سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس ادعا کند که به انتهای دانش رسیده است، نهایت نادانی خود را آشکارساخته است . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 89 آبان 25 , ساعت 8:43 صبح
 یهودیان و مبدا تاریخ ایران باستان 
دستکاری سازمان‌یافته صهیونیست‌ها از طریق افرادی مانند فرای در تاریخ ایران 
عباس سلیمی‌نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر در گفتگویی تفصیلی با رجانیوز به بررسی مسایلی از قبیل مبدا تاریخ ایران باستان، منشورکوروش، تاریخ نگاری‌های مغرضانه علیه ملت ایران، کم کاری های برخی مسئولین در مواجهه با این نوع تاریخ نگاری و... پرداخت.    * ما الان فضایی داریم که اصلاً نمی‌گذارند به موضوعات تاریخی نزدیک بشویم. یعنی در مورد تاریخ باستان روایت‌هایی را داریم که قطعی فرض شده‌اند و اجازه نقد آنها داده نمی‌شود، فضای دانشگاهی و پژوهشی و سازمان میراث فرهنگی ما، مسائل را به گونه‌ای رقم زده که گویا آنچه را که در مورد تاریخ باستان در اختیار داریم و یا در اختیارمان گذاشته‌اند، یک بحث قطعی است و هرگز نباید در باره آنها تشکیک کرد، در حالی که در مورد مسائل تاریخی، همواره تشکیک می‌کنند.

* از جمله کارهایی که انگلیسی‌ها در دوران رضاخان کردند، دست‌اندازی به تاریخ ایران بود. در طول این مدت کارشناسان غربی، کاوشگری در سایت‌های آثار باستانی ایران را شروع کردند. در این دوره، کارشناسانی که با آنچه که مقصود و منظور انگلیسی‌ها بود، همراهی چندانی نداشتند، کنار گذاشته شدند و آثار تاریخی ما نیز دچار سرنوشت شومی ‌شدند. از جمله کسانی که کنار گذاشته شد، آقای اشمیت، مسئول سایت (مجموعه) تخت ‌جمشید بود که یکی از صهیونیست‌های بسیار پایبند به این جریان، جای او را گرفت.

* در دوره رضاخان بنا شد پیوندهای تاریخی ملت ما تغییر کند و از آنجا که در بسیاری از خیزش‌های اجتماعی دوره قاجار علیه مطامع انگلیس، اعتقادات اسلامی مردم نقشی اساسی بازی کرد، انگلیسی‌ها بعد از تلاش‌های زیادی که برای تحمیل قراردادهایی بر ملت ایران کردند، با مقاومت آنان که ریشه در اعتقادات دینی‌شان داشت، مواجه شدند و به این جمع‌بندی رسیدند که باید به هر ترتیبی که شده باروهای دینی را تضعیف کنند. برای این کار، دو راهکار وجود دارد: اول اینکه به ملت بقبولانند که دین افیون توده‌هاست که غالباً نیروهای مارکسیست بودند که این حرف را می‌زدند. مارکسیست‌ها خیلی زمخت و کرگدن‌وار وارد مسائل   می‌شوند و حرف دل‌شان را خیلی صریح می‌زنند، در حالی که غربی‌ها این کار را نمی‌کنند و نمی‌آیند صراحتاً بگویند دین شما بی‌ربط است بلکه مقدمه‌چینی‌هایی می‌کنند که فرد نهایتاً به همان جمع‌بندی مارکسیست‌ها برسد. دوم هم دستکاری در تاریخ ما بود.

* انگلیسی‌ها تلاش کردند تاریخی را برای ما رقم بزنند که در درون آن، در دشمنی ما اخلال ایجاد شود، یعنی مسلمانان و اسلام برای ما دشمن تلقی شوند و یهودی‌ها و غربی‌ها در تاریخ ما دوست جلوه کنند. در اینجا نیازی نیست که کسی با اسلام مقابله کند. وقتی شما در تاریخ دستکاری کردید و فردی که تاریخ را می‌خواند، احساس کرد که در طول تاریخ، اسلام دشمن ما و برای ما مضر و مخرب و نابود کننده بوده، در دلش نسبت به اسلام، مسلمان‌ها و اعراب کینه ایجاد می‌شود. در مقابل نیز این خط را در پیش گرفتند که اشرافیت یهود در طول تاریخ منشاء خیر و برکت برای ایران بوده است.

* مثلا تاریخ قبل از اسلام را به گونه‌ای نوشتند که ما احساس کنیم اصلاً مبدأ تاریخ ما به زمانی برمی‌گردد که بین اقوام ایرانی و یهود پیوند وجود داشته است. برای این کار باید آثار باستانی قبل از هخامنشیان را نابود می‌کردند که کردند و لازم بود قبل از هخامنشیان سیاه و تاریک بشود و هیچ چیزی وجود نداشته باشد. یعنی آثار باستانی قبل از هخامنشیان و مثلاً عیلامی‌ها نابود شوند تا ما نتوانیم در تفحص در سراسر ایران به آثاری پی ببریم که نشان بدهد قبل از هخامنشیان در ایران تمدنی بسیار پربارتر و شکوفاتر داشته‌ایم و لذا برای این کار بسیاری از آثار باستانی قبل از هخامنشیان نابود ‌شدند. علاوه بر این، باید کتاب‌هایی می‌نوشتند که در آنها هخامنشیان را بیش از آنچه که بودند، بزرگ می‌کردند و این بزرگ‌نمایی دائماً تکرار و دوران قبل از هخامنشیان کاملاً محو شود.

* نتیجه تاریخ نگاری مغرضانه علیه ایران این شد که هر فرد بی‌اطلاعی را به یهودیت خوش بین و به اسلام بدبین می‌کند و متاسفانه این خط فکری امروز در میراث فرهنگی ما وجود دارد.

* در ابتدای دولت نهم، با آقای مشایی قراری گذاشتم و نزد ایشان رفتم و گفتم این جنایت در تاریخ ما صورت گرفته، ادله فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد در دوران رضاخان برخی از آثار باستانی ما را نابود کردند تا صهیونیست‌ها بتوانند سناریوی 2500 ساله تاریخ ایران را بنویسند و هخامنشیان را مبدأ تاریخ ما قرار بدهند. این نکته را سفیر وقت اسرائیل در ایران -مئیر عزری- در کتاب دو جلدی خاطراتش می‌نویسد که هماهنگی‌ها برای نوشتن تاریخ 2500 ساله را ما انجام دادیم و همه کارهایش را ما کردیم، یعنی بحث جشن‌های 2500 ساله و تعیین مبدأ تاریخی بر اساس 2500 ساله کار صهیونیست‌ها بوده است و جالب آنکه عکس منشور کوروش را هم بر روی جلد این کتاب منتشر کرده است و خود این نشان می دهد یک حساسیت و علاقه ویژه ای از سوی آنها به این مسئله وجود دارد.

در آن جلسه، من اسناد 34000  لوحی را که از ایران خارج شده‌اند، برای آقای مشایی بردم و پرسیدم که این الواحی که متعلق به دوره تمدن عیلامی و به خط عیلامی است و از ایران خارج شده‌اند، چرا برگردانده نشده‌اند؟ آقای مشایی گفت: «راست می‌گویید. ما باید در میراث فرهنگی با این تاریخی که برای ما نوشته شده، مقابله کنیم. این تاریخ‌نگاری جعلی است و برای اهداف خاصی نوشته شده و میراث فرهنگی باید روی این قضیه کار کند». بعد از آن ملاقات دومی هم با آقای مشایی صورت گرفت و قرار شد ما کپی اسناد را به ایشان بدهیم و ایشان به بنگاه ایران‌شناسی شیکاگو نامه بنویسد و خواهان برگرداندن الواح شود. بعد از مدتی هم آقای مشایی به من گفت که نامه را نوشته است. اما من الان که به این موضوع نگاه می کنم گاهی در اصل قضیه شک می‌کنم که آیا ایشان اساساً اقدامی کرد یا نه.

* برخلاف آنچه که آقای احمدی‌نژاد گفته است که مشایی برداشت خود را از مکتب ایرانی و امثال اینها بیان می‌کند، آنچه آقای مشایی می‌گوید مطالبی است که قبلاً خیلی ها مطرح کرده اند و ایشان آنها را تکرار می‌کند. در واقع او در مسیری گام برمی‌دارد که دیگران آن را هموار کرده‌اند.

* آقای مشایی در خیلی از زمینه هایی که صحبت کردیم علم و اطلاعاتی ندارد؛ ولی لااقل خود من چند جلسه با او بحث کردم و او کاملاً اذعان کرد که در تاریخ ما دست برده شده و وظیفه ماست که این تاریخ را معرفی و روشن کنیم؛ اما نه تنها این کار را نمی‌کند که درست در نقطه عکس عمل می‌کند. به همین دلیل باید جداً نسبت به این مسئله شک کنیم. آقای بقایی هم همینطور و واقعا در حیطه میراث فرهنگی و آثار باستانی علم و تخصصی ندارد. لذا کارشناسان این جریان می‌توانند به راحتی او را بازی دهند و عوض اینکه امروز دولت انگلیس را به دلیل جنایتی که کرده و آثار ما را غارت و نابود کرده است محاکمه کنیم، آنها را به‌عنوان عناصر خدوم دعوت می کنیم و منشور کوروش را رونمایی می کنیم.

* به یکی از دائرة‌المعارف‌های قبل و بعد از انقلاب مراجعه کنید و بررسی کنید که اصلاً راجع به اصطلاح پوریم توضیح داده شده است؟ هیچ توضیحی پیدا نمی‌کنید. چرا؟ چون می‌خواهند مطلبی را از مردم مخفی کنند. چرا وقتی تورات اعتراف می‌کند که چنین جنایتی صورت گرفته است، تاریخ‌نگاران چیزی ننوشته‌اند؟ اینکه می‌گویم تاریخ‌نگاری در دوران رضاخان به‌صورت هدفمند انجام شده به همین دلیل است. بعضی از واقعیت‌ها از تاریخ حذف و برخی خلاف واقع‌ها به تاریخ اضافه شده است. این ماجرا را که جنایت گسترده‌ای صورت گرفت و این قتل عام گسترده در جریان مسائل جامعه توقف جدی ایجاد کرد، حذف می‌کنند. بعد اسلام وارد ایران می‌شود. ملت ایران با پیامی که از اسلام دریافت کرد، این دین را منجی خود یافت. به ‌رغم جریان‌هایی که در این قضیه داریم، خیلی‌ها معترفند که مردم دروازه‌ها را به روی سپاه اسلام گشودند، ولی با وجود این گفتند مسلمانان همه کتابخانه‌ها را آتش زدند، همه آثار باستانی را ویران و فرش بزرگ تالار کسری را تکه‌تکه کردند و قسمتی از آن را به علی(ع) دادند! سهم علی(ع) در غنائم جنگی یک تکه از فرش کاخ کسری بود! گفته می‌شود که اعراب چنین فرش گرانبهائی را نابود و تکه‌تکه کردند. از این موضوع هیولایی ساختند که ورود اسلام به ایران را برابر با توحش و نابودی کتابخانه‌ها و تمدن بگیرند.

* اگر این جنایت صهیونیست ها از جمله پوپ و فرای و... در تاریخ نگاری برای ملت ایران روشن شود، هزینه‌اش برای اشرافیت یهود، بسیار بالا خواهد بود و حتی در بی‌دین‌ترین آدم‌ها در جامعه ما نسبت به آمریکا، اسرائیل و صهیونیست تنفر شدیدی شکل می‌گیرد. مردم اگر بفهمند اینها چقدر سازمان یافته آثار باستانی را از بین بردند و آنها را دستکاری کردند، تنفر بزرگی در تمام ملت ما شکل خواهد گرفت و دیگر نیازی نیست آمریکا را برای ملت ایران معرفی کنیم، بلکه با این روشنگری، مردم ایران آمریکا را دشمن تاریخی خود خواهند یافت و کسانی که امروز از اشرافیت یهود دفاع می‌کنند،‌ آنها را دشمن تاریخی خود خواهند دانست.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ