سوال از شما : در باره فمنیسم برایم توضیح دهید ؟
پاسخ از ما :
بىگمان ستم به زنان یکى از سیاهترین نقطههاى تمدن بشرى است; چه آن زمان که زن، انسان شناخته نمىشد و مانند حیوانات اهلى به شمار مىآمد و هنگام قحطى براى استفاده از گوشتش به قتل مىرسید; و چه همین اواخر که قوانین اروپا زن را از اغلب و اهم حقوق محروم مىساخت . هر گونه تلاش در بهبود این روند موجه و معقول مىنماید . یکى از جریانهاى مدعى انحصار در دفاع از حقوق زنان، رویکرد فمینیستى است . فمینیسم که از واژه Feme به معنى زن مشتق است به معنى عقیده به حقوق زنان و گرایش به دفاع از زن است. «فمینیسم» (feminism) واژهاى فرانسوى است که در قرن نوزدهم به «جنبش زنان» اطلاق مىشد و امروزه به «دفاع از حقوق اساسى زنان بر اساس آرمان برابرىطلبى» اطلاق مىشود . جنبشهاى دفاع از حقوق زنان در آغاز براى اعتراض به برخى نابرابرىهاى اجتماعى شکل گرفتند، اما با گذشت زمان به جریانى فرهنگى و سیاسى تبدیل شدند; جریانى که بر اساس انگارههاى مشخص ایدئولوژیکى به تحلیل نابرابرىهاى زنان و آرمانهاى زنانه (feminine) مىپرداخت و راهبردهایى خاص مطرح مىکرد . نهضتبرابرىطلبى زنان که به صورت جنبش سیاسى سازمان یافته و منسجم از سابقهاى کمتر از دو قرن برخوردار است ، در ذات خود گرایشهاى مختلف سیاسى، اجتماعى و ایدئولوژیک دارد در سال 1916 حزب ملى زنان فعالیت خود را آغاز کرد. با انقلاب صنعتى، نهضتهاى فمینیستى نیز فشار خود را در راستاى اشتغال زنان در فعالیتهاى صنعتى افزایش دادند. بدون آن که براى کانون خانواده و نقش حیاتى آن به عنوان همسر و مادر، برنامهاى اندیشیده باشند. به نام آزادى زن و برابرى او با مرد، جایگاه والاى زن به عنوان مربى جامعه لگدمال شد و ارزش اقتصادى دادن به وقت و کار وى، جانشین ارزش نقش تربیتى او گردید. سیگار ویژه زنان، حق انتخاب براى تنها زیستن و تشکیل خانواده یک نفره، ایجاد مرکز بحران تجاوز، عشق آزاد و... از ارمغانهاى دیگر این جریان بود. با وجود این مهمترین دغدغه آنان ارتقاى موقعیت زنان در جامعه و ایجاد برابرى و همسانى بین زن و مرد است . «البته این نکته حائز اهمیت است که بدانیم همه کسانى که صادقانه مىگویند براى منافع زنان اهمیت قائل هستند، فمینیست نیستند . مساله مهم نحوه تفسیر این منافع است . کسى که منافع زنان را بر اساس نگرش سنتى به زن تفسیر مىکند، فمینیست نیست . چنین شخصى ممکن است واقعا به حمایت از منافع زنان بپردازد، اما از دیدگاه یک فمینیست اساسا در شناخت این منافع دچار خطا شده است .. . . از نظر فمینیستها، جامعه تحتحاکمیت مردان، به نفع مردان و علیه منافع زنان و در یک کلمه «مرد سالار» بوده است» و فمینیسم در اصل شورشى است علیه نگرش سنتى به زنان و نقش آنان در جامعه; با این باور که استناد به عوامل بیولوژیکى یا روانشناختى در تقسیم وظایف و تفکیک برخى کارکردها به زنانه و مردانه، توجیهى ساختگى براى موقعیت پایینتر زنان در جامعه است» .
انواع نظریههای فمنیستی
انواع نظریههای فمنیستی را میتوان در سه نظریه مطرح کرد:
1. تفاوت(جایگاه و تجرب? زنان در بیشتر موقعیتها، با جایگاه و تجرب? مردان در همان موقعیتها تفاوت دارد)؛
2. نظری? نابرابری(جایگاه زنان در بیشتر موقعیتها نه تنها متفاوت از جایگاه مردان، بلکه از آن کم بهاءتر و با آن نابرابر است)؛
3. نظری? ستمگری(زنان علاوه بر نابرابر بودن و تفاوت داشتن از مردان تحت ستم نیز قرار دارند، یعنی تحت قید و بند، تابعیت، تحمیل، سوء استفاده و بدرفتاری مردان به سر میبردند).
هر کدام از این نظریهها شاخههای متفاوت دارند. بطوری که خود نظری? تفاوتهای جنسی در حوزههای فمنیسم لیبرالی و فمنیسم مارکسیستی و نظریه ستمگری در حوز? فمنیسم روانکاوانه و فمنیسم رادیکالی و فمنیسم سوسیالیستی بحث و تبیین شده است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اربعین
شاخصههای اندیشه سیاسی شهید بهشتی
آل خلیفه و حامیانش باید پاسخگوی تداوم فشارها بر شیخ عیسی قاسم با
جوانان پس از پیروزی انقلاب اسلامی دین گریز شده اند یا دین گرا؟
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 7
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 6
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 5
سند 2030 - بخش چهرام
سند 2030 - بخش سوم
[عناوین آرشیوشده]