سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان برهنه است و جامه آن تقوا و زیورش حیا و دارایی اش فقه و میوه اشدانش است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
یکشنبه 89 خرداد 2 , ساعت 11:39 صبح

مصدق وملی شدن نفت

ارجمندفر

 

از نقاط مه آلود تاریخ ایران، ماجرای ملی شدن صنعت نفت(!!!) ست که هنوز هم زخم های این تغییر و جا به جایی گه گدار سر باز می کند و گریبان گیر عام و خاص میشود. در این نوشته سعی بر آن ست که با گفتن ناگفته هایی از قهرمان بدلی این نقطه از تاریخ ایران-دکتر محمد مصدق-نگاهی نو و حقیقت بینانه بر این شخصیت داشته باشیم تا برای نسلی که گاه در روشن شناختن وامداران این کشور دچار خلط میشود چراغ راهی شویم. چه بسا که ارزش آدم ها به حرف هایی که برای نگفتن هم دارند، نباشد!

 دکتر محمد مصدق در تاریخ29/2/1361 در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا هدایت الله وزیر دفتر و مادرش ملک تاج خانم(نجم السلطنه) نوه ی عباس میرزا، نایب السلطنه ایران بود.

 مصدق قجر زاده ای بود که از نظر مالی جز مالکین بزرگ و اشرافی به حساب می آمد و ده بزرگ او در احمد آباد بخشی از ثروت عظیم او را تشکیل میداده است. قسمت های زیادی از خیابان کاخ(فلسطین) به صورت منزل شهری و املاک و مستغلات استیجاری او بودکه از جمله یکی از این ساختمان ها را در زمان نخست وزیری خود به اداره ی اصل 4 ترومن که لانه ی جاسوسی امریکا در ایران بود، اجاره داده بود. جالب آنکه منجی و منادی آزادی خواهی که از هربند زندگی خود به گونه ای به فراماسون ها پیوند میخورد و خود شخصا زیر سوگند نامه ی فراماسون بودن خود را امضا می کند، می خواهد در برابر ملکم خان، نفت مستعمره ی انگلیس، رضا شاه و دیکتاتوری او بایستد و مدعی نجات نفت ایران و استقلال خواهی در ایران باشد!!!؟

 

او یک فراماسون بود!

 

قسم نامه ی فراماسونی بودن مصدق به هیچ روی قابل کتمان نیست. هم چنان که سعی در بی ارزش نمودن متن قسم نامه مصدق نیز راه به جایی نمی برد، آن که بخواهیم مصدق را از اعضای غیر فعال و دیده ناشدنی لژ آدمیت بدانیم، به هیچ روی توجیه کننده ی امضای او نمی باشد. مصدق به خواسته ی خود پای این لژ و سوگند نامه را امضا میکند و سوگند به وفاداری مادام العمر به آن می خورد. باید پذیرفت که مصدق نیز چون فروغی و سپهسالار به آن لژ پیوسته و از سوی پدر همسر(میر سید زین العابدین امام جمعه که از رووسای لژ فراماسونری بود)، خواهرزاده(سهام السلطنه بیات)، داماد(متین دفتری) و ... از سوی دیگر فراماسون ها حمایت بسیار می شده است. چه کسی میتواند کتمان کند که فراماسون ها جاده صاف کن استعمار غرب بوده اند و این "قانون" روزنامه ی سیاسی و ضد استبدادی میرزا ملکم خان بود که به منظور برقراری ارتباط با انگلیس و ایجاد حاکمیت سیاسی آنان با سلطنت قاجار مخالفت هایی میکرد و نه به منظور نامشروع و نامقبول دانستن نفس سلطنت و دیکتاتوری شاهان قجری و پهلوی!!!! این روزنامه رسما در تشکیلات "کمپانی انطباعات شرقی" لندن چاپ میشد که چاپخانه رسمی وزارت مستعمرات انگلیس بوده است ... بی جهت نبود که سناتور معدوم محسن خواجه نوری که به جرم اشاعه ی فساد و وابستگی به شبکه فراماسونری در دادگاه انقلاب محاکمه میشد به همین نکته اشاره کرد که: " اگر فراماسونری بودن من قابل مجازات است، چرا از مصدق تجلیل میشود؟! " روزنامه ی کیهان ش.10810 در تاریخ 28/6/1358

 یحیی دولت آبادی در خاطرات خود اشاره به این موضوع دارد که مصدق جدای از آنکه روابط نزدیکی با فراماسونری ها و اعضای کابینه های دولت آنان داشته، در به قدرت رسانیدن رضاخان هم کمک شایانی نموده چنان که به گفته او: "به پیشنهاد یکی از تجار به نام حاج میرزاعبدالرحیم قزوینی برای کمک به رضاخان یک هیئت 8 نفری تشکیل دادیم که در امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی او را کمک و یاری دهیم که ترکیب این 8 نفر قابل توجه است: سید حسن تقی زاده- حسین علاء- محمد علی فروغی- حاج مخبرالسلطنه هدایت-مستوفی الممالک-مشیر الدوله- مصدق السلطنه و حاج میرزایحیی دولت آبادی.خاطرات یحیی دولت آبادی ج.4 ص.40

 

درخدمت استعمار پیر؟!

 

مصدق پس از خاتمه ی ماموریت فرمانفرما(دایی مصدق) در فارس، با حمایت و حیله ی انگلیسی ها جای در پای فرمانفرما میگذارد و سپس به مرکزنشینان قاجاریه اطلاع میدهد که به قوای ملی و مردم فارس متکی ست و نه به مرکز نشینان! زندگی نامه مصدق ص.108

 از این طریق بود که مصدق توانست به انگلیسی ها در راه جدا ساختن فارس،خوزستان،کرمان و بلوچستان از ایران کمک کند هم چنان که آنان در تلاش برای تحمیل قرارداد1907 (تقسیم ایران به دو منطقه نفوذی) بودند. درست در زمانی که مبارزان شجاع تنگستانی، پلیس جنوب را به دستور علمای نجف و شیراز در مخاطره قرار داده بودند، ماموران انگلیس به مصدق مراجعه میکنند و ناراحتی خود را از این مسئله بیان میدارند مصدق به آنها گوشزد میکند که:‌ "شما در مقام مقابله با تنگستانی ها برنیایید، برای اینکه نسبت به شما کینه پیدا خواهند کرد ما خود آن ها را مجازات میکنیم تا نظر شما تامین شود. " متن اعترافات مصدق در مذاکرات مجلس دوره ی 14 حاکی از این تفکر و تصمیم بوده است.

در اردی بهشت 1330، پس از قتل رزم آرا و استعفای حسین علاء، مصدق توانست به نخست وزیری برسد. شاید در آن بحبوحه که از عمر جبهه ملی چندان نمیگذشت و به رهبری مصدق و کاشانی، فعالیت های خود را بر بنای آزادی نفت از یوغ انگلیس گذارده بود هچکس فکر نمی کرد که مصدقی که پس از سوار شدن بر نیروی مذهبی و انقلابی مردم توانسته بود به قدرت برسد با سرکار گذاردن فراماسون ها در پست های کابینه ی خود این چنین به انگلیسی ها روی خوش نشان بدهد تا که دولت انگلیس ملی شدن نفت را به ظاهر به رسمیت بشناسد و "موریس" وزیر امور خارجه دولت کارگری "اتلی" این گونه واکنش نشان دهد که: " در این منطقه -خاورمیانه- چیزی که برخلاف نظر و سیاست انگلستان باشد اتفاق نیفتاده است. " اسناد خانه ی سدان ص.196

 چراکه اگر کارمندان انگلیسی از ایران خارج شدند کارگزاران انگلیسی با شناسنامه ایرانی در کابینه ی دولت مصدق جای گرفته اند و کارگردانی پشت صحنه جریانات را به عهده داشته اند. میتن دفتری،داماد مصدق..عضو هیئت مدیره ی نفت که بر اساس اسناد کشف شده از خانه ی سدان نقش فعال در ارتباط با انگلیس ها داشته است. شاپور بختیار..که پس از سال ها جاسوسی و کشف سند جاسوسی او در خانه ی سدان، از سوی مصدق به معاونت وزارت کار منصوب شد. رضا فلاح،خواهرزاده مصدق..رئیس پالایشگاه آبادان که همه میدانستند که این فرد کسی جز مامور غارتگری شرکت های نفتی بزرگ خارجی نبود. به طور کلی اگر انتصاباتی را که به دست مصدق انجام شده است مورد بررسی دقیق قرار گیرد به منظره وحشتناکی از نفوذ سازمان یافته ی استعمارگران غربی برخورد میکنیم.

 حال چگونه شده است که مصدق را قهرمان مبارزه با استعمار انگلیس میدانند؟؟!؟! چه شده است که مصدق را نماد آزادی خواهی، وطن پرستی و قهرمان کشور میداندد؟؟! آزادی کی میتواند این همه بی معنا باشد؟! این که فکر کنیم اگر مصدق نبود نهضت ملی نفت پیش نمی آمد، اشتباه محض است !! چرا که در بسیاری از اوقات افرادی بر سر کار این مملکت آمده اند، کسانی که مخالف دین و اسلام بودند، برای اهداف خودشان هم ناگریز کارهایی انجام داده اند، این نشان از منتهای خودنشناسی دارد که مصدق را این گونه خطاب کنیم و یا در شعار یا مرگ یا مصدق دچار خلط شویم! مردم ایران برای اموری مقدس تر از مصدق حاضرند مرگ را بپذیرند و یا در ترازوی انتخاب قرارش دهند که ان شا الله در ادامه ی مطلب هم به آن اشاره خواهد شد..

 

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ