گروه تاریخ- قریب به 3 دهه از زمان فرار بنی صدر از کشور میگذرد و طی این مدت گزارههای متفاوتی از سوی افراد و جریانهای مختلف پیرامون شخصیت وی ارائه گشته است اما در این میان بی شک یکی از دقیقترین راههای شناخت شخصیت و افکار ابوالحسن بنی صدر، تدقیق در سخنان، مواضع و بیانیههای صادر شده از سوی وی طی دوران کوتاه ریاست جمهوریاش می باشد. دورهای که کمتر از دو سال به طول انجامید و از بهمن 58 تا خرداد 60 را در بر می گیرد.
آنچه که در این بین بسیار جالب توجه است، سقوط "تدریجی" بنی صدر طی دوران ریاست جمهوریاش است، به گونهای که با مرور مواضع و بیانیههای منتشر شده از سوی وی طی دوره مذکور، می توان به خوبی به این مسئله پی برد و از سوی دیگر تأکیدات مکرر وی مبنی بر پیروی از امام (ره)،حرکت در مسیر انقلاب، قانونگرایی، مبارزه با دیکتاتوری و ... نیز در نوع خود جالب توجه به نظر می رسد تا جایی که موارد فوق، شاه بیت سخنان و بیانیه های مکرر وی در این مدت است و البته تناقضات پرشمار وی با ادعاهایش نکتهای است که هیچ گاه از چشم ملت پنهان نماند و سرانجام به همین علت و قرار گرفتن او در برابر اکثریت مردم، در 7 مردادماه 1360 به همراه مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین مجبور به فرار از کشور با لباس مبدل زنانه گشت.
تاکید بنی صدر بر شاخص های خط امام (ره)
بنیصدر در 17 شهریور ماه 1359 و در حالی که کمتر از 7 ماه از انتخاب او به ریاست جمهوری می گذشت، در یکی از سخنرانیهای عمومی خویش از شاخصهای خط امام (ره) سخن میگوید و ضرورت احترام به رأی مردم را این چنین بازگو میکند: «امام میگفت من همراه مردم هستم. من همان را می گویم که مردم می گویند. من همان را می خواهم که مردم می خواهند، آنها که خود را در خط امام (ره) می دانند بدانند که مشخصه خط امام (ره) احترام به خواست مردم است» و در ادامه نیز بر لزوم وحدت به عنوان یکی از شاخصههای اصلی خط امام تأکید میکند: «خط اصلی امام (ره) خط وحدت است. وحدت مسلمان ها را با مرزبندی به هم نزنید و با به هم زدن وحدت، زمینه هجوم دشمنان را فراهم نیاورید.»
تاکید بر قانون گرایی/ادعای شکنجه زندانیان سیاسی و حمله به قوه قضاییه
وی در 28 آبان ماه 59 و در جمع هوادارانش در میدان آزادی به مناسبت روز عاشورا، سخنانی را پیرامون قانون و قانونگرایی مطرح کرد. در حالی که هواداران وی در ظهر روز عاشورا و در میان سخنان وی سوت و کف میزدند، بنی صدر گفت: «آیا مردم ما نباید منزلت قانونی پیدا کنند و حقوق و تکالیفشان در قانون معین باشد؟ آیا ما در این رژیم هم می خواهیم همان سنت دستگاه پهلوی را تجدید کنیم؟» و در ادامه نیز با مطرح کردن ادعای شکنجه زندانیان سیاسی و حمله به قوه قضائیه نقش مهمی در آشفتگی افکار عمومی ایفا میکرد: «در قانون اساسی ما مگر شکنجه حرام نشده است؟ ... این همه دستگاههای ترسناک و مخوف درست نکنید. دستگاه قضایی ما باید
بی طرف باشد، مستقل باشد و نباید اجازه داد انواع و اقسام پیدا کند. اگر اینطور شد این همان است که حسین (ع) به خاطرش قیام کرد و شهید شد.»
حمله به صدا و سیما
بنی صدر فردای روز عاشورا نیز در حسینه ارشاد حاضر شد و عملاً سخنان روز گذشته اش را این چنین تکمیل کرد: «من راجع به محدود شدن آزادی بیان هشدار می دهم. نپندارید که چنانچه آزادی بیان را با چوب و چماق مهار کنند و احتمالاً در هم بریزند کار صحیحی است» و در ادامه نیز با حمله شدید به صدا و سیما گفت: «رادیو و تلویزیون باید کارش دادن راه حل باشد نه تحمیل عقیده و فکر» و در بخش دیگری از سخنانش نیز خواستار بازگشت روزنامه ها به خط اسلام می شود: «روزنامهها باید به خط اسلام بروند و هدف و برنامه اسلام یعنی امر به معروف و نهی از منکر را پیشه خود کنند. در اسلام قدرت بی معناست و فقط خدا اصیل است»
احساس خطر می کنم
بنی صدر که همواره در قامت یک منتقد تمام عیار از وضعیت کشور در تمامی عرصه ها ظاهر میشد و بعضاً نیز با ادعاهای زیبایی که نخستین ناقض آنها خودش بود، سهم مهمی در تحریک افکار عمومی داشت، در 22 بهمن 59 نیز فرصت را از دست نداد و با حضور در جمع راهپیمایان، به توصیف اوضاع کشور از دید خود پرداخت: «امروز کسری بودجه ما 80 میلیارد تومان است و با اضافه شدن بعضی اقلام دیگر به 100 میلیارد تومان می رسد. پنبه کشور 54 درصد کاهش داشته، چغندرقند 19 درصد و میزان سفارش گندم به خارج 2 میلیون تن و صنعت نیز 30 تا 40 درصد کاهش تولید داشته است. میزان تورم در کلی فروشی 30 درصد و در جزیی فروشی 35 درصد است» و در ادامه نیز خطاب به مردم اعلام خطر کرده و سعی می کند احساس خطر کردن خود را به تودههای مردم نفوذ دهد: «به شما مردم نسبت به نبود امنیت اعلام خطر می کنم. ما امنیت قضایی و اخلاقی میخواهیم.»
امسال، سال استقامت است
بنی صدر در بخشی دیگر از سخنانش در این روز، به آنچه که به ادعای خویش، حمله به خوابگاههاست انتقاد کرده و در ادامه خطاب به مردم، از استقامت خود سخن میگوید و سال آینده را «سال استقامت» می نامد: «مردان مسلمان! من ایمان میدهم، امسال سال استقامت است» و از آمادگی خویش برای کشته شدن در راه استقلال و آزادی کشور می گوید: «از استقلال و آزادی با تمام وجود دفاع می کنم و در این راه آماده مرگم» و در ادامه نیز از ضرورت حفظ انگیزههای انقلاب سخن به زبان میآورد و تصریح میکند: «آن شعارهایی که شما برای آن قیام کردید حق شماست و نباید اجازه دهید هیچ گروه چماقدار و بی چماق این حقوق را از شما سلب کند.»
مجموعه سخنرانیهای بنیصدر در این برهه با تأکید بیش از اندازه بر وجود مخالفین وی که او آنها را «چماقداران» میخواند و هم چنین طرح مسائل بیاساسی همچون شکنجه در زندان ها که با پیگیری کمیته های به وجود آمده در این زمینه، کذب بودن آنها مشخص شد و همچنین تأکید بر سیاهنمایی وضع کشور و پیش کشیدن مسائلی چون تورم، قانون گریزی مخالفین خویش، حمله به قوه قضائیه، صدا و سیما و ادعای عدم وجود آزادی بیان در کشور و ... تقابل هواداران و مخالفین وی در 14 اسفندماه سال 59 در دانشگاه تهران را موجب شد.
پاره کردن عکس امام (ره) در دانشگاه تهران
در این روز که بنی صدر به بهانه سالروز فوت دکتر مصدق به دانشگاه تهران آمده بود، هواداران وی در حین صحبتهای بنی صدر با پاره کردن عکس حضرت امام (ره) و شعارهایی چون «مرگ بر بهشتی»، «مرگ بر دیکتاتور»، «نصر من الله و فتح قریب، مرگ بر این حزبک (حزب جمهوری) مردم فریب»، «بهشتی بهشتی، طالقانی رو تو کشتی»، «صدا و سیمای ما، از انحصار حزبی، آزاد باید گردد» و ... عملاً فضا را به سمت رادیکالیزم پیش برده و نهایتاً به درگیری فیزیکی با مخالفین بنی صدر روی آوردند و شاید از همین برهه بود که به تدریج سقوط بنیصدر سرعت قابل توجهی به خود گرفت چرا که توهین هواداران وی به امام (ره) در برابر چشمان حاضران در دانشگاه تهران، موجی از نفرت و اعلام انزجار تودههای مردمی نسبت به بنیصدر و حامیان وی را منجر شد.
مقصر چماقداران هستند
بنی صدر در نامه خود که 6 روز پس از غائله 14 اسفند در دانشگاه تهران خطاب به دادستان کل کشور، آیت الله موسوی اردبیلی می نویسد، علت اصلی بروز واقعه 14 اسفند را نه سخنان تحریک کننده اش در این روز و شعارها و توهین هوادارانش به امام (ره)، که حضور چماقداران میداند و عملاً تمامی نقشههای گروهکهای حامی خود از جمله مجاهدین خلق و ... را در حمله به مخالفین خود منکر می شود: «آقای دادستان محترم! هیچ کس نمی پذیرد که گروهکها چنین و چنان کردند، چرا که اگر چماقداران نمیآمدند هیچ کس هیچ کار نمیکرد!»
بنی صدر در نامه دیگری که به فاصله 31 روز بعد و در 22 فروردین ماه 1360 مجدداً خطاب به دادستان کل کشور نوشت، باز هم بر بسیاری از ادعاهای خود در زمینههای مختلف تأکید کرد و با حمله مجدد بر قوه قضائیه و صدا و سیما مدعی عدم آزادی بیان در کشور شد: «با کمال تأسف بسیار، اعتماد مردم به دستگاه قضایی به حداقل رسیده است ... رادیو و تلوزیون تحت اداره انحصاری درآمده است و حذف روزنامهها که برای آن از همه وسایل استفاده شده است» بنی صدر در ادامه نامه مفصل خود به آیت الله موسوی اردبیلی ضمن تأکید بر بازگشت به قانونگرایی و اجرای قانون اساسی، از عدم امکان بروز استبداد دینی در ایران به علت کم شمار بودن مخالفین خویش در نیروهای مختلف اجتماعی سخن میگوید: «استبداد دینی محال است چرا که بدون مردم، نیروی گروهی که میخواهد استبداد دینی برقرار کند در حداقل است، در روحانیت اقلیت محض است، در کادرهای دانشگاه دیده اقلیت محض است، در نزد کارگران اقلیت محض است، در نزد دهقانان اقلیت محض است، در توده های شهری اقلیت محض است، در کارمندان اقلیت محض است، در نیروهای مسلح اقلیت محض است» وی در ادامه نامه خویش باز هم مدعی اوضاع نابسامان اقتصادی در کشور می شود و از حریص بودن رقبای خود در کسب قدرت و استبداد آنها، این چنین میگوید: «خدایا! تو میدانی که از اینها که این همه حریص تصرف قدرتند هیچ ترسی ندارم و بیم از آن نیروهایی است که در پرده استبداد این گروه به سرعت مواضع خویش را مستحکم میگرداند»
وی در ادامه نیز بدون اشاره به جرم برخی زندانیان سیاسی خواستار آزادی آنها می شود و با حمله به شهید بهشتی و شهید آیت، نسبت به سقوط جمهوری اسلامی هشدار می دهد. در نهایت بنی صدر در بخش های انتهایی نامه خویش بار دیگر از لزوم احترام به رأی مردم سخن میگوید و بر اجرای قانون و دوری از استبداد تأکید میکند.
اما روند ادعاهای یک طرفه بنی صدر تا مقطع سقوط وی ادامه داشت. در حالی که کشور درگیر جنگ با عراق بود و هنوز به واسطه گذشت زمان اندکی از پیروزی انقلاب، جمهوری اسلامی وارد سومین سال استقرار خود شده بود و کشور از کاستیها و همچنین توطئههای فراوان گروهکهای مسلح داخلی و بیگانه رنج می برد، بنی صدر که با گذشت بیش از یک سال از آغاز ریاست جمهوریاش همچنان خود را در افکار عمومی صاحب نفوذ تلقی می کرد، با سخنرانیها و مصاحبههای متعدد و همچنین نامهها و بیانیههای سرگشاده، تهییج و تحریک مردم را به طور جدی در دستور کار قرار داده بود تا جایی که در 25 اردیبهشت ماه 1360 و پس از تأکیدات مکرر امام خمینی (ره) مبنی بر حفظ وحدت و عدم بروز اختلاف میان مسئولین، در گفتوگویی به تکرار ادعاهای همیشگی خویش پیرامون عدم آزادی بیان، وجود چماقداران، حمله به قوه قضائیه، بازگشت به قانون اساسی، دیکتاتوری رقبای خویش و لزوم استقامت خود در شرایط موجود پرداخت.
حمایت بنی صدر از منافقین
در آخرین روزهای اردیبهشت ماه 1360، طرح جمع آوری اسلحه ها از سوی امام خمینی (ره) مطرح شد اما در پاسخ به این طرح، سازمان مجاهدین خلق به بهانه عدم تضمین، جهت برخورد قانونی با آنها پس از تحویل سلاحها، از این کار امتناع کرد. اما آنچه که در این بین جالب توجه می نمود حمایت تمام عیار بنی صدر از منافقین در پی امتناعشان از تحویل اسلحه های خود به مراکز نظامی بود. وی در پاسخ به خبرنگاری که نظر رئیس جمهور را پیرامون امتناع سازمان مجاهدین در این رابطه جویا
می شود، میگوید: «(منافقین) نوشتهاند که آماده اند اسلحه شان را تحویل دهند، منتها گفتهاند تضمین چیست که با ما با قانون اجرا شود؟ خوب من چه جوابی بدهم؟»
تشکر رجوی از بنی صدر به علت طرح موضوع رفراندوم
نزدیکی منافقین و بنی صدر تا جایی است که حمایت وی از سازمان مجاهدین خلق از سوی مسعود رجوی بی پاسخ نمی ماند و او تنها چند روز بعد و در 31 اردیبشهت ماه 1360 در نامهای خطاب به بنی صدر ضمن تمجید و تشکر از وی به خاطر ایستادگی در برابر نظام، حذف بنی صدر از جمهوری اسلامی را ناممکن می خواند و از وی می خواهد تا مردم را به اعتصاب دعوت کند. رجوی در ادامه این نامه نیز آبروی جمهوری اسلامی در سراسر جهان را منوط به وجود بنی صدر ارزیابی می کند و مدعی میشود که جمهوری اسلامی بدون وجود بنی صدر چند هفته نیز دوام ندارد! و شاید مهم ترین بخش این نامه نیز سطور ابتدایی آن باشد که رجوی از بنی صدر به خاطر مطرح کردن موضوع «رفراندم» تشکر می کند.
بنی صدر: مقابل امام (ره) نمی ایستم
سرانجام خرداد 1360 فرا رسید. پس از سخنان تاریخی امام خمینی (ره) در 6 خردادماه و تأکید بر عدم امکان به بن رسیدن نظام اسلامی و تأکید بر رعایت قانون و حفظ جایگاه شورای نگهبان و هم چنین پرهیز منافقین و بنی صدر از ایستادگی در برابر خواست مردم، در 9 خردادماه بنیصدر به دروغ، از عدم رویارویی خود با امام خمینی (ره) سخن می گوید. ادعایی که کمتر از 20 روز زمان برای نقض شدنش کفایت می کرد: «حرف من این است و همیشه هم این بوده است و از اول هم گفته ام و حالا هم می گویم و در آینده نیز بر همین رویه خواهم بود که من روی اصولی که پذیرفته ام و اعتقادی که دارم مقابل امام نخواهم شد.»
پس از این اظهارات، به فاصله چند روز بعد بنی صدر در آخرین روزهای حضورش در ایران در بیانیهای مدعی حذف خود توسط مخالفینش شد و نوشت: «مهم آن است که غول استبداد و اختناق بار دیگر می خواهد حاکمیت خود را به شما و مردم بپاخاسته تحمیل کند و اثر خونهای گرانبار عزیزان شما را که در سرنگونی رژیم سیاه پهلوی نثار اسلام و آزادی شد از بین ببرد» و در ادامه نیز در موضعی متناقض با گذشته خویش، علناً بر رودرویی و ایستادگی با نظام اسلامی تأکید نمود: «رئیس جمهور شما همچنان در انجام رسالت خطیری که شما ملت مسلمان ایران به عهده او گذارده اید استوار ایستاده است. پیام و کارنامه خود را به هر شکل از آن جمله نوار، اعلامیه و ... به اطلاع شما خواهد رسانید و به دعوت شما که هر روز او را به مقاومت و استقامت میخوانید، صمیمانه لبیک میگوید.»
سخنرانی و آشوب هواداران
بنی صدر بعد از این بیانیه، عازم همدان شد تا با سوء استفاده از موقعیت خود و پدرش در این شهر، نسبت به تقابل با نظام موج جدیدی به راه بیندازد، اما سخنان وی در میان اندک هوادارانش در همدان که آنها را به استقامت و ایستادگی در برابر جمهوری اسلامی ترغیب می کرد در نهایت منجر به حمله هواداران وی به اماکن عمومی در این شهر و درگیری با تودههای مردم گشت و در این میان بسیاری از مغازهها و اموال عمومی مورد خسارات قرار گرفتند.
عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا توسط امام (ره)
پس از این اتفاق در 20 خرداد ماه 1360 امامخمینی(ره) رسماً بنی صدر را از فرماندهی کل نیروهای مسلح برکنار نمودند و تنها یک روز بعد سازمان مجاهدین خلق با انتشار بیانیهای در قامت مدافعی تمام قد برای بنی صدر ظاهر شد و نسبت به حفظ جان وی هشدار داد. اما در نهایت بنی صدر در 22 خردادماه با صدور بیانیهای ضمن تشبیه خود به امام حسین علیه اسلام، بدون اشاره به دروغهای مکرر خویش، عدم مرزبندی با دشمنان انقلاب و قانون شکنی های متعددش در ماههای اخیر که عملاً فضای کشور را به سوی بحران هدایت کرده بود، عزل خود از فرماندهی ارتش را «کودتای خزنده» توصیف کرد و ضمن تکرار ادعاهای همیشگی خویش، از انجام دادن وظایف خود طی دوران ریاست جمهوری اش سخن گفت.
بر روی پشت بام ها الله اکبر بگویید
چند روز بعد و علیرغم فراخوان جبهه ملی جهت راهپیمایی مردم در خیابان در 25 خردادماه در اعتراض به حکم قرآنی قصاص، امت حزب الله با حضور در خیابانهای تهران عملاً مانع بروز هرگونه درگیری و هم چنین عرض اندام گروههای ملی- مذهبی در تهران شدند و در همین روز بود که بنیصدر در نامهای خطاب به امام خمینی (ره) وضعیت کشور را بحرانی توصیف نمود و ضمن تکرار ادعاهای خود بازهم خواستار اجرای قانون اساسی، آزادی مطبوعات و آزادی تجمعات اعتراض آمیز شد اما 2 روز بعد و در 27 خردادماه بود که سازمان مجاهدین خلق با صدور بیانیهای رسماً از مردم خواست تا در اعتراض به وقایع اتفاق افتاده، در پشت بام های خانههای خود حاضر شده و شعار «اللهاکبر» را سر دهند.
استیضاح بنی صدر از ریاست جمهوری توسط مجلس / اوج گیری آشوب های خیابانی
سرانجام30خردادماه فرا رسید و مجلس شورای اسلامی رسماً بنی صدر را از ریاست جمهوری عزل نمود. در همین روز درگیری های شدید خیابانی بین هواداران بنی صدر و منافقین در خیابانهای تهران و برخی شهرستانهای دیگر با مردم و مأمورین حفظ امنیت روی داد و این درگیریها تا نیمه شب ادامه داشت که نتیجه آن، آتش گرفتن دهها اتوبوس، مینیبوس، موتوسیکلت و برخی اموال عمومی و هم چنین شهادت و جانبازی دهها تن از مردم بی گناه و اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.
جنگ مسلحانه با نظام/ فرار رجوی و بنی صدر از کشور
روز 31 خرداد نیز گروهک تروریسی مجاهدین خلق رسماً وارد فاز مسلحانه با مردم و جمهوری اسلامی گشت و 37 روز بعد از آن، در 7 مردادماه، ابوالحسن بنی صدر به همراه مسعود رجوی که تا آن زمان در اختفا به سر میبردند، با لباس مبدل زنانه توسط بهزاد معزی خلبان اختصاصی شاه، از پایگاه یکم شکاری مهرآباد به وسیله یک جت به سمت فرانسه فرار کردند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اربعین
شاخصههای اندیشه سیاسی شهید بهشتی
آل خلیفه و حامیانش باید پاسخگوی تداوم فشارها بر شیخ عیسی قاسم با
جوانان پس از پیروزی انقلاب اسلامی دین گریز شده اند یا دین گرا؟
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 7
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 6
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 5
سند 2030 - بخش چهرام
سند 2030 - بخش سوم
[عناوین آرشیوشده]