سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نسبت دادن گناه [به دوست]، پیک جدایی است . [امام علی علیه السلام]
 
شنبه 89 اردیبهشت 11 , ساعت 1:15 عصر

 

به مناسبت 12اردیبهشت سال روز شهادت استاد مطهری  مقاله آقای داوری را بدون تغییر در وبلاگ قرار می دهم

تکرار تاریخ؛ از مطهری تا مصباح‌یزدی

دکتر عبدالرضا داوری

"این هجوم های تبلیغاتی که به شخصیت های برجسته و انسان های والا و با اخلاق برجسته وارد می کنند، نشان دهنده اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح... مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند! حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آن جا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است. با مرحوم شهید مطهری هم همین جور برخورد کردند."
حضرت آیت الله خامنه ای 78.6.14

سنگرهای ایدئولوژیک اسلام از ابتدای بعثت تاکنون همواره آماج حملات اصحاب کفر و شرک و التقاط و تحریف بوده اند و چنین است که پاسداران این سنگرها نیز بر مبنای ارائه «حرف رسا و نافذ و منطق قوی و مستحکم» همواره در معرض تیرهای مسموم دشمنان مردم قرار می گیرند. این سناریوی تلخ در هر دوره ای از زمان و متناسب با مقتضیات عصر بازتولید می شود. حملات اخیر و هماهنگ سایت ها، روزنامه ها و برخی شخصیت های مدعی اصلاحات به شخصیت معلم برجسته تفکر اسلامی، استاد محمدتقی مصباح یزدی، آنچنان از نظر مضمون، محتوا و فرم با حملات گروهک ها به منش و روش استاد شهید مرتضی مطهری(ره) شبیه می نمود که نگارنده را بر آن داشت تا با ارائه شواهدی از این حملات مشابه، گوشه هایی از پرونده ترور شخصیت پاسداران سنگرهای ایدئولوژیک اسلام را بگشاید.

1- تجدیدنظرطلبان مدعی اصلاحات با تحریف فرازهایی از تاریخ معاصر ایران تلاش نمودند تا مبارزات سیاسی استاد مصباح یزدی در دوران پیش از انقلاب را نادیده انگاشته و از ایشان تصویری به عنوان فردی غیرانقلابی و مخالف خط امام(ره) ارائه دهند و ادعا کنند:"در کارنامه سیاسی ایشان (استاد مصباح) نقطه تاریکی وجود دارد که شاگردان و مقلدان و مریدان امام(ره) نمی توانند به راحتی از آن بگذرند و آن داستان برمی گردد به سالیان سیاه رژیم پهلوی و اعلام عزای عمومی در جشن نیمه شعبان سال 56 از سوی امام(ره) و جالب آن است که آقای مصباح از مدرسین و روحانیونی بودند که در موسسه خویش مراسم شادمانی برپا ساختند."

2- اما اتهام «غیرانقلابی بودن» تنها متوجه استاد مصباح نشده است.بیش از 30سال پیش استاد مطهری(ره) نیز از سوی مدعیان روشنفکری نه تنها به عنوان چهره ای غیرانقلابی معرفی می شد بلکه هتاکان روشنفکرنما پا را از این هم فراتر نهاده و شهید مطهری را همکار و همیار رژیم ستمشاهی می خواندند!

به عنوان نمونه این جریان در کتابی که مهرماه 57 با طراحی و هدایت ناصر میناچی(وزیر ارشاد دولت بازرگان ) منتشر نمود به بهانه اولین سالگرد درگذشت مرحوم شریعتی، اتهامات سنگین را به استاد مطهری(ره) وارد ساخت.
این کتاب با اشاره کنایه آمیز به آثاری از شهید مطهری نظیر «عدل الهی» و «خدمات متقابل اسلام و ایران»، استاد مطهری را به عنوان همکار و حامی ساواک، که آثارش به سفارش رژیم ستمشاهی و با هدف انحراف مبارزات مردم نگاشته می شود، معرفی می نماید.

به این بخش دقت کنید:"رژیم پهلوی به کمک انجمن شاهنشاهی فلسفه (به ریاست دکترحسین نصر) و نظائر آن به ساختن دین و فلسفه رسمی با ظاهر علمی مورد تائید برخی از مدعیان علم و فضل مشغول است و اصرار دارد از «خدمات متقابل اسلام و ایران» و خلاصه خدمت ایران به اسلام سخن بگوید."

"همه این حرفها را کسانی نوشتند و زدند که معتقد به آخرتند و مردم را به «عدل الهی» امیدوار می سازند."

"بعضی از افراد که خود را خیلی نیز با حسن نیت و پاک طینت می دانند نخست در این دام که سازمان امنیت سالهاست گسترده است می افتند که سازمان امنیت از همه چیز باخبر است و به همه کار تواناست و لابد چون به «عدل الهی» معتقدند و نمی توانند بگویند سازمان امنیت موید به تائید الهی است در ته دل این سازمان را موید به تائیدات شیطانی می دانند و بدین ترتیب در یک دام دیگر نیز که ثنویت اهورا مزدا- اهریمن است می افتند که البته این را نیز شاید جزو همان خدمات متقابل ایران باستان به اسلام محمدی بتوان دانست!!!» (ویژه نامه یکمین سالگرد دکتر علی شریعتی)

3- تشابه عجیبی است! امروز تجدیدنظرطلبان مدعی اصلاحات و دیروز جریان فکری حامی گروهک فرقان و منافقین در تلاشند تا «پاسداران سنگرهای ایدئولوژیک» را غیرانقلابی و حتی شاهنشاهی معرفی کنند.

اگر روشنفکرنمایان و پدران معنوی گروهک فرقان و منافقین می توانستند سوابق درخشان استاد شهید مرتضی مطهری را در سازماندهی نظری و عملی فعالیت های انقلابی از مدیریت حسینیه ارشاد تا ریاست شورای انقلاب را نادیده بینگارند و ایشان را غیرانقلابی و شاهنشاهی و همسو با ساواک بنامند، دیگر چه تعجب از غیرانقلابی خواندن استاد مصباح!

با آنکه استاد مصباح از آذر 43 و پس از تبعید امام خمینی(ره) در یک نمونه از فعالیت های مبارزاتی، نشریه ای را به نام «انتقام» پایه گذاری می کند و در دفاع از امام مردانه می ایستد و می نویسد که «خورشید تابناک ملت مسلمان ایران آیت الله(امام) خمینی بود که دستهای شوم و بدخواه جلو تابش او را گرفته، او را از افق ایران بیرون بردند... اما دل و جان مردم ایران با محبت او پیوند خورده است و هرگز این رابطه استوار گسسته نخواهد شد تا ملتی در ایران باقی باشد او نیز باقی و دوست داشتنی خواهد بود زیرا اراده و حیات و شرافت و اصالت همه ملت بر سر هم انباشته شده و به صورت این مرد کامل درآمده است. آیت الله (امام) خمینی مظهر روح ملت ایران است.» (کتاب مصباح دوستان) اما تجدیدنظرطلبان مدعی اصلاحات که خود را سبز می نامند، چشم خود را بر روشنای این «مصباح مطهر» می بندند و استاد مصباح را مخالف فرمان امام(ره) در تحریم چراغانی نیمه شعبان سال 56 معرفی می کنند!

4-اما ریشه ترور فیزیکی «مطهری» و ترور شخصیت «مصباح» از کدام آبشخور مسموم سیراب می شود و کدام دست ناپاک بر آن است تا این «مصباح مطهر» را بشکند؟

از منظر روشنفکرنمایان ، جرم «مطهری» و «مصباح» تنها و تنها دفاع از حاکمیت اسلام و برپایی حکومت اسلامی است. گروهک منحرف فرقان، در چارچوب آموزه های روشنفکری وابسته و برای توجیه اعمال تروریستی رهبران خود در شهادت استاد مطهری چنین نوشته بود: "پیشتازان جنبش توحیدی خلق (یعنی رهبران معدوم گروهک فرقان) در شرایطی به نبرد با «اختناق» و «استبداد به نام دین» برخاستند که بسیاری از چهره های موجه "انقلابی"، "ملی"، "مذهبی"... تسلیم شده و جرات و جسارت لازم را برای درگیر شدن با ارتجاع درخود نمی دیدند. عناصر برجسته ای که حتی پیش از آغاز حاکمیت آخوندیسم (بخوانید ولایت فقیه) نسبت به فاجعه ای که در راه بود، هشدار دادند. هشداری که در شرایط آنارشیستی ناشی از قیام حق طلبانه خلق ایران کمتر گوش شنوایی داشت. آنان در حالی به نبرد با ارتجاع و آخوندیسم برخاستند که تعداد زیادی از سازمان ها و گروه های چپ انقلابی مذهبی و غیرمذهبی، به تفسیر مواضع «انقلابی و ضدامپریالیستی خط امام» پرداخته بودند و آزادی را زیر قبای آخوندیسم می جستند."

کینه قاتلان استاد مطهری نسبت به حکومت اسلامی و ولایت فقیه- که از آن به عنوان حاکمیت آخوندیسم یاد می کنند- از لابلای این سطور به خوبی هویداست و امروز هم استاد مصباح تنها به دلیل استقامت بر اندیشه «حکومت اسلامی» به عنوان رمزگشای اندیشه امام خمینی(ره) آماج دروغ پراکنی مدعیان روشنفکری قرار دارد و در ماجرای این پروژه کینه توزانه، داستان جعلی ساخته و آن را به امام بزرگوارمان نیز نسبت می دهند!

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ