سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس جویای حکمت است، باید خاندان مرا دوست بدارد [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
یکشنبه 89 آبان 9 , ساعت 8:52 صبح

اصلاح طلبان انگلیسی !!!

 تا پیش از این اسناد روشنی دال بر خیانت دویست ساله انگلیس به ایران وجود داشت و امام(ره) و رهبر انقلاب نیز بارها در مورد این توطئه‌ها هشدار داده بودند، اما انتخابات دهم و وقایع پس از آن فرصتی بود تا جدال با انگلیس و نقش آفرینی های این کشور در مورد ایران، حتی از امریکا هم پیشی گیرد و هر روز که می گذارد این نقش آفرینی ها شفاف تر و شفاف تر می شود...... 

کین ملاقات هایی با چهره های مختلف داشت. روز 27 مهر 78 هم برای ملاقات با آقای موسوی اردبیلی به قم رفت. در پاییز 1383 هم "جان کین" با مأموریت ایجاد یک "هسته مادر" برای کودتای مخملی به ایران آمد و یک کارگاه آموزشی را نیز برگزار کرد. در بانک اطلاعاتی "مرکز تحقیقات سیاست های علمی کشور" این کارگاه با نام "دوره آموزشی گذار به مردم سالاری" ثبت شده است. 

طرح ریزی برای جاسوسی در ایران اگر تا پیش از این حتی در ایام بعد از انتخابات و در زمان محاکمه رسما انکار می شد.

ماجرای دخالت ها و خباثت های انگلیس به سال ها پیش بازمی گردد. ماجرای بست نشینی مشروطه خواهان ایرانی در سفارت انگلیس جلوه ای از نقش آفرینی های این کشور برای مقابله با نهضت مشروطیت بود. آن روزها جمعی که خود را مصلح می نامیدند و به خیال‌شان برای اصلاح امور و برپا کردن مشروطه فعالیت می کردند، در سفارت انگلیس متحصن شدند تا مشروطه از دیگ پلوی انگلیس بیرون بیاید! کاری که اصلاح طلبان در وقایع بعد از انتخابات دهم نیز به گونه ای دیگر انجام دادند.

انگلیس کشوری استعماری است که روزگاری نفت ایران را به غارت می برد. سازمان اطلاعات و امنیت بریتانیا در براندازی دولت منتخب  محمد مصدق در سال 1332 نقش ویژه ای داشت و در وقایع پس از انتخابات دهم نیز گمان می کرد می توان با طرح ریزی جنگ نرم و پشتیبانی از آنچه جنبش سبز نامیده می شد، کاری از پیش ببرد.

امام خمینی به کسانی که زیر بیرق انگلیس قرار می گیرند و جیره خوار او می شوند، می تاخت:«ما سالهاى طولانى است که گرفتار این چیزها هستیم که دولت انگلیس به حکومت جائر ما همراهى مى‏کند. از اول دولت انگلیس پدر این شاه را بر ما تحمیل کرد، و بعد هم که او خیانت به آنها کرد او را اخراج کردند. متفقین- که یکى‏شان انگلستان بود- محمدرضاشاه را بر ما تحمیل کردند و تحمیلات دولت انگلستان و ظلمهایى که به ملتهاى ضعیف- که یکى از آنها ملت ماست- کرده‏اند، سابقه زیادى دارد.»(صحیفه امام جلد 5 صفحه 405)

مواضع امام در مورد انگلیس و کسانی که همپیاله او می شوند یا در مقابل حرکت های استعماری او سکوت می کنند، کاملا صریح و روشن و شفاف بود:«بالاخره مسلمین باید فکر بکنند. این مسلمان‏ها و این اعراب که تقریباً اکثر بسیارى از مسلمین را آنها تشکیل مى‏دهند و گرفتار دست اینها هستند، اینها فکر بکنند که نباید اینطور خودشان را دست آنها بدهند که هر جا الآن لبنان را آن‏طور کرده‏اند، لبنانى دیگر براى کسى نمانده است. خوب، چرا این اختلافات را شما دست بر نمى‏دارید تا اینکه اینها نتوانند بیایند سراغ شما؟»

امام می افزود:«چرا باید آنها بیایند و مردم را آن‏طور اذیت بدهند به اسم اینکه ما مى‏خواهیم اصلاح بکنیم؟ این اصلاح که نیست. شما اگر مصلح بودید، اگر صلح طلب بودید که اینطور وضع‏تان نبود.»

با این همه مدعیان خط امام در پازل جنگ نرم انگلیس وارد شدند و چون عروسکی خیمه شب بازی، ایفای نقش کردند. حال آنکه دولتمردان انگلیس خود تا کنون نتوانسته اند کشورشان را از زیر بار اتهامات سنگینشان در خصوص دخالت در ایران برهانند. میلی بند وزیر امور خارجه انگلیس می گوید:« در برخورد با ایران ما اسیر تاریخ هستیم. در طول دهه های گذشته خطاهایی از طرف غرب من جمله بریتانیا و همینطور اشتباهاتی از طرف ایران صورت گرفته است، این امر به ایجاد یک فضای بدگمانی و عدم اطمینان شده است.»

مقامات انگلیس رسما درخصوص ایران و وضعیت داخلی آن اظهار نظر می کنند و این اظهارنظرها در مقاطع مختلف تاریخی اتفاق می افتد. بعد از انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، "جک استرا" وزیر امور خارجه انگلیس، تصریح کرد:«انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی ایران یک انتخابات ناقص بود. همه می توانند به راحتی قضاوت کنند که این انتخابات از ابتدا مشکل داشت،چرا که از همان ابتدا دست کم نیمی از نامزدهای اصلاح طلب به صحنه رقابتی انتخابات دعوت نشدند.»

تئوریسین های انگلیسی در خصوص سیر و چگونگی رسیدن به دموکراسی و اصول جنگ نرم با چهره های اصلاح طلب ایرانی مدت‌ها قبل از انتخابات بحث و گفتگو داشتند و در دیدارهای رسمی که خودشان نیز مورد تایید قرار دادند، درخصوص چگونگی رسیدن ایران به دموکراسی به بحث و مشورت پرداختند. "جان کین" از جمله چهره هایی بود که مشارکتی ها با او ارتباط می گرفتند. حتی مقالات او هم در سایت نوروز منعکس می شد. کین به ایران می آمد و با دوستان مشارکتی خود به گفتگو می پرداخت تا بلکه راهی به سوی جامعه مدنی ایده آل باز شود. نهم دی ماه سال 1384 بعد از شکست اصلاح طلبان در انتخابات، "جان کین" در تهران میهمان اصلاح طلبان بود تا در سرمای زمستان آن سال و رخوت قابل انتظار اصلاحات، چاره ای برای آلامی مشترک پیدا کند. او را "موثرترین متفکر بر تئوری سیاسی انگلیس" می نامیدند و آمده بود تا در باب موجهه نرم در شرایط آن روز اصلاحات آخرین تئوری های خود را رو در رو تشریح کند.

کین تنها یک تئوریسین دانشگاهی نبود که فقط بر روی کاغذ فلسفه ببافد. او در عملیات فروپاشی حکومت های اروپای شرقی توانسته بود نقش موثری ایفا کند. در عصر جنگ سرد، سازمان های جاسوسی CIA و MI6 در ائتلافی راهبردی، یک "سیستم امنیتی واحد" را برای سرنگونی رژیم های "ضد سرمایه داری" ساختند که مرکز رهبری آن، "شورای برنامه ریزی روانی" (PSB) در آمریکا بود. از سال 1980، این شورا برای براندازی حکومت های کمونیستی چکسلواکی، لهستان و...، استراتژی و شعار "تقویت جامعه مدنی" را برگزید و نخستین بار، تاثیر آن را در تبلیغات "جنبش همبستگی لهستان" آزمایش کرد.

سال 1994 بود که او در مرکز مطالعات دموکراسی لندن، پروژه "جامعه مدنی ایران" را بنیان نهاد. او حتی پس از آشوب های 18 تیر یعنی در 27 مهر 78 هم به ایران آمد. ارتباط تنگاتنگ او با برخی اصلاح طلبان و رفت و آمدهای این چنین، متاثر بودن برخی تئوری های داخلی از فراسوی مرزها را تشدید می کرد. مطمئنا در این رفت و آمدها برای طرف خارجی سودی بود و این سود می توانست همسو با منافع اصلاح طلبان جلوه پیدا کند. به هر حال مشارکت از تئوری هایی بهره گرفت که آگاهانه به درون ایران تزریق می شد.

کین ملاقات هایی با چهره های مختلف داشت. روز 27 مهر 78 هم برای ملاقات با آقای موسوی اردبیلی به قم رفت. در پاییز 1383 هم "جان کین" با مأموریت ایجاد یک "هسته مادر" برای کودتای مخملی به ایران آمد و یک کارگاه آموزشی را نیز برگزار کرد. در بانک اطلاعاتی "مرکز تحقیقات سیاست های علمی کشور" این کارگاه با نام "دوره آموزشی گذار به مردم سالاری" ثبت شده است.

حجاریان شاید تحت تاثیر ملاقات با او بود که در جلسه جبهه مشارکت با حیرت لب به سخن گشود و گفت: «ما در تئوری دموکراسی هم عقب مانده هستیم!» براندازی ها در تئوری های کین باید در چارچوب قانون شکل می گرفت و از راه انتخابات دنبال می شد. شکل دادن NGOها در این راه می توانست موثر باشد. کین اعتقاد داشت که در کنار این نیرو، اصلاح طلبان باید یک شبکه چند قطبی از رسانه های اینترنتی و... را بسازند تا از طریق مصادره افکار عمومی، انتخابات را مهار کنند.

حجاریان دو بار با کین توانست رو در رو سخن بگوید. در این دیدارها جان کین درباره فاز اول پروژه با او صحبت کرد و بحث را حول محور جامعه مدنی و تقویت نهادهای آن پیش برد. حجاریان با یورگن هابر مارس مشهورترین نظریه پرداز نافرمانی مدنی و پروژه مبارزه مدنی در ایران نیز ملاقات کرد و راهکارهای خود را با او در میان گذاشت. برآیند این رفت و آمدها و دیدارها در واقع نوعی کپی برداری از غرب بود. سعید حجاریان در این زمینه می گوید: «قطعاً پروژه دموکراتیزه کردن ایران به سبک غربی است. اینطور فکر می کنند که تکنیک های انقلاب رنگی که در بعضی جاها کارگر افتاده در ایران نیز قابل پیاده شدن است.» به این ترتیب و با این دست زمینه های فکری و سیاسی سند به اصطلاح راهبردی جبهه مشارکت تدوین و تصویب شد تا در آینده ای نزدیک در دستور کار قرار گیرد.

اعترافات رسام در دادگاه توانست تصویر روشن تری از دخالت های انگلیس در ایران و تلاش های او برای شناخت دقیق و طراحی مسائل ایران ارائه کند. در کیفرخواست "میرمحمد حسین رسام" تحلیلگر ارشد سفارت انگلیس در تهران با اشاره به اتهام جاسوسی او آمده بود: «متهم مزبور به اتفاق آرش مومنیان وظیفه ملاقات با فعالین قومی و سیاسی نمایندگان احزاب و تشکل‌های سیاسی، اقلیت‌های مذهبی، تشکل‌های غیردولتی، ارتباط گیری با برخی افراد در رده های مدیریتی و مهم کشور،حوزه های علمیه و دانشگاه‌ها را برعهده داشته و با جمع آوری اخبار و گزارش از نشست های خود اقدام به ارسال آن به لندن می نموده است... نامبرده به همراه توماس برن دبیر دوم سیاسی سفارت انگلیس(عنصر مظنون به فعالیت اطلاعاتی) و خانم شئون مورفی دپیلمات سفارت استرالیا در دفاتر تبلیغاتی آقای موسوی تردد کرده، به علاوه در شهر مقدس قم به اتفاق آلکس پینفیلید دبیر اول سیاسی سفارت انگلیس با علی ماهر از اعضای ستاد مرکزی میرحسین موسوی ارتباط برقرارنموده و اخبار مربوط به تجمعات و ناآرامی‌ها و تصمیمات آقای موسوی در قبال تحولات را جمع آوری و به خارج از کشور منتقل کرده‌اند.»

در جنگ نرم از یک سو رسانه از مهمترین ابزار است و از سوی دیگر اطلاع دقیق از میدان مبارزه برای طرح ریزی اهمیت دارد. از آنجا که امریکا سفارتی در ایران نداشت، به اعتراف رسام سفارت انگلیس وظیفه جاسوسی بریا او را نیز عهده دار بود و اطلاعات دقیق از شرایط کشور را در اختیار امریکا نیز قرار می داد. در واقع سفارت انگلیس سرپل امریکا و لانه جاسوسی دوم امریکا نیز بود.

در عین حال، سفارت انگلیس ضمن ارتباط گیری نزدیک با ستاد موسوی و اعضای احزاب اصلاح طلب از جمله اعتماد ملی می کوشید تا دقیق ترین اخبار را از شریان های رسانه ای خود منعکس کند. تلویزیون فارسی بی بی سی چند ماه قبل از انتخابات به راه افتاده بود و بی بی سی رسالت پشتیبانی تمام عیار جنگ نرم در ایران را به دوش می کشید.

رسام خود توضیح می دهد که بیشترین ارتباط را با اصلاح طلبان روشنفکر از جمله عطریانفر، شمس الواعظین و سعید لیلاز داشته است. مسئولین سفارت انگلیس حتی در کوچک‌ترین تجمعات برای تهیه عکس و ارسال آن به انگلیس و امریکا حاضر می شدند.

رسام در مورد ارتباط میان انگلیس و امریکا در ماجرای ایران می گوید: «رابطه دولت انگلیس و امریکا یک رابطه تنگاتنگ است، لذا گزارش های سفارت انگلیس در تهران به امریکا هم ارسال می شد و از آنجا که دولت امریکا فاقد هر گونه امکاناتی برای دسترسی به اخبار داخل ایران است این گزارش ها به عنوان یک منبع غنی مورد استفاده آنان قرار می گرفت.»

او همچنین با یادآوری دستورالعمل هایی که از انگلیس می رسید و نیز با اشاره به جهت گیری های کشور مطبوعش در قبال مسائل ایران تصریح می کند:«در مدتی که برای سفارت انگلیس کار می کردم به این نتیجه رسیدم که دولت انگلیس در صدد بود تا به مرتبطان خود القاء کند که این انتخابات نقطه عطفی برای افرادی که با نظام زاویه دارند به شمار می رود و آنها با اقدامات مؤثر در این دوره از انتخابات کشور را دچار تغییر در ساختار یا تغییر در رفتار میکنند و به آنها این امید را می دهند که در صورت بروز مشکل از حمایت اروپاییها و اتحادیه اروپا برخوردار خواهند بود.»

به دنبال این نقش آفرینی ها بود که رسام به همراه 8 کارمند محلی سفارت انگلیس در ایران دستگیر شد و دو دیپلمات سفارت به نام تام برلی و پل برونی نیز از کشور اخراج شدند.

چنانکه گفته شد اظهارنظرهای مقامات مسئول در انگلیس درخصوص ایران کاملا رسمی، علنی و مداخله جویانه بود. شاید از همین برو بود که مقام معظم رهبری در نمازجمعه بعد از انتخابات تصریح کردند: «امروز - حالا عرض خواهم کرد - دیپلماتهاى برجسته‌ى چند کشور غربى که تا حالا با تعارفات دیپلماتیک با ما حرف می زدند، نقاب از چهره برداشتند؛ چهره‌ى واقعى خودشان را دارند نشان میدهند؛ «قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفى صدورهم اکبر». دشمنى‌هاى خودشان با نظام اسلامى را دارند نشان میدهند؛ از همه هم خبیث‌تر دولت انگلیس.»


جک استرا وزیر امور خارجه انگلیس در سال 2006 یعنی اسفند 1385 پیروزی احمدی نژاد را عقب گرد به روزهای اول انقلاب می خواند و تصریح می کند که تمام دستاوردهای دولت خاتمی و تلاش هایی که طی این سال ها انجام دادیم در معرض نابودی قرار گرفته است و اکنون باید کار یکرد. او می گوید:«باید به مبارزات شجاعانه روزنامه نگاران کمک کرد تا دامنه کامل حاکمیت ترور و وحشتی که وزارت اطلاعات و امنیت ایران بر ضد مردم خود به کار می برد روشن شود‍.»

براون نخست وزیر وقت انگلیس در اولین واکنش خود در قبال نتایج انتخابات دهم در مباحث مجلس عوام گفت:«نحوه برخورد دولت ایران با مردم در خیابانها بر نحوه روابط دنیای خارج با ایران تأثیر می گذارد.» او همچنین در مصاحبه با شبکه اسکای نیوز تصریح کرد:‌« انتخابات موضوعی است که به مردم ایران مربوط می شود، اما سئوالات جدی درباره چگونگی اداره انتخابات اخیر ایران وجود دارد که بایستی به آنها پاسخ داده شود. نیاید هیچگونه خشونتی در پاسخ به اعتراض های مسالمت آمیز وجود داشته باشد.ما معتقدیم ایران می بایستی به این مسئله با دقت بسیار توجه نماید که روابط ایران با بقیه کشورهای جهان و احترام کشورهای دیگر به ایران، بستگی به نحوه پاسخ دولت ایران به اعتراض های مشروعی که ابراز شده اند، دارد و باید ایران به آنها جواب بدهد.»

رسانه های انگلیس که در به راه انداختن ماجرای ندا آقاسلطان نقش ویژه ای ایفا کرده بودند، کمی بعد نوبت را به کالج کوئینز دانشگاه آکسفورد بریتانیا سپردند تا بورسیه یا به نام ندا آقاسطلن راه اندازی کند. بی بی سی حتی نسبت به اعدام اعضای گروهک ریگی در ایران نگران بود و واکنش نشان می داد.


به واسطه این نقش آفرینی ها بود که مقامات ایرانی رسما به اظهارنظر در خصوص انگلیس و نقش آفرین یهای انگلیس پرداختند. حسن قشقاوی طی سخنانی گفت:«بی بی سی و صدای امریکا سخنگو و عامل دیپلماسی عمومی دولتهایشان هستند. آنها دو خط مشی در قبال ایران اول تشدید گسست و شکاف نژادی و قومی، و دوم  تجزیه قلمرو کشور ایران، دارند. هر گونه تماس با این شبکه ها تحت هر عنوان و به هر بهانه ای یعنی ارتباط با دشمن ملت ایران،محسوب می شود.آنها چطور می توانند ادعا کنند که بی طرف هستند، در حالیکه شبکه تلویزیونی آنها در نقش یک آتش بیار معرکه  و حامی خشونت اقدام میکند. در حقیقت آنها با جار و جنجال  فرمان آشوبها را صادر می کنند. دولتهای متبوع این رسانه ها به نحوی تصمیم گیری کرده اند و آنها این تصمیم را عمل و اجرا می کنند.»

با این همه چهره هایی چون عطاء الله مهاجرانی در نسبت نزدیک با انگلیس و رسانه های او قرار گرفتند. مهاجرانی پس از هماهنگی با سرویس امنیت عربستان سعودی به لندن مهاجرت کرد و امکانات لازم جهت استقرار وی در لندن فراهم شد و کمی بعد به یکی از مقاله نویسان الشرق الوسط و چهره های مرتبط با بی بی سی بدل شد.

مهدی هاشمی نیز در وقایع پس از انتخابات به انگلیس رفت. او مورد حمایت بی بی سی و دلسوزی رسانه های انگلیس نیز قرار داشت:«در پی انتخابات جنجال بر انگیز ریاست جمهوری خرداد سال گذشته ، حامیان دولت، فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی و به ویژه مهدی و فائزه را به دست داشتن در اقدامات ضد دولتی متهم کرده و خواستار محاکمه آنها شدند.در پاسخ به این اتهامات، مهدی هاشمی از رادیو و تلویزیون دولتی خواست تا فرصتی برای پاسخگویی در اختیار او قرار گیرد که ظاهرا برآورده نشد و بعد از آن نیز، همراه با سایر فرزندان اکبر هاشمی رفسنجانی، از رئیس قوه قضائیه درخواست کرد تا هیات ویژه ای را مامور رسیدگی به اتهامات علیه آنان کند...»

مقام معظم رهبری در سخنان خود طی ماههای اخیر چندین باز از خیانت های دویست ساله انگلیس سخن به میان آوردند و اکنون نیز که جاسوسی در یاران از سوی مقامات اطلاعاتی انگلیس رسما تئوریزه شده است، شاید بتوان از سفارت انگلیس در ایران با عنوان لانه جاسوسی دوم امریکا یاد کرد. در این میان البته همراهی و همکاری کسانی که خود را انقلابی می نامیدند و در خط امام تلقی می کردند درخور تامل بود. به نظر می رسد اکنو نباید درخصوص نسبت انگلیس و ایران تامل جدی تری داشت تا فارغ از مصوبه هیا شعاری در قبال انگلیس فکری جدید صورت پذیرد و چاره ای جدی تر اندیشیده شود.

رهبر انقلاب دشمنی دشمن را دور از انتظار ندانستند؛ اما بازی کردن در پازل او از سوی برخی چهره های داخلی را مورد انتقاد قرار دادند. ایشان فرمودند:«دشمنى او خلاف انتظار نیست، غفلت ما خلاف انتظار است. دولت انگلیس که کارنامه‌‌ى دویست ساله‌‌ى حضور آنها و ارتباط آنها با کشور ما، کارنامه‌‌ى سر تا پا سیاه است - واقعاً یک نقطه و یک جا نداریم که بشود نشان داد که دولت انگلیس به نفع ملت ایران یک قدم کوچکى برداشته باشد؛ هر چه بوده ضرر؛ هر چه بوده صدمه‌‌هاى بزرگ - اینها اعلان میکنند که ما طرفدار ملت ایرانیم! دولت آمریکا اعلام میکند که ما طرفدار مردم ایرانیم! یعنى: با نظام جمهورى اسلامى بدیم، اما مردم را دوست داریم! خوب، مردم جزو این نظامند؛ این نظام که منفک از مردم نیست. این ترفندهاى دشمن است. اینها را باید شناخت، فهمید. او البته دشمنى‌‌اش را میکند؛ امر طبیعى است، اما اینکه ما نفهمیم دشمنى او را و از این معنا غفلت کنیم، این قابل قبول نیست. یک وقت مى‌‌بینید ما در داخل جدول و پازلهاى دشمن قرار میگیریم - در پازل، مجموعه‌‌اى را کنار هم میچینند، تا یک شکلى از تویش در بیاید - تا یکى از این اجزاء را ما تأمین بکنیم. خوب، این خیلى چیز بدى است؛ ما باید سعى کنیم که تأمین‌‌کننده‌‌ى اجزاء او نباشیم. مثل این جدول حروف متقاطع که وقتى کنار هم گذاشته میشود، یک کلمه‌‌اى از تویش در مى‌‌آید. دشمن یک جدولى این جورى درست کرده، براى اینکه یک حرفى از تویش در بیاورد؛ چند تا از این حروف را هم ما بگذاریم! این را باید مراقبت کرد؛ بحث سر این است؛ باید جدول دشمن را کامل نکنیم؛ پازل دشمن را کامل نکنیم؛ ببینیم دشمن چه کار دارد میکند و چه کار میخواهد بکند؛ اهداف و حضور واضح او را ببینیم.» 

اصل مقاله را در :سایت رجا نیوز - محمد مهدی تهرانی ببینید .



لیست کل یادداشت های این وبلاگ