در برابر توهین نشریات به محضر مقدس امام زمان(عج) واکنش نشان داده بود با پاسخ وهن آلود مهاجرانی روبرو شد که به جای اعتراض به من در این ماجرا بنشینید و به کتاب هایی که در خارج از ایران و علیه مقدسات نوشته می شود پاسخ گویند.
نکته ای که در پاسخ مهاجرانی به مراجع خود را نشان می دهد روحیه فرافکنی وی است.
مهاجرانی در بخشی از پاسخ به آیه الله مکارم شیرازی می گوید:
«تردید و تشکیک در مبانی اعتقادی ما و مشخصا مقوله مهدویت امر تازه ای نبوده و نیست»
وی با این استدلال ساده اندیشانه که توهین به ائمه سابقه داشته و از این به بعد نیز ادامه خواهد داشت کم کاری های خویش را توجیه کرده و توپ را به زمین دیگران می اندازد.
البته رفتار توهین آمیز نسبت به مراجع و علما به این نیز محدود نشد و در مدتی که مهاجرانی سکاندار هدایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود به صورت مداوم و بدون لحظه ای درنگ توپخانه های رسانه ای به ترور شخصیت عالمان مجاهدی چون علامه مصباح یزدی مشغول بودند چنان چه کاریکاتور توهین آمیز نیک آهنگ کوثر نسبت به آیه الله مصباح یزدی موجی از اعتراضات گسترده را به دنبال آورد که در تحصن بزرگ مسجد اعظم قم نمود یافت.
وی چندی بعد نیز در جریان تحصن علما و روحانیون در مسجد اعظم قم به آیه الله جوادی آملی تاخته بود که چرا در جمع متحصنین سخنرانی و از سیاست های فرهنگی دولت انتقاد کرده است.
ادامه دارد
¤ پی نوشت ها در دفتر روزنامه کیهان موجود است
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اربعین
شاخصههای اندیشه سیاسی شهید بهشتی
آل خلیفه و حامیانش باید پاسخگوی تداوم فشارها بر شیخ عیسی قاسم با
جوانان پس از پیروزی انقلاب اسلامی دین گریز شده اند یا دین گرا؟
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 7
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 6
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 5
سند 2030 - بخش چهرام
سند 2030 - بخش سوم
[عناوین آرشیوشده]