جنبش دانشجویی پس از انقلاب اسلامی که آرمان های خود را در آرمان های انقلاب اسلامی تحقق یافته می دید و بر همین اساس بود که دانشجویان که غالباً عضو انجمن های اسلامی دانشجویان بودند.
به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، دانشجویان مسلمان در مواجهه با جریان ها و گروه های سیاسی طرفدار جریان های التقاطی توانستند جریان اسلام گرا را به عنوان گفتمان غالب دانشگاه مطرح نمایند.
در این بین هسته اولیه یک اتحادیه مرکزی در ماه های ابتدایی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توسط دانشجویان دانشگاههای تهران، صنعتی شریف، علم و صنعت، پلی تکنیک(امیرکبیر) و ملّی(شهید بهشتی) به عنوان محور اصلی و چند دانشگاه دیگر گذاشتند. متعاقب این قضیه در مردادماه سال 58 با حضور انجمن های اسلامی دانشجویان 22 دانشگاه در دانشگاه صنعتی امیرکبیر گرد هم آمدند تا تدوین مرامنامه آن اتحادیه را به انجام برسانند.
البته پس از تشکیل ابتدایی و قبل از اینکه این اتحادیه رسماً اعلام موجودیت نماید، بحث اشغال لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام پدید آمد و با توجه به اینکه این دانشجویان عمدتاً از مؤسسان این اتحادیه بودند، اعلام موجودیت رسمی به تعویق افتاد.
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در واقع نقطه اوج موج دوم جنبش دانشجویی مسلمان است.
تسخیر سفارت آمریکا در تهران اگرچه تأثیرات مهمی در عرصه سیاست داخلی کشور داشت؛ اما مهمترین تأثیر را در روابط خارجی ایران برجای نهاد. از جمله برای اولین بار نقش تعیین کننده ای را برای یک کشور مستقل ایجاد کرد تا آنجا که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ???? در ایران و توسط دانشجویان رقم خورد.
جریان اسلامگرا در دانشگاهها در تقابل با جریان های چپ (کمونیست، مارکسیست و...) و چپگرا (التقاط اسلام و سوسیالیسم نظیر سازمان منافقین (مجاهدین خلق و...) و جریان راست و التقاط لیبرالی و همچنین نگاه حداقلی و فردی به اسلام (نظیر نهضت آزادی، جبهه ملی، انجمن حجتیه و...) در آن دوران در «انجمنهای اسلامی دانشجویان» سازمان یافت که با نگاه مساعد حضرت امام خمینی(ره) به این مجموعه دانشجویی و سخنان ایشان در جمع دانشجویان و جمله تاریخی "بروید تحکیم وحدت کنید" باعث گردید در شهریور سال 1359 این دانشجویان با نام «اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور» (دفتر تحکیم وحدت) به فعالیت خود چهره ای منسجم تر ببخشند.
طی دهه 60 به علت شرایط جنگ، فضایی خاص بر دانشگاه حاکم شد. آغاز جنگ تحمیلی نسل جوان دانشجو را به میدان آورد.
در این زمان دانشگاه با فضای جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، پیوند عمیقی پیدا کرد و بخش قابل توجهی از دانشجویان کشور، در حفظ تمامیت و کیان کشور، نقش اساسی داشتند به طوریکه اکثر سرداران جوان جنگ تحمیلی از دانشجویان عضو انجمن های اسلامی بودند.
اما یکی از علل افول جنبش های دانشجویی در دفتر تحکیم را می توان تلاش اختاپوسی جریان های سیاسی برای چنبره زدن بر این جریان دانست.
علی خضریان در کتاب «موج سوم» در این باره می نویسد:
از دلایل افول در اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت) می توان به اتصال برخی اعضای این اتحادیه به جریان های سیاسی خصوصاً در زمان انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی که در کنار شکاف سیاسی زمینه های ایجاد شکاف های تشکیلاتی را نیز در مجموعه پایه گذاری نمود و البته دولت کارگزاران نیز در این خصوص بی تأثیر نبوده است.
یکی از آسیب هایی که در اثر گرایش انجمن های اسلامی دانشجویان به جناح چپ رخ داد، بر می گردد به انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی که به دلیل همین گرایش سیاسی، انجمن های اسلامی دانشجویان از لیست جناح چپ اعلام حمایت کردند و به دلیل اینکه برخی از اعضای این انجمن ها-که در اقلیت نیز بودند- از لیست جریان مقابل حمایت می کردند از انجمن های اسلامی خارج گردیدند.
در آن زمان و فقط به دلیل اختلاف در مصداق های انتخاباتی که غالباً براساس نگاه حزبی و سیاسی بوده و تفاوت عمده ای از لحاظ اعتقادی و کارکردی نداشتند، در درون انجمن های اسلامی دانشجویان اختلافاتی بروز کرد، که در انتها منجر به خروج جریان اقلیت از انجمن ها شد، که در ادامه منجر به تأسیس جامعه اسلامی دانشجویان گردید.
اما از دیگر دلایل رکود تدریجی انجمن های اسلامی دانشجویان می توان چند مسئله را به عنوان عاملین اصلی شناسایی کرد، اول اینکه با پایان یافتن جنگ تحمیلی غالب دانشجویان مذهبی دانشگاه با این تحلیل نادرست که جنگ پایان یافته است و دیگر نیازی به حضور در عرصه های دانشگاهی نیست، وارد یک زندگی روزمره گردیدند و نسبت به دانشگاه بی تفاوت شدند، همچنین با شکست جریان چپ سیاسی در انتخابات مجلس چهارم، انجمن های اسلامی دانشجویان نیز که به این جریان سیاسی نزدیک بود دچار یک سیر افولی شد که این مسئله با فروپاشی شوروی و حاکم شدن تفکر لیبرالی باعث شد تا گفتمان چپ سیاسی نیز تحت الشعاع قرارگیرد.
مهمترین آسیب چنین رکودی را می توان در ضعیف شدن مرزبندی های دفتر تحکیم وحدت و عدم حساسیت بر روی نقاط اعتقادی در مرامنامه، به دلیل کمبود نیروی انسانی در انجمن ها یافت که باعث گردید برخی از کسانی که پایبندی محکمی به مبانی اعتقادی انجمن های اسلامی دانشجویان نداشتند به این تشکل وارد شوند.
حاکم شدن گفتمان توجیه گرا در یک سطح دیگر نیز در انجمن های اسلامی بروز کرد و برخی از آنها با این استدلال که مسئولین دولت از انقلابیون و مورد تأیید امام و رهبریاند، پس نمی بایست با آنها مخالفت کرد، باعث گردید تا در مقابل اشتباهات و انحرافات سکوت اختیار کرده و برچسب ضد ولایت فقیه را به انجمن های اسلامی دانشجویان بزنند و به دلیل عدم همخوانی در روش و البته اینبار نیز با کمک دولت و جناح حاکم، تشکل «اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویی و فارغ التحصیلان» را به عنوان دومین انشقاق دانشجویان مسلمان، در دانشگاه ها تشکیل دهند.
محسن میردامادی معتقد است سیاست های خاص دولت 8 ساله «هاشمی رفسنجانی» و عدم اجازه دخالت در سیاست در دوران مذکور توسط دیگر اقشار جامعه، اصلی ترین علت رکود و سکون این جریان به شمار می رفت.
البته سوالی که در مورد این اظهار نظر محسن میردامادی پیش می آید مگر نه اینکه به اعتقاد محسن میردامادی و البته به گواه تاریخ، جریان دانشجویی در پیروزی دوم خرداد 76 نقشی اساسی ایفا نموده، پس علی القاعده باید پذیرفت که جریان دانشجویی برخلاف آنچه متصور می شویم که با تغییر دولت سازندگی به دولت اصلاح طلبان به فضای باز سیاسی دست پیدا کرد، باید آن فضای باز سیاسی را در انتهای دولت سازندگی ثبت نمائیم و به دنبال علت ها و دلایل چنین تغییر رویکردی از سوی سیاستگذاران وقت پرداخت.
شاید بتوان برخی از ریشه های باز شدن به یکباره دانشگاه را در لیست انتخاباتی مجلس پنجم جامعه روحانیت مبارز و عدم توافق با هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور وقت و عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز در قرار دادن اسامی چند نفر از کسانی را که ایشان مدنظر داشتند همچون عبدالله نوری، عطاءالله مهاجرانی، محسن نوربخش و ارائه لیست دیگری با نام «جمعی از کارگزاران سازندگی» جستجو کرد که در نتیجه 16 نفر از طرفداران هاشمی رفسنجانی شامل 10 وزیر و تعدادی از مسئولان دولت وارد مجلس شدند و به همراه طرفداران جناح چپ «فراکسیون حزب الله» مجلس را تشکیل دادند. اگرچه با مخالفت مقام معظم رهبری و افکار عمومی وزرا از آن کناره گیری کردند.
براساس همین وضعیت بود که دولت سازندگی برای تأثیرگذاری در انتخابات هفتم ریاست جمهوری به یکباره ظرفیت دانشگاه ها را در اختیار افرادی همچون عطاءالله مهاجرانی (نماینده مجلس شورای اسلامی از فراکسیون حزب الله و از اعضای کارگزاران سازندگی)، جریان هایی مانند حلقه کیان به سرکردگی حسین حاج فرج دباغ (عبدالکریم سروش) و برخی از چهره های مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری مانند سعید حجاریان (معاون سیاسی مرکز)، عباس عبدی (معاون فرهنگی مرکز)، محسن کدیور (معاون اندیشه اسلامی مرکز) و موسوی خوئینی ها به عنوان مسئول این مرکز که همگی با انتصاب از سوی هاشمی رفسنجانی از سال 70 مشغول به فعالیت بودند قرار داد و آنها نیز به یکباره در درون دانشگاه ها به نقد دولت سازندگی رو آوردند.
نتیجه آن شد که حضور این افراد با اقبال اکثریت انجمن های اسلامی دانشجویان که از منتقدان سیاست های دولت سازندگی بودند مواجه گردید و محصول این رخدادها دولتی بود که براساس نقد سیاست های دولت سازندگی و با شعار توسعه سیاسی برسرکار آمد.
به جرأت می توان گفت که دوم خرداد 76 سرآغاز پیاده نظامی و نردبان شدن جریان دانشجویی خصوصاً دفتر تحکیم وحدت برای به قدرت رسیدن احزاب در دهه 70 بود.
حضور حزب «کارگزاران سازندگی» که شاکله اصلی دولت سازندگی بود را در جبهه دوم خرداد می توان نکته مهمی بر اثبات مطالب بیان شده دانست.
در هرصورت جریان دوم خرداد 76 را باید مبنای تغییر و تحولاتی عمده در فرآیند جنبش دانشجویی کشور دانست چرا که پس از این رویداد انجمن های اسلامی دانشجویان وابسته به دفتر تحکیم وحدت در دانشگاه ها، با تغییر رویکردی آشکار نسبت به گذشته و همچنین تغییرات عمده در آرمان های خویش فضای جدیدی را وارد گفتمان دانشجویی کشور نمودند که تا پیش از این کم سابقه بود.
ثمره ورود سیاست مداران به چنین فضایی این بود که اگر تا دیروز افتخار جنبش دانشجویی دفاع از کیان ایران اسلامی به شمار می رفت و این جریان مفتخر به دفاع از عدالت بود و افراد گرداننده و شاخص این جریانات را افرادی متعهد و متخصص تشکیل می دادند، در آن زمان افتخار بسیاری از تشکل های داعیه دار دموکراسی، آزادی بیان و حقوق بشر شکستن دربِ دانشگاه، ضرب و شتم دیگر دانشجویان و خبرنگاران و فحاشی گشته بود.
دفتر تحکیم در تابستان 77 و در نهم تیرماه مراسم تقدیر از عبدالله نوری وزیر برکنار شده کشور را در تالار شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار می کند که در آن شعارهای تندی علیه مجلس داده می شود.
در سالگرد 2خرداد انجمن های ارومیه، کرمان، اصفهان، تبریز، امیر کبیر و تهران با سخنرانی افرادی چون جلائی پور، میثم سعیدی، میردامادی، مهاجرانی، اصغرزاده و... مراسم هایی با درگیری و تشنج و خشونت مواجهه می شود.
به هر ترتیب روند رسیدن به گفتمانی که در آن نظام دینی کارآمدی لازم را نداشت در دفتر تحکیم وحدت بروز و ظهور بیشتری پیدا کرد.
از آنجایی که تفکر بر جریان دفتر تحکیم وحدت دچار چنین خطای تحلیلی و محصول آن تفکر، دچار رفتاری متناقض با آرمان های دفتر تحکیم وحدت شده بود و وابستگی به جریان های سیاسی- فکری باعث گردید برخی از انجمن های اسلامی دانشجویان عضو دفتر تحکیم وحدت- همچون انجمن های اسلامی دانشجویان علوم پزشکی و شهید چمران اهواز، علوم پزشکی و بوعلی سینا همدان- که حتی از حق رأی اضافه در دفتر تحکیم وحدت برخوردار بودند به همراه برخی از انجمن های اسلامی دانشجویانی که از ابتدای تأسیس عضو دفتر تحکیم وحدت نبودند (همچون انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد تهران، دانشگاه تربیت معلم تهران، دانشگاه سمنان، دانشگاه علوم پزشکی بابل، دانشگاه علوم پزشکی ایلام، دانشکده علوم پزشکی سبزوار) که در مجموع روی هم 18 انجمن اسلامی دانشجویان را تشکیل می دادند، توانستند در 13 آبان ماه سال 1378 در قالب «اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه های سراسر کشور» اعلام موجودیت نمایند.
این سومین انشعابی و اولین انشقاق تشکیلاتی در تاریخ دفتر تحکیم وحدت به وقوع پیوست این انجمن ها معتقد بودند که انتقاد به جریان ها و مسئولان یکی از ضروریات و وظایف جنبش دانشجویی می باشد، اما این به معنای نفی حاکمیت نظام دینی نیست بلکه در جهت رسیدن به چنین نظامی قابل تعریف می باشد.
در همین برهه، «دفتر تحکیم وحدت» روزهای افول خود را با انشقاق در دو طیف شیراز و علامه سپری می کرد تا آخرین بازماندگان این دفتر نیز با هم سر ناسازگاری بزنند و چهارمین انشقاق را اما با این تفاوت که هر دو جریان مدعی نام «دفتر تحکیم وحدت» بودند را در تاریخ جنبش دانشجویی به ثبت رسانند، که البته با نگاهی منصفانه باید این افول را ثمره ورود برخی از این افراد به جریان های سیاسی خارج دانشگاه و متقابل آن ورود و سوء استفاده جریان حاکم در دوران دوم خرداد دانست، و البته این انشقاق ها در سطح تشکیل دو طیف مدعی دفتر تحکیم وحدت (طیف شیراز و طیف علامه) باقی نماند و این اتحادیه هر روز شاهد تشکیل شاخه ها و دسته هایی بود که هرکدام داعیه نام دفتر تحکیم وحدت را داشتند؛ تشکیل شاخه های مدرن، دموکراسی خواه و سنتی در طیف علامه این دفتر بعلاوه خروج چندین انجمن اسلامی دانشجویان از دفتر تحکیم وحدت، باعث گردید که عملاً دولت اصلاح طلبان که در ابتدای حضور در دانشگاه جریان های منسجم دانشجویی را تحویل گرفته بودند در سال 84 و هنگام تحویل این مسئولیت به دولت نهم، جریانی غیر منسجم همراه با گونه ای سیاست زدگی که ناشی از افراط جریان اصلاح طلبان رادیکال در تبدیل کردن دانشگاه به حیاط خلوت حزبی و سیاسی بود از این دوره در جریان دفتر تحکیم وحدت به یادگار بماند.
افراط در درون ساختار جریان رادیکال دفتر تحکیم وحدت تا به آنجایی پیش رفته بود که حتی آنها در مقابل محصول انتخابات که یکی از مهترین ارکان دموکراسی به حساب می آید نیز سر تسلیم به رأی مردم فرود نیاوردند.
در 9 مردادماه 1384، پس از شکست کاندیدای مورد حمایت جریان افراطی دفتر تحکیم وحدت در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری- که جالب است روزی در اثر نفی سیاست های وی، در دوم خرداد 76 به قدرت رسیده بودند- و در سومین فستیوال تابستانی دفتر تحکیم وحدت در دانشگاه امیرکبیر هنگامی که «علی افشاری»، «عبدالله مؤمنی»، «فاطمه حقیقت جو»، «علی اکبرموسوی خوئینی»، «رامین جهانبگلو» و... پیش از آغاز مراسم در جلسه ای که در دفتر انجمن اسلامی دانشجویان برگزار کردند، رامین جهانبگلو چنان مردم را به سبب انتخابشان در انتخابات به استهزاء گرفت که حتی یکی از حاضران برآشفت و فضای جدل در آن جلسه حاکم شد.
حتی رامین جهانبگلو در هنگام حضور در جمع دانشجویان نیز حرف هایی را زد که پرده از بسیاری دیگر از انحرافات بوجود آمده در آن حکایت می کرد، بطوری که باید گفت دیگر هیچ چیز از اصالت انجمن های اسلامی دانشجویان باقی نمانده بود.
با یک نگاه منصفانه به تاریخچه انجمن های اسلامی دانشجویان و دفتر تحکیم وحدت در خواهیم یافت که در حقیقت جریان افراطی و تندرو در پایان جریان اصلاحات دقیقاً برخلاف اصالت های این تشکل دانشجویی گام بر می داشتند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اربعین
شاخصههای اندیشه سیاسی شهید بهشتی
آل خلیفه و حامیانش باید پاسخگوی تداوم فشارها بر شیخ عیسی قاسم با
جوانان پس از پیروزی انقلاب اسلامی دین گریز شده اند یا دین گرا؟
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 7
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 6
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 5
سند 2030 - بخش چهرام
سند 2030 - بخش سوم
[عناوین آرشیوشده]