پرسش از شما:
اکبر گنجى روى سلمان رشدى را سفید کرده است چرا برعلیه اوفتوایى صادر نمی شود؟
پاسخ از ما:
در پاسخ سؤال شما باید بگوییم اولاً مساله اکبر گنجی با سلمان رشدی متفاوت بوده و قابل مقایسه نیست زیرا در موضوع کتاب آیات شیطانی، تنها مساله توهین و استهزای صریح سلمان رشدی به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) نبوده و بلکه این اقدام بخشی از طرح استکبار جهانی برای ضربه زدن به اسلام بود و حمایت بی دریغ انگلستان ، آمریکا و کشورهای اروپایی از سلمان رشدی و آشفته شدن آنان از حکم ارتداد وی توسط امام راحل واعطای نشان شوالیه توسط ملکه انگلیس به وی همه بیانگر توطئه های پشت پرده برای مقابله با اسلام و موج اسلام خواهی با استفاده از حربه اهانت به مقدسات و هدف قرار دادن کانون اعتقاد مسلمانان بود . اقدام هوشمندانه و قاطعانه امام (ره) موجب شد تا سیاست تهاجم بر علیه مقدسات اسلام و تضعیف آن با شکست مواجه شده و کسی قادر نباشد مقدسات مسلمانان را زیر سؤال ببرد .ایشان در این باره فرمودند:«مسأله کتاب آیات شیطانى، کارى حساب شده براى زدودن ریشه دین و دیندارى و در رأس آن اسلام و روحانیت است. یقیناً اگر جهانخواران مىتوانستند ریشه ونام روحانیت را مىسوختند ولى خداوند حافظ و نگهبان این مشعل مقدس بودهاست و ان شأ الله از این پس نیز خواهد بود، به شرط این که حیله و مکر و فریبجهانخواران را بشناسیم.») صحیفه امام ، ج21، ص277)
همچنین فرمودند:«راستى به چه علت است که در پى حکم اعدام شرعى و اسلامىِ مورد اتفاقِ همه علما درمورد یک مزدور بیگانه، جهانخواران تا این حد برافروخته شدند و سران کفر و بازار مشترک و امثال آنان به تکاپو و تلاش مذبوحانه افتادند؟! غیر از این نیست که سران استکبار از قدرتبرخورد علمى مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئههاى شوم آنان به هراس افتادهاند واسلام امروز مسلمانان را یک مکتب بالنده، متحرک و پرحماسه مىدانند.» ( صحیفه نور، ج12، ص290)
اما در مورد اکبر گنجی مساله با این ابعاد همراه نبوده و وی به عنوان ورشکسته سیاسی و مطرود مردم مورد توجه نیست و به سخنان وی بهایی داده نمی شود . از این رو نمی توان مساله سلمان رشدی را با وی یکسان انگاشت .
ثانیاً حکم ارتداد مشروط به احراز ارتداد شخص است و در صورتی که ارتداد وی محرز شود ، این حکم در باره وی صادر خواهد شد در این خصوص لازم به ذکر است که مسائلی همچون انکار کلام الهی بودن قرآن و انکار امام زمان (عج) توسط اکبر گنجی که بازتاب گسترده ای را به همراه داشت از سوی وی حاصل نگاه سکولاریستی و دگر اندیشانه وی است که در قالب شبهه و اشکال به مبانی دینی صورت گرفته است .
به عنوان نمونه مساله انکار امام زمان (عج) توسط وی با استناد به کتاب مکتب در فرایند تکامل نوشته سید حسین مدرسی طباطبایی مطرح گردیده است.
«مدرسی طباطبایی، در کتاب خود، فرآیند پیدایش تشیع را تبیین میکند. به عنوان مثال، وی با مستندات تاریخی نشان میدهد که چگونه گروه کوچکی از یاران امام یازدهم، امام دوازدهم را مطرح کردند در حالی که اکثریت از پذیرش امام دوازدهم سر باز زدند.
وی مستندات تاریخی گروهی را در کتاباش آورده که مدلولش این است: دوازدهمین امام شیعیان (حضرت مهدی[عج]) وجود خارجی ندارد، امام غایب[عج]، برساخته نزاعهای خانوادگی بر سر ارث و میراث است.» گنجی با نقل اقوال مدرسی طباطبایی سپس نتیجهگیری کرده است که « وجود نداشتن امام دوازدهم شیعیان[عج] ، نتیجه منطقی مستندات تاریخی کتاب طباطبایی است.
کتاب منتشرشده از سوی مدرسی طباطبایی در آمریکا ترجمه شده است پیش از این به علت طرح مسائل تشکیکی در دین، انتقادات بسیاری را برانگیخته بود.
این در حالی است که نویسنده خود در مقدمه کتابش اذعان کرده است: «به خاطر همین مسائل جنبی مطرح شده در کتاب، برگردان فارسی آن سودمند نیست چه برخی از مباحث زمینهساز تدوین آن، در جوامع ما مطرح نبود و تحریک ساکن، موجبی نداشت.» ( سید حسین مدرسی طباطبایی ، مکتب در فرایند تکامل ، ترجمه هاشم ایزد پناه ، تهران، کویر ، 1386،ص12)
گفتنی است مدرسی طباطبایی از سال 1355 متناوباً و از سال1358 مستمراً برای ادامه تحصیلات در کشور انگلیس به سر برد و از سال 1361 تا کنون مقیم آمریکاست.
البته مسیری که گنجی و برخی از همفکران وی طی می کنند سر از نفی اعتقاد دینی و انکار ضروریات دین و ارتداد در خواهد آورد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اربعین
شاخصههای اندیشه سیاسی شهید بهشتی
آل خلیفه و حامیانش باید پاسخگوی تداوم فشارها بر شیخ عیسی قاسم با
جوانان پس از پیروزی انقلاب اسلامی دین گریز شده اند یا دین گرا؟
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 7
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 6
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 5
سند 2030 - بخش چهرام
سند 2030 - بخش سوم
[عناوین آرشیوشده]