پرسش از شما :
من مدتی قبل در مورد تاریخچه جامعه تعلیمات اسلامی از شما سوال پرسیدم لطفا پاسخ دهید ؟
پاسخ از ما:
«جامعه تعلیمات اسلامی»
« مؤسس جامعه تعلیمات اسلامی» جامعه تعلیمات اسلامی در 1324 در تهران به کوشش عباسعلی سبزواری ملقب به اسلامی ، از روحانیان و خطبای به نام تهران (متوفای 1364 ش ) تأسیس شد. این عالم وخطیب نستوه و مبارز، در سال 1275 ش در شهر سبزوار، یکى از شهرهاى استان خراسان رضوى به دنیا آمد.
قرآن و دروس ابتدایی و مقداری از مقدمات علوم دینی را در شهر سبزوار آموخت و آن گاه براى تکمیل علوم و معارف اسلامى وارد حوزه مشهد مقدّس گردید. زندگى او تا سی سالگى در سبزوار و مشهد گذشت و از اساتید علوم دینی این دو شهر بهره فراوانى برد.در سال 1305 به همراه عدّه اى از مردم خراسان، راهى عراق گردید و سالیان متمادی در شهرهای کربلا، نجف و سامرا ساکن شد و از محضر عالمان بزرگی همچون آیت اللّه العظمى سید ابوالحسن اصفهانی و حاج آقا بزرگ تهران صاحب الذریعه، بهره های علمی فراوانی برد. وی پس از سالیان متمادی اقامت و تحصیل در عراق و تکمیل مدارج عالیه علمی و اخذ اجازات از اساتید فرزانه با کوله باری از اندوخته های علمی در سال 1310 در حالی وارد ایران شد که اختناق و محدودیتهای فراوانی از لحاظ دینی توسط رضاخان بر ملت ایران حکمفرما بود و وى به پیروی از اربابان خود فشارهای مضاعفی بر حوزه های علمیه و روحانیون فراهم ساخته بود. اسلامی واعظ بعد از مراجعت به ایران مدتی را در شهرهای سبزوار، مشهد و بیرجند سپری کرد و مشغول تبلیغ و ارشاد و هدایت مردم گردید تا اینکه در سال 1313 عازم هندوستان شد و به مدت هفت سال در آن دیار مشغول تبلیغ و نشر احکام و معارف علوی گردید. ورود مرحوم اسلامی به هند در زمانی اتفاق افتاد که این دیار تحت تسلط و سیطره انگلیس بود. در آن روزگار انگلیسیها تلاش داشتند براى پیشبرد اهداف استعماری خود لااقل بخشی از مردم هندوستان را با این اهداف هماهنگ کنند. به همین منظور، مدارس جدیدی برای آموزش دروس مورد نظرشان ساختند و کوشش گسترده ای را صورت دادند تا با سنتهایی که به زعم آنان مانع پیشرفت هندوستان بود، مبارزه شود. بخشی از هندوها با انگلیسیها از در آشتی و مسالمت وارد شدند و فرزندان خود را برای فراگیری علوم و فنون جدید در مدارس انگلیسیها ثبت نام کردند. تحولات فوق برخی از چهره های شاخص شیعه هند را به فکر انداخت تا هم برای عقب نماندن از هندوها و هم آلوده نشدن به همکاری با اجانب بیگانه، مستقلاً مدارسی ایجاد کنند. هدف آنان از این کار، هم دست یافتن به علوم و فنون جدید و هم حفظ و نگه داری میراث و سنت دینی تشیع بود. تأسیس مدرسه اى تحت عنوان «مدرسه الواعظین» در راستای تحولات فوق به دست توانای نجم العلماء، عالم برجسته شیعه هند بود که دروس فقه، اصول و زبان انگلیسی و عربی، مقاله نویسی و... در آن تدریس می شد و دارای کتابخانه بزرگی بود که دانش آموزان از آن استفاده مى کردند. آموزش علوم و فنون جدید همراه با آموزش علوم اسلامی، خلاّقیت و نوآورى علمى، شیوه هاى ابتکارى در آموزش و تربیت و اخلاق آموزشى و... در آن مدرسه، اسلامى واعظ را سخت تحت تأثیر قرار داد؛ به طورى که بعد از مراجعت به ایران «جامعه تعلیمات اسلامى» را براساس آن طرح موفق، پایه گذارى نمود . مرحوم اسلامى علاوه بر آموزش کتب رسمى، جهت ارتقاى توان دینى و علمى مدارس داد، اقدام به تدوین و تألیف کتب دینى نمود که انجام این مهم به عهده برخى از شخصیتهاى برجسته حوزه و دانشگاه بود؛ چنان که به پیشنهاد مرحوم اسلامى، کتاب «تعلیمات دینى» براى دانش آموزان سالهاى پنجم و ششم ابتدایى را علامه بزرگوار طباطبایى صاحب تفسیر المیزان تألیف و تدوین کرد و یا کتاب «تربیت و تعلیم دینى» را شهید باهنر تدوین نمود و نیز کتاب «اخلاق اسلامى» توسط حسینعلى گلشن تدوین گردید. همچنین اغلب تألیفات و کتب مورد نیاز این مدارس شامل احکام، اصول عقاید و تفسیر قرآن به شیوه جالبى به قلم مرحوم سید محمدرضا رجایى صورت پذیرفت. نوشته هاى وى همواره مورد استقبال عموم بود و در خارج از مدارس طرفداران زیادى داشت؛ به گونه اى که از سوى مسلمانان امریکا نیز تقاضاهایى براى ارسال نوشته هاى وى به جامعه تعلیمات واصل مى گردید. فعالیتهاى تبلیغى ـ سیاسى اسلامى واعظ یکى از خطباى نامدار بود که براى ارشاد و هدایت مردم به اغلب شهرهاى ایران و حتى در خارج از ایران به کشورهاى مختلف مسافرت نمود. او مبلّغى موفق بود و در سنگر تبلیغ و خطابه یکى از مدافعان واقعى اسلام به شمار مى آمد و با همه توان از حریم اسلام دفاع مى کرد و با شجاعتى وصف ناپذیر از شاه و رجال مملکتى انتقاد مى نمود که به همین خاطر بار هابه زندان افتاد و هر بار با وساطت مراجع تقلید و بزرگان و نیز فشارهاى افکار عمومى از زندان آزاد گردید. او از جمله وعّاظ انقلابى و طرفدار امام بود که بارها به جرم حق گویى و طرفدارى از نهضت اسلامى امام زندان و یا ممنوع المنبر و ممنوع الخروج شد. نام و امضاى ایشان در پاى بسیارى از اعلامیه ها و بیانیه هاى علما و مدرسین و خطبا دیده مى شود و على رغم کهولت سن در راهپیماییها و تظاهرات مردم مسلمان به رهبرى امام خمینى رحمه الله شرکت مى کرد. و حتى در زمان جنگ تحمیلى در جبهه ها حضور مى یافت و رزمندگان اسلام را تشویق به ادامه مقاومت علیه دشمن مى کرد. همچنین با بسیارى از شخصیتهاى انقلابى در ارتباط بود. اغلب جلسات وعاظ تهران در منزل وى برگزار مى گردید و در این جلسات براى پیشبرد اهداف نهضت امام راحل رحمه الله تصمیماتى اتخاذ مى شد و نیز آن مرحوم با هیئتهاى مذهبى تهران روابط دائمى داشت و از جمله آنها هیئت مذهبى قائمیه بود که همواره در جلسات آنان یاد و نام حضرت امام زنده نگه داشته مى شد. خلاصه آنکه چهره انقلابى و دشمن ستیز اسلامى و سوابق زندانهاى طولانى او به سالهاى بسیار دور برمى گردد. درگیرى او در حادثه کشف حجاب با رژیم منحط پهلوى او را تا پاى اعدام به پیش برد. روابط بسیار نزدیک وى با فدائیان اسلام و همکارى نزدیک او با مرحوم آیت اللّه کاشانى و مسافرتهاى او به نمایندگى از طرف ایشان در شهرهاى مختلف کشور و سخنرانیهاى پرشور او همه و همه نشانگر چهره انقلابى و مبارزاتى آن مجاهد آگاه مى باشد. از همه مهم تر، همکارى با اخلاص آن دانشمند فرزانه در کنار امام راحل رحمه الله در دوران نهضت مقدّس اسلامى و در آن روزهاى حساس و خطرناک، گویاى این واقعیت است که او در هر فرصت و زمانى به فکر یارى اسلام و مسلمین بوده است و شاهد گویاى این واقعیت، سخنرانى پرشور امام امت رحمه الله است که در تاریخ 1/12/1341 بعد از ذکر جنایات رژیم پهلوى فرمود: «اگر آقاى اسلامى را نگذاشتند در تهران منبر برود، دیدند که ایشان در بندر پهلوى منبر رفتند و حقیقت را در آنجا بیان داشتند. اگر در بندر پهلوى از ادامه سخنان ایشان جلوگیرى کردند، شک نداشته باشند که ایشان سخنان خود را در جاى دیگر دنبال خواهند کرد و هر جا که فرصت پیدا کند، مطالب را به گوش مردم خواهد رساند.» حضرت امام در سخنرانى مشهور خود علیه کاپیتولاسیون نیز چنین فرمود: «مى خواهند نفوذ ایرانى قطع بشود. باید براى آشپزهاى آمریکایى، براى مکانیک آمریکایى، براى ادارى آمریکایى، ادارى، فنى، مأمورین، کارمندان فنى، براى خانواده هایشان مصونیت باشد؛ لیکن آقاى قاضى در حبس باشند. آقاى اسلامى (حاج شیخ عباسعلى) را با دستبند ببرند این ور و آن ور. این خدمتگذاران اسلام باید در بندر عباس حبس باشند. وعاظ اسلام باید در حبس باشند.» برخى از فعالیتهاى اجتماعى مرحوم اسلامى داراى نبوغ و استعداد فکرى فوق العاده و در فعالیتهاى اجتماعى داراى ابتکار خاصى بود. برخى از طرحهاى مطرح شده از سوى اسلامى واعظ عبارت اند از: الف. طرح تأسیس تربیت مبلّغ با استمداد از آراى مراجع دینى. وضع نابسامان تبلیغات دینى در زمان اسلامى واعظ به اوج خود رسیده بود و بدون هیچ برنامه و ضابطه اى هر کس از هر کجا و با هر کیفیت و سلیقه اى بى محابا دست به آن امر خطیر و حساس مى زد و چه بسا مفاسدى به بار مى آورد که به مراتب بیشتر از مصالح آن بود؛ لذا وى براى سامان بخشیدن به اوضاع تبلیغى روحانیون، «طرح تأسیس تربیت مبلّغ» زیر نظر خطباى موفق و با تجربه کشور را با مراجع بزرگوار مطرح نمود که با استقبال و تأیید آنان روبه رو شد. ب. تأسیس مرکز چاپ و انتشارات براى چاپ کتابهاى سودمند. ج. انجمن روابط فرهنگى با تمام کتابخانه هاى جهان و دانشمندان و مستشرقان جهان. د. طرح تشکیل هیئت بررسى مطبوعات و نشریات کشور. ه. طرح تشکیل درمانگاههاى مجهز براى رفاه حال مردم محروم و بى بضاعت به طور رایگان. و. طرح بناى سالنهاى مدرن براى جشنهاى مذهبى و سخنرانیهاى دینى. ز. تعلیم راه و رسم مناظره به جوانان تحت سرپرستى استادان لایق براى مناظره با ارباب ادیان به صورت منطقى و مستدل و تشکیل کانونى براى بانوان مسلمان جهت تعلیم معارف دینى. ح. طرح عمران و آبادانى مناطق و روستاها تحت عنوان «هیئت خیریه» به منظور احداث مساجد، حسینیه ها، حمامها، بیمارستانها، حفر چاههاى عمیق، تعمیر و مرمت جاده هاى اصلى و فرعى، تأسیس صندوق براى کمک به مستمندان، اقدام به دعوت روحانى وتهیه وسایل زندگى آبرومند براى روحانیون در روستاهاى فاقد روحانى، تأسیس شرکت تعاونى، تشویق جوانان لایق براى تحصیل علوم دینى و... که بخشى از آنها در زمان حیات پرخیر و برکتش تحقق یافت و برخى نیز همانند طرح «تربیت مبلّغ» و «طرح هجرت» که از آرزوهاى دیرینه ایشان بود، در زمان انقلاب شکوهمند اسلامى به تحقق پیوست. اسلامى واعظ بعد از عمرى تلاش و خدمت به اسلام و مکتب حیات بخش علوى، ارشاد و هدایت مردم و خدمات علمى، فرهنگى، اجتماعى و سیاسى، در سن 99 سالگى در 20 فروردین 1364 ش مطابق با 25 رجب، سالروز شهادت امام هفتم علیه السلام در تهران دار فانى را وداع گفت و در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام به خاک سپرده شد. <BR>« نحوه شکل گیری جامعه تعلیمات اسلامی» <BR>پس از شهریور 1320 و پدید آمدن آزادی نسبی سیاسی در ایران ، طیف گسترده مذهبی جامعه به سبب کمبود نیروی انسانی ماهر و تحصیلکرده ، که خود ناشی از عدم اقبال به آموزش و پرورش جدید بود، نمی توانستند در امور فرهنگی و اجتماعی فعالیت کنند. در آن سالها حاج شیخ عباسعلی اسلامی تلاشی جدّی را برای ترویج تعلیم و تربیت دینی در قالبهای جدید آموزشی آغاز کرد. در 1320 ، وی به کمک عده ای از نیکوکاران تشکلی فرهنگی به نام «جمعیت پیروان قرآن » را پایه گذاری کرد که هسته اصلی جامعه تعلیمات اسلامی بود. اعضای اولیه این جمعیت عباسعلی اسلامی ، محمد فولادی ، حسین میرخان ، ابوالقاسم میرزایی ، محمدرضا رجایی و عبدالحسین یوسف زاده بودند. عباسعلی اسلامی ابتدا در منزل خود کلاسهایی شبانه (هفته ای دو شب ) دایر کرد که شامل چهار کلاس بود: سوادآموزی ، معالم و علوم دینی ، احکام و اخلاق ، و مقدّمات علوم عربی. در 1322 جمعیت پیروان قرآن به «جامعه تعلیمات اسلامی » تغییر نام داد. با حمایت و تأیید مراجع تقلید، آموزشگاههای متعددی در تهران تشکیل شد و ابوالقاسم میرزایی ، حسین میرخان و محمدرضا رجایی ، بازرس این آموزشگاهها شدند. در 1324 طرح تأسیس مدارس روزانه به تصویب رسید و نخستین دبستان روزانه با نام دبستان جعفری تأسیس شد. در 1328 اساسنامه و مرامنامه جامعه تعلیمات اسلامی در 37 مادّه و 9 تبصره تنظیم شد که بر اساس آن ، جامعه موظف بود در قالبی غیردولتی و غیرسیاسی به تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان در ایران یا خارج از ایران ، از سطح آمادگی تا دانشگاه ، بر اساس آموزه های مذهبی شیعه بپردازد. جامعه همچنین چاپ کتاب و نشریه و تأسیس بیمارستان و یتیم خانه را در برنامه های خود داشت و مجاز بود هر کدام از این فعالیتها را در داخل یا خارج از کشور انجام دهد . <BR>«تشکیلات و فعالیت های جامعه تعلیمات اسلامی» <BR>- پیش از انقلاب اسلامی ؛ <BR>در 1330 جامعه تعلیمات اسلامی به صورت مؤسسه ای قانونی و حقوقی به ثبت رسید. تشکیلات آن شامل هیئت مدیره مرکزی ، مدیرعامل ، هیئت مدیره هر استان و هیئت مدیره هر واحد آموزشی بود. هیئت امنای جامعه 22 تن و هیئت مدیره آن پنج تن بودند . هیئت مدیره جامعه در نخستین سالهای فعالیت تا حدی توانست در انتخاب مواد درسی و گزینش معلمان ، مطابق سلیقه خود عمل کند و با آنکه در مدارسِ زیرپوشش جامعه ، کتابهای علمی و فنی مصوب وزارت فرهنگ تدریس می شد، کتابهای دینی و ادبی نیز به انتخاب جامعه چاپ و منتشر می گردید. این کتابها با همکاری عده ای از استادان و نویسندگان ، چون علامه محمدحسین طباطبایی ، محمدرضا رجایی ، محمدجواد باهنر و علی گلزاده غفوری تألیف می شد . در 1331 جامعه تعلیمات اسلامی با انتشار مجله تعلیمات اسلامی به فعالیتهای فرهنگی خود قوام بخشید. ودر دهه 1340 بر فعالیتهای جانبی خود افزود و اردوگاهی تفریحی در کرج ایجاد کرد .در این اردوگاهها شاگردان مدارس جامعه ضمن آموزشهای غیر درسی ، جهت گیری انقلابی و اسلامی می یافتند . در این میان عباسعلی اسلامی با سفر به مناطق گوناگون کشور، با جلب همکاری ثروتمندان نیکوکار، شعبه های جدید مدارس جامعه تعلیمات اسلامی را تأسیس کرد. نخستین شعبه در کرمانشاه دایر شد و در مدت کوتاهی جامعه دارای 185 مدرسه دخترانه و پسرانه و حدود شصت هزار دانش آموز گردید . برنامه های تربیت معلم جامعه ، از اواخر دهه 1340آغاز شد. استادانی چون محمدحسین بهشتی ، محمدتقی جعفری ، سیدعلی اکبر حسینی ، عبدالمجید رشیدپور، غلامحسین شکوهی ، احمدتوانا، مرتضی مطهری ، و علی محمد کاردان مباحث گوناگون را در حوزه تعلیم و تربیت برای جوانان مذهبی علاقه مند به شغل معلمی مطرح می کردند . در اوایل دهه 1350 جامعه تعلیمات اسلامی کلاسهای آموزش خانواده دایر کرد. به منظور آموزش به اولیای دانش آموزان ، افزون بر جلسات ماهانه آموزشی ، جزوه ای با عنوان آغوش مادر اولین دانشگاه ، مخصوص والدین دانش آموزان در قطع جیبی منتشر می شد و نشریه تکمیلی آن با عنوان روش تربیت به صورت ماهانه در اختیار خانواده ها قرار می گرفت . مجله درسهایی از مکتب اسلام نیز که از مهم ترین نشریات فرهنگی و مؤثر نیروهای مذهبی در دهه 1340 به شمار می آمد که به کوشش شماری از طلاب نوگرا و فعال منتشر می شد، به طور گسترده در بین دانش آموزان مدارس جامعه توزیع می گردید. با ورود دانش آموختگان مدارس جامعه ، به ویژه دختران ، در دهه 1350 به دانشگاه و موفقیتهای علمی همراه با اندیشه انقلابی ـ اسلامی آنان ، دوره ای جدید از حیات جامعه تعلیمات اسلامی شروع شد و حساسیت دستگاههای امنیتی را به فعالیت مدارس جامعه ، معلمان و دانش آموختگان آن بر انگیخت . حکومت پهلوی برای نظارت بر مدارس غیردولتی ، که به پایگاهی برای فعالیتهای مخالفان بدل شده بود، دو اقدام پیاپی کرد. در 1352 ، با بخشنامه منع حجاب ، دبیرستانهای اسلامی دخترانه را محدود کرد و در پی آن ، دولت نظارت و برنامه ریزی و مدیریت مدارس غیردولتی را بر عهده گرفت و بدین ترتیب ، تلاش قشرهای مذهبی جامعه برای اجرای برنامه های تربیتی اسلامی در این مدارس با مخالفت غیررسمی حکومت پهلوی مواجه شد. در پی این اقدامات ، مدارس جامعه تعلیمات اسلامی مانند دیگر مدارس مذهبی با مشکلات متعددی روبرو شدند و فقط تعدادی از دبیرستانهای دخترانه جامعه توانستند به برنامه های آموزشی خود تا 1357 ادامه دهند. در 1353 دولت برای نظارت بر مدارس غیر دولتی ، تمام دبستانها و مدارس راهنمایی بخش خصوصی را دولتی اعلام کرد و جامعه تعلیمات اسلامی از میان مدارس تحت نظارت خود توانست معدودی از دبیرستانها را حفظ نماید . <BR>- پس از پیروزی انقلاب اسلامی ؛ <BR>پس از پیروزی انقلاب اسلامی جامعه تعلیمات اسلامی به دلیل دولتی شدن مدارس ، تمام مدارس تحت نظارت خود را به آموزش و پرورش داد و بدین ترتیب چهارده سال از فعالیت بازماند تا اینکه در 1368 ، در پی تصویب قانون مدارس غیرانتفاعی ، جامعه با اخذ مجوز به تأسیس مدارس اسلامی غیرانتفاعی پرداخت . در خلال این مدت ، به استناد مادّه واحده شورای انقلاب که در مرداد 1359 به تصویب رسید، جامعه تعلیمات اسلامی توانست برخی مدارس اسلامی را همچون گذشته اداره کند و در 1364 و 1379 نیز اصلاحاتی در اساسنامه آن صورت گرفت . در سالهای اخیر، پس از تشکیل واحد معاونت آموزشی و تربیتی ، دو شاخه آموزشی و پرورشی ایجاد شد. از عمده ترین اهداف شاخه آموزشی این موارد بود: ارزشیابیِ روند تحصیلی واحدهای آموزشی (مدارس )، ارتقای سطح مهارتهای علمی و تجربی ، تشکیل بانکهای اطلاعاتی ، تشکیل همایشها که همه ساله در مشهد برگزار می شود، مطالعة تحلیلیِ روشهای تدریس علوم دینی در سایر کشورها، انتقال دانش از سطح دانشگاه به سطح مدارس و راه اندازی شبکه رایانه و اینترنت در بیش از ده واحد آموزشی . واحد قرآن و عترت در شاخه پرورشی نیز با این اهداف راه اندازی شده است : ارتقای سطح اطلاعات علمی و فرهنگی ، معرفی الگوهای رفتاری ، برگزاری مسابقة سراسری قرآن و حدیث ، آموزش ضمن خدمت ، برگزاری اردوهای تربیتی و تفریحی برای دانش آموزان و اعزام مدیران موفق به مراکز آموزش دینی کشورهایی نظیر مالزی . جامعه تعلیمات اسلامی در حال حاضر بیش از پنجاه واحد آموزشی در سه مقطع ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان دارد که نزدیک به ده هزار دانش آموز در آنها تحصیل می کنند. واحدهای آموزشی علاوه بر تهران ، در اردبیل ، بابل ، تبریز، مهریز، همدان ، کرمانشاه ، دامغان ، یزد و دیگر شهرها نیز تشکیل شده است که مجتمع آموزشی سیدالشهدای یزد از بزرگ ترین مجتمع های آموزشی ایران و نیز بزرگ ترین مجتمع آموزشی جامعه تعلیمات اسلامی است .( پایگاه اطلاع رسانی جامعه تعلیمات اسلامی ) برای آشنایی بیشتر به منابع زیر مراجعه شود ؛ عباسعلی اسلامی ، طلایه دار فرهنگ اسلامی در عصر اختناق - حجة الاسلام حاج شیخ عباسعلی اسلامی به روایت اسناد ساواک ، تهران : وزارت اطلاعات ، مرکز بررسی اسناد تاریخی ، 1382- جامعه تعلیمات اسلامی ( آیت اللّه شیخ عباسعلی اسلامی و نقش ایشان در انقلاب اسلامی )، تهران 1380 - مهدی کلهر، «تاریخچه مدارس جامعة تعلیمات اسلامی (2)»، یاد ، ش 19 (تابستان 1369).
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اربعین
شاخصههای اندیشه سیاسی شهید بهشتی
آل خلیفه و حامیانش باید پاسخگوی تداوم فشارها بر شیخ عیسی قاسم با
جوانان پس از پیروزی انقلاب اسلامی دین گریز شده اند یا دین گرا؟
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 7
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 6
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 5
سند 2030 - بخش چهرام
سند 2030 - بخش سوم
[عناوین آرشیوشده]