امیرحسین ثابتی: در 6قسمت پیشین سلسله مطالب «مشارکت و مجاهدین انقلاب، از انحراف تا فرجام» به اصلاح قانون مطبوعات، لوایح دوقلو، تحصن، تقاضای نوشیدن جام زهر از رهبر انقلاب، سخنان هاشم آغاجری و حواشی آن، کنفرانس برلین، روزنامه های زنجیره ای، حمله به مقدسات دینی، فتنه کوی دانشگاه و غائله خرم آباد پرداخته شد.
در این بخش به طور اجمالی مروری بر عملکرد مشارکت و مجاهدین انقلاب طی انتخابات نهم ریاست جمهوری و پس از آن انتخابات شورای شهر سوم و مجلس هشتم خواهیم داشت:
انتخابات نهم ریاست جمهوری:
انخابات نهم ریاست جمهوری در حالی آغاز شد که اصلاح طلبان نیز همچون اصولگرایان با تکثر کاندیداها وارد عرصه رقابت شدند. در حالی که قالیباف، لاریجانی، رضایی و احمدی نژاد با انتقادات صریح از دولت خاتمی خود را برای انتخابات نهم آماده می ساختند، هاشمی رفسنجانی، کروبی، معین و مهرعلیزاده نیز خواسته یا ناخواسته از اصلاح طلبان شرکت کننده در انتخابات نهم ریاست جمهوری محسوب می شدند.
در این میان حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب رسما با صدور بیانیه هایی از کاندیداتوری مصطفی معین حمایت کردند اما آنچه در عمل بوقوع پیوست، رد صلاحیت معین از سوی شورای نگهبان قانون اساسی بود اما در نهایت رهبر معظم انقلاب در حکمی حکومتی خطاب به شورای نگهبان خواستار تجدید نظر در اعلام صلاحیت وی شدند و در نهایت شورای نگهبان نیز ضمن تجدید نظر در تصمیم قبلی خویش، صلاحیت نامزد مورد حمایت احزاب دوقلو را اعلام کرد.
با اعلام صلاحیت مصطفی معین مشکلی دیگر برای طرفداران او به وجود آمد. رادیکالهای حامی کاندیداتوری وی و شخص او، طی ماههای قبل از جمله محورهایی که به عنوان برنامه سیاسی خود پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری مطرح میکردند، عدم تمکین به «حکم حکومتی» بود. آنها مدعی بودند که حکم حکومتی فراتر از قانون است و لذا تنها در چارچوب قانون با رهبری نظام تعامل خواهند داشت.
دکتر معین در مواضع خود چند بار تأکید کرده بود که اگر او به جای خاتمی بود انتخابات مجلس هفتم را برگزار نمیکرد اما اکنون معین و هوادارانش در یک تنگنای تاریخی قرار گرفته بودند. به لحاظ حقوقی و قانونی، شورای نگهبان به عنوان نهادی که براساس قانون اساسی مسئول تطبیق وضعیت کاندیداهای ریاست جمهوری با شرایط مصرح در این اصل است، صلاحیت دکتر معین را احراز نکرده بود. این شورا تنها پس از نامه مقام معظم رهبری به عنوان ولایت مطلقه امر، در امتثال نظر ولایی ایشان، صلاحیت معین را «اعلام» کرد. حال کاندیدای رادیکالها یا میبایست مطابق ادعاهای گذشته خود، صرفاً روال قانونی را مدنظر قرار میداد و از حضور در عرصه انتخابات کنارهگیری میکرد یا اینکه براساس «حکم حکومتی» رهبر انقلاب وارد گردونه رقابتهای انتخاباتی میشد.
طبیعی بود که معین و هواداران اوـ که مطابق استراتژی تداوم حاکمیت دوگانه بشدت تمایل به تداوم حضور در قدرت داشتند ـ به هیچ وجه نمیخواستند فرصت پیش آمده برای حضور در عرصه انتخابات را از دست بدهند. افراطیون برخلاف آنچه که در ظاهر عنوان میکردند، برای ماندن در عرصه انتخابات حتی در صورت قطعی شدن رد صلاحیت دکتر معین، برنامه داشتند و براساس آنچه که افرادی چون «بهزاد نبوی» فاش کردند، خاکریز بعدی رادیکالها بعد از رد صلاحیت معین، حمایت از کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی بود اما حال که با حکم حکومتی مقام معظم رهبری، گزینه مطلوب آنها یعنی ورود به عرصه انتخابات با کاندیدایی چون دکتر معین تحقق یافته بود طبیعتاً آنها نمیخواستند چنین فرصت ذی قیمتی را از دست دهند اما مشکل اصلی مواضعی بود که آنها پیش از این در قبال حکم حکومتی اتخاذ کرده بودند.
فیالواقع رادیکالها میبایست از کانالی وارد عرصه انتخابات میشدند که قبلاً حکم به انسداد آن داده بودند. این تناقض بزرگ موجب گردید تا پس از انتشار نامه دبیر شورای نگهبان مبنی بر «اعلام صلاحیت» معین و مهر علیزاده، رادیکالها و کاندیدایشان تا چند روز بلاتکلیف و سرگردان باشند. این سرگردانی بویژه از آنجا ناشی میشد که طیفی از مؤتلفین سابق رادیکالها در اپوزیسیون (که به تحریم انتخابات ریاست جمهوری اعتقاد داشتند) با یادآوری مداوم مواضع و ادعاهای معین و هوادارانش علیه حکم حکومتی، از رادیکالها میخواستند که مطابق شعارهای قبلی خود از پذیرش حکم حکومتی سر باز زنند و این نکته موجب میشد تا معین و هوادارانش بیش از پیش با بحران تصمیمسازی مواجه شوند.
در نهایت با توجه به تمایل شدید آنان برای تداوم حضور در قدرت از طریق باقی ماندن در پروسه انتخابات، پس از برگزاری گردهمایی حامیان معین در 6 خرداد ماه و اظهارات اعضای حزب مشارکت در این گردهمایی مبنی بر ضرورت باقی ماندن در عرصه انتخابات، دکتر معین طی بیانیهای اعلام کرد که پس از چند روز تردید، سرانجام برای حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری مجاب شده است. عمدهترین توجیهی که معین و حامیانش برای باقی ماندن در عرصه رقابتهای انتخابات مطرح کردند این بود که نامه رهبر انقلاب برای اعلام صلاحیت او، حکم حکومتی نبوده، بلکه توصیهای برای «تجدیدنظر در اشتباه شورای نگهبان» بوده است!
به هر روی مصطفی معین با تأخیری یک روزه وارد صحنه تبلیغات رسمی انتخاباتی شد به امید آنکه از رأی 22میلیونی 4 سال پیش محمد خاتمی، توشهای بجوید اما وی تنها با 4 میلیون رای پس از هاشمی، احمدی نژاد، کروبی و قالیباف توانست رتبه پنجم را به خود اختصاص دهد و این در حالی بود که پس از انتخابات مجلس هفتم که بسیاری از اعضای حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شده بودند، انتخابات نهم ریاست جمهوری و حضور مصطفی معین در این رقابت بواسطه حکم حکومتی رهبر انقلاب، می توانست وزن کشی مناسبی جهت پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان تندرو در میان مردم باشد اما نهایتا پس از شکست در دور نخست، او و دیگر حامیانش همانگونه که وعده داده بودند با شعار مبارزه با اختناق در دور دوم انتخابات به حمایت از هاشمی رفسنجانی روی آوردند.
حجاریان: خاتمی آخرین میخ را بر تابوت اصلاحات کوبید
بعد از ناکامی تندروها در این عرصه و آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، درگیری های داخلی اصلاح طلبان با یکدیگر آغاز شد. بسیاری از اصلاح طلبان، سازمان مجاهدین و حزب مشارکت را علت اصلی ناکامی اصلاحات در دوره حاکمیت 8 ساله و هم چنین عدم اقبال عمومی مردم در انتخابات نهم توصیف نمودند و در مقابل نیز برخی از اعضای حزب مشارکت و سازمان مجاهدین معتقد بودند که دیگر اصلاح طلبان به اندازه کافی با سرعت حرکت نکرده و در واقع «کندروی» کرده اند و در همین روزها بود که سعید حجاریان صریحا نقش خاتمی را در شکست اصلاح طلبان تندرو، در گفتگو با روزنامه ابرار در نخستین روزهای آذرماه 84 اینگونه فاش کرد: « آخرین میخ را شخص سیدمحمد خاتمی به تابوت اصلاحات کوبید، به میزانی که خاتمی از شعارهایش دست کشید من هم از او دور شدم»
ادامه نوار ناکامی ها در انتخابات شورای شهر سوم
سالهای 85 و 86 همراه با ادامه درگیری های طیف های مختلف فکری اصلاحات از یکدیگر بود.
در 24 آذرماه 85، انتخابات شورای شهر سوم در حالی برگزار شد که عملا اصلاح طلبان شکست دیگری را در این زمینه تجربه کردند. در تهران تنها 3 نفر از چهره های شاخص اصلاح طلب از میان 15 منتخب مردم تهران موفق به کسب آرا مردم شدند و وضعیت دیگر استان ها نیز حاکی از ادامه شکست آنها بود.
سال 86 در حالی آغاز شد که انتقادات افکار عمومی به نوع مدیریت پرونده هسته ای در دولت اصلاحات به اوج رسیده بود. آنچه که برای مردم فراموش نشدنی بود، سو مدیریت پرونده هسته ای کشور در زمان دولت گذشته بود. علاوه بر خاطره تلخ طرح 3 فوریتی مجلس ششم جهت تسریع در پذیرش پروتکل الحاقی که عملا پرونده هسته ای کشور را در موضع انفعال قرار می داد و بواسطه فشار بسیاری از عناصر حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب نیز صورت گرفته بود، این روند تا جایی ادامه داشت که حتی رهبر معظم انقلاب نیز در جمع دانشگاهیان استان یزد به این موضوع اشاره کرده و از تذکرات پنهانی خویش خطاب به مسئولین وقت در این باره پرده برداشتند:
« من همان وقت هم در جلسهى مسئولین - که از تلویزیون پخش شد - گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبهى پىدرپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان میشوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستى این روند عقبنشینى متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروى، و اولین قدمش هم باید در همان دولتى انجام بگیرد که این عقبنشینى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همین کار هم شد» 92
انتخابات مجلس هشتم:
در آخرین ماه های سال 86 ثبت نام کاندیداهای مجلس هشتم در وزارت کشور برگزار شد. تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت نظیر تاج زاده، آرمین، نبوی، سلامتی، شکوری راد و ... برای شرکت در این انتخابات ثبت نام نمودند اما توسط هیئت های نظارت و شورای نگهبان قانون اساسی رد صلاحیت شدند. البته مهدی کروبی نیز در مردادماه
پس از رد صلاحیت افراطیون، حمله به دستگاه های ناظر و برگزار کننده انتخابات شدت گرفت. حزب مشارکت در بیانیه ای تلویحا مجلس هشتم را یکدست و فرمایشی توصیف کرد اما
اما آنچه که در این بین موجب شد تا تندروها نتوانند اقدام موثری انجام دهند، شکست فاحش نامزدهای تایید صلاحیت شده ی آنان برای مجلس هشتم در دور نخست بود، بگونه ای که از میان 19 راه یافته شهر تهران هیچ یک از «یاران خاتمی» در میان منتخبین مردم حصور نداشتند و در دیگر شهرستان ها نیز تاحد بسیاری اوضاع به همین منوال بود. حتی چهر هایی چون منتجب نیا، انصاری، حضرتی، جلودارزاده، جهانگیری، دعایی و ... نیز که سوابق قابل توجهی داشته و به علت مرزبندی حداقلی با احزابی چون مشارکت و مجاهدین مورد تایید صلاحیت قرار گرفتند نیز نتوانسته بودند در رقابت جهت کسب آرا موفق شوند و حتی دور دوم انتخابات مجلس هشتم در اردیبهشت ماه سال 87 در بعضی حوزه های انتخابیه همچون تهران نیز در عمل امید چندانی برای اصلاح طلبان باقی نگذارده بود.
تشکیل کمیته صیانت از آرا، ادعای تقلب در انتخابات و حمله به شورای نگهبان
اما در فضای رسانه ای، رادیکال ها باز هم به شانتاژ خبری و ادعاهای بدون سند خود ادامه دادند تا در عمل شکست فاحش خود در انتخابات را با مطرح کردن بهانه «تقلب» توجیه سازند. در همین راستا سایت بهارستان که توسط جمعی از جوانان حزب مشارکت و سازمان مجاهدین مدیریت می شد در خبری بدون سند مدعی شد: «ناظران شورای نگهبان در شعب رای گیری با آغاز شمارش آرا در تهران ناظران معرفی شده از سوی اصلاح طلبان را وادار به خروج از شعبه ها کردند» 95 و هم زمان نیز سایت امروز، ارگان اینترنتی سازمان مجاهدین در اخباری مبهم و به نقل از کمیته ی غیرقانونی «صیانت از آراء ستاد ائتلاف اصلاح طلبان» نوشت: «در شهر نایین ازظهر امروز برخی از اعضای گرو های ضد اصلاحات با دریافت خبر احتمال پیروزی یاران خاتمی به خیابان آمده با تخریب اموال عمومی فضای شهر را متشنج کرده اند! عضو ستاد انتخاباتی طباطبایی از نیروی های انتظامی و امنیتی خواست که با توجه به پیروزی قطعی این نامزد مورد حمایت ائتلاف اصلاح طلبان و احتمال شدت گرفتن اینگونه اعمال خشونت آمیز در ساعات آینده هر چه سریعتر تمهیدات لازم برای بازگرداندن آرامش به این شهر اندیشیده شود.» 96 اما این ادعا در حالی مطرح می شد که در شهرستان نایین «حسن حسینی» کاندیدای اصولگرایان توانست اکثریت آرا را از آن خود کند و مشخص نبود چه کسی خبر پیروزی یاران خاتمی را در این شهر اعلام کرده و گروه های ضد اصلاحات! نیز چه کسانی بودند و به چه علت علیرغم پیروزی کاندیدای اصولگرایان آرامش شهر را به هم ریختند؟
اما در این میان پیش بینی قطعی نتایج انتخابات نیز از دیگر محورهای جریان رسانه ای تندروها بود. سایت بهارستان در 25 اسفند ماه در خبری اعلام کرد: «اصلاح طلبان نیمی از کرسیهای انتخابات تهران را از آن خود کردند. براساس آخرین نتایج شمارش آرا در تهران قریب، 20 نفر از نامزدها در مرحله اول به مجلس راه مییابند و تکلیف باقی کرسیها در مرحله دوم انتخابات روشن خواهد شد» و این ادعا در حالی مطرح شد که با اعلام نتایج انتخابات در دور نخست، 19 نفر از اصولگرایان به مجلس راه یافته و 11 نفر باقی مانده نیز در دور دوم به رقابت پرداختند و در این بین موسوی لاری نیز در گفتگویی با زیر سوال بردن سلامت انتخابات برای توجیه شکست آشکار یاران خاتمی در انتخابات گفت: «طبق گزارشاتی که از سراسر کشور میرسد ما با شرایط متفاوتی روبرو هستیم و مهمترین مسئلهای هم که امروز برای ما حائز اهمیت است یکدست بودن جریان نظارت و اجرا و راه ندادن نمایندگان کاندیداها سر صندوقهای رأی و بیاطلاعی مطلق از سرنوشت انتخابات است! ما هیچ اطلاعی از نحوه شمارش آرا نداریم و متاسفانه امروز شرایط به سمتی رفته که نگرانی نسبت به سلامت انتخابات وجود دارد اما متأسفانه این حساسیت را مسئولان اجرا و نظارت در نظر نگرفتهاند و لذا سرنوشت انتخابات در تهران کاملاً مبهم است و در خیلی مناطق حرف و حدیثهای زیادی میرسد» 97 و سایت نوروز، ارگان رسمی حزب مشارکت نیز در خبری عجیب به نقل از یک منبع آگاه! شکست در انتخابات را اینطور توجیه کرد و آن را «مهندسی آرا» توصیف نمود: «گزارشهایی که دیروز از اکثر صندوق ها به ما می رسید از حضور چشمگیر مردم با کارت ائتلاف اصلاح طلبان، یاران خاتمی حکایت داشت. از صندوقهای رایی که شمارش می شود نیز کسب اطلاع گردید که در اکثر مناطق تهران نفرات اصلاح طلب (یاران خاتمی ) از اول تا 15 هستند. و در بعضی از مناطق اصولگرایان هستند.ولی برآیند آرا 15 الی 16 نفر از اصلاح طلبان در 30 نفر هستند. از صندوقهای مختلف خبر می رسد آقایان انصاری ، جهانگیری، دعائی، صدر، جلودارزاده و محجوب جزو نفرات اول تا بیستم هستند، طبیعی است که با توجه به اینکه در تهران لیستها رای می آورند، داخل کردن رای سایر اصلاح طلبان به نوعی مهندسی خاص در اعلام نتیجه آرا است» 98 و این ادعا در حالی مطرح می شد که همزمان و در همین روز، دیگر سایت متعلق به افراطیون، از پیروزی قاطع و نهایی یاران خاتمی در تهران خبر داده بود. 99 و تمامی تناقضات ارائه شده در اخبار متعلق به منابع خبری تندروها در نهایت منجر شد تا حزب مشارکت در بیانیه ای ضمن تکرار ادعاهای همیشگی و بدون سند خود خواستار اعلام نتایج تک تک صندوق های رای شود: «یکدستی مجریان و ناظران انتخاباتی در این دوره، حذف ناظران نامزدهای اصلاحطلب، تخلفات گسترده جناح دولتی در ایام تبلیغات و حتی روز رأیگیری نگرانیهای گستردهای را در مورد سلامت انتخابات به وجود آورده بود که نوع و نحوه اعلام نتایج مؤید و مقوم این نگرانیهاست. جبهه مشارکت با تأکید بر این نگرانی و دغدغهها اعلام میدارد، ستاد انتخابات کشور باید هر چه سریعتر نتایج تک تک صندوقهای اخذ رأی در تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر را به طور روشن و به تفکیک در اختیار افکار عمومی بویژه نامزدهای انتخابات قرار دهد تا امکان مقایسه نتایج اعلام شده با آراء ریخته شده در صندوق ها فراهم آید»
دیگر از نام خاتمی هزینه نمی کنیم
اما علیرغم تمامی ادعاها پیرامون عدم سلامت انتخابات و ... شکست آشکار یاران خاتمی در دور نخست انتخابات تا حدی شفاف بود که مرتضی حاجی رئیس سابق ستاد ائتلاف اصلاحطلبان تهران در 26 فروردین ماه 87 و در آستانه دور دوم انتخابات مجلس هشتم در خبری که سایت نوروز منتشر نمود، درباره حذف لوگوی خاتمی از عنوان ستاد انتخابات اصلاحطلبان گفت: «به استنباط من دلیل اصلی این تغییر این است که هم خود کاندیداها و هم اصلاحطلبان ترجیح دادهاند که لزومی ندارد این هزینه به نام آقای خاتمی انجام شود و گفته شود که از نام آقای خاتمی هم خرج کردید اما نتیجهای به دست نیاوردید»
اصلاح طلبان در نامه ای به خاتمی: مجاهدین و مشارکت را از خود دور کنید
در نهایت دور دوم انتخابات نیز برگزار شد و اصلاح طلبان در تهران با فاصله کمتر از 10 هزار رای نسبت به نسرین سلطانخواه، توانستند 1 نفر از میان 11 راه یافته منتخب مردم تهران به مجلس را به نام خود ثبت کنند و البته در دیگر شهرستان ها نیز توفیق چندانی کسب نکردند و باز هم اکثریت کرسی های پارلمان در اختیار اصولگرایان قرار گرفت، اما بازهم آنچه که قابل پیش بینی بود تکرار ادعای تقلب و ابهام در انتخابات از سوی تندروها بود: «براساس نتایج اولیه اعلام شده شمارش آراء دومین مرحله انتخابات مجلس هشتم، از میان 845 صندوق رأی شمارش شده کاندیداهای جبهه متحد اصولگرایی بیشترین رأی را داشتهاند این در حالی است که براساس آمار موجود از ناظرین ستاد انتخابات اصلاحطلبان کاندیداهای مورد حمایت اصلاحطلبان در این انتخابات بیشترین حجم آرای مأخوذه در صندوقها را به خود اختصاص داده بودند!» 102 و پس این ماجرا بود که مرعشی رییس ستاد انتخابات اصلاحطلبان تهران، طی نامهای به فرمانداری تهران خواستار ارایه کل آرای ماخوذه کاندیداهای اصلاحطلب راهیافته به مرحله دوم انتخابات هشتمین دوره مجلس و دریافت اطلاعات از تک تک صندوقهای رای شد» 103 اما شکست معنادار اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هشتم به مقطعی جدید جهت ادامه درگیری های طیف های مختلف حاضر در این جبهه مبدل شد و اختلافات پیشین میان آنها شدت گرفت. اختلافاتی که از نخستین روزها سال 87 و قبل از برگزاری دور دوم انتخابات نیز شدت گرفته بود و طی آن برخی اصلاح طلبان با نگارش نامه هایی خطاب به سید محمد خاتمی از تندروی های حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب ابراز برائت می کردند، بگونه ای که رسول منتجبنیا قائم مقام اعتماد ملی در نامهای به سید محمد خاتمی، از آنچه «مصادره» و «محاصره» خاتمی توسط تعدادی از اصلاحطلبان نامید، انتقاد کرد و از او خواست ضمن پایان دادن به این مصادره و محاصره، یاران واقعی امام و دوستان دیرین را به عدهای که وی «آنان» خطابشان کرد، نفروشد. 104
از طرف دیگر بابک داد، نویسنده
ادامه دارد...
پی نوشت:
91. خبرگزاری فارس. 23 ابان 86
92. خبرگزاری ایسنا، 13 دی 86
93. سایت نوروز، ارگان اینترنتی حزب مشارکت، 20 بهمن 86
94. همان، 18 بهمن 86
95. سایت خبری بهارستان، 24 اسفند 86
96. سایت امروز، 24 اسفند 86
97. سایت بهارستان، 26 اسفند 86
98. سایت نوروز، 26 اسفند 86
99. سایت بهارستان، 26 اسفند 86
100. سایت نوروز، 26 اسفند 86
101. همان، 29 اسفند 86
102. همان، 7 اردیبهشت 87
103. همان، 8 اردیبهشت 87
104 . وب سایت شخصی رسول منتجب نیا، 2 فروردین 87
105 . سایت خبری الف. 28 فروردین 87
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اربعین
شاخصههای اندیشه سیاسی شهید بهشتی
آل خلیفه و حامیانش باید پاسخگوی تداوم فشارها بر شیخ عیسی قاسم با
جوانان پس از پیروزی انقلاب اسلامی دین گریز شده اند یا دین گرا؟
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 7
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 6
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 5
سند 2030 - بخش چهرام
سند 2030 - بخش سوم
[عناوین آرشیوشده]