سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ساکت باش نه از روی گنگی که سکوت، زیور دانشمند و پوشش نادان است . [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 89 شهریور 29 , ساعت 1:23 عصر

پرسش از شما :

پرسش:  انجمن حجتیه چه کسانی هستند؟

پاسخ از ما:
پاسخ:
به منظور آشنایی با انجمن حجتیه به زمینه های شکل گیری و مبانی اعتقادی و عملکرد آن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن به اختصار اشاره می کنیم .

«زمینه های شکل گیری انجمن حجتیه»
بدنبال گسترش فعالیت و تبلیغات بهائیت در دهه 20 و 30 ش و نفوذ روز افزون معتقدان آن در عرصه حاکمیت و به منظور مبارزه با آن ولزوم ایجاد سازمان و تشکیلاتی منظم برای مقابله با این انحراف بوجود آمده , از اواسط دهه سی , یک تشکل مذهبی ویژه به هدف مبارزه با بهائیت تهران وسپس سایر شهرها توسط یک روحانی به نام شیخ محمود ذاکر زاده تولایی، مشهور به شیخ محمود حلبی، شکل گرفت . این تشکل که انجمن خیریه حجتیه مهدویه نامیده می شد نه فقط در حوزه مبارزه با بهائیت , بلکه در محدوده ای وسیع تر و طی بیش از دو دهه , در تعمیق بسیاری از آموزش های دینی - ولو با برداشتی خاص - در سطح جامعه مذهبی ایران موثر بود . البته در شکل گیری این انجمن باید به شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوره یعنی پس از کودتای 28 مرداد 1332 که به شکست نهضت ملی انجامید،نیز توجه داشت. شرایطی که بسیاری از مبارزان سیاسی و مذهبی از ادامه‌ی فعالیت بازماندند.و فضای حاکم بر آن دوران به گونه‌ای بود که راه بر هر گونه فعالیت علیه حکومت بسته بود و علاوه بر آن، بسیاری از افراد دچار یأس و ناامیدی شده و خانه‌نشین بودند. در چنین شرایطی، بخشی از نیروهای مذهبی به فعالیت‌های غیرسیاسی و به خصوص فرهنگی و مذهبی (بدون جنبه‌ی سیاسی آن) روی آوردند. انجمن حجتیه از بدو تأسیس ـ پس از کودتای 28 مرداد 32 ـ به هیچ وجه داعیه مبارزه با حکومت را نداشت، به همین دلیل حکومت وقت منعی برای تشکیل چنین انجمنی نمی‌دید، بلکه از جهاتی هم به نظر می‌رسید مایل به تشکیل چنین سازمان‌هایی باشد، زیرا بسیاری از نیروها، توان خود را در جایی به غیر از مبارزه با حکومت صرف می‌کردند و این امر مطلوب حکومت بود. نگاهی به اساسنامه انجمن می‌تواند مؤید این موضوع باشد. در اساس‌نامه‌ی انجمن آمده است: تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن , تشکیل کنفرانس ها و سمینارها ی علمی و دینی در نقاط مختلف کشور با رعایت مقررات عمومی , چاپ و پخش جزوات و نشریه های علمی و دینی با رعایت قوانین مطبوعاتی کشور , تاسیس کلاس های تعلیم و تدریس اخلاق و معارف اسلامی با رعایت مقررات عمومی , ایجاد کتابخانه و قرائت خانه و اماکن ورزشی با رعایت قوانین مربوطه , انجام امور خیریه عمومی و مساعدت فرهنگی موسسات اسلامی و اخذ تماس با مجامع بین المللی با نظر مقامات ذی صلاحیت و... در تبصره دوم این اساسنامه تاکید شده بود که انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هر نوع دخالتی را که در زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد , برعهده نخواهد داشت .این تبصره به خوبی بیانگر ماهیت غیر سیاسی این انجمن می باشد . بر این اساس انجمن خیریه حجتیه مهدویه به سال 1332 با تلاش حاج شیخ محمود تولائی مشهور به حلبی فعالیت خود را آغاز کرد . وی در سال 1280 ش در مشهد به دنیا آمد . آموزش های ادبی و عربی را در همان شهر آغاز کرده و نزد اساتید به نام آن مانند میرزا عبد الجواد ادیب نیشابوری به تحصیل مشغول گردید .دروس سطح را نزد حاج شیخ محمد نهاوندی و حاج میرزا احمد کفایی گذراند و در کنار آن , متون فلسفی را نزد حکیم آقا بزرگ فراگرفت و خارج اصول وفقه را نزد حاج میرزا کفایی و مرحوم حاج آقا حسین قمی تحصیل کرد وی در مسائل اخلاقی و عرفانی متاثر از مرحوم حاج حسنعلی نخودکی اصفهانی بود که در مشهد مقیم شده بود . وی افزون بر فقه واصول ,به فلسفه نیز علاقه داشت و به تدریج به مکتب معارف مشهد که از سوی میرزا مهدی غروی اصفهانی بنیاد گذاشته بود گروید و نزد وی به شاگردی پرداخته و از فلسفه دست کشید . کار عمده آقای حلبی پس از شهریور بیست , کارهای تبلیغی بود . وی به همراه جمعی از فعالان مذهبی مشهد و نیز انجمن ها و هیات های مذهبی , به طور منظم با بهائیان در گیر بودند. مرحوم حلبی در آستانه ملی شدن صنعت نفت نیز بر فعالیت های تبلیغی – سیاسی خود افزود . پس از آن و در جریان شکستی که در انتخابات مجلس هجدهم خورد , از فعالیت سیاسی رویگردان شد و دو سالی که پس از آن که به تهران آمد , به همان کار خطابه مشغول گردید . زمانی که آقای حلبی به تهران آمد , فعالیت بهائیان در سراسر ایران گسترش زیادی یافته بود و مرحوم حلبی در امتداد مبارزاتی که با بهائیان در دهه بیست در مشهد داشت , با ایجاد تشکیلات منظمی که بعدها به انجمن حجتیه شهرت یافت , مبارزه ای پر دامنه را بر ضد آنان آغاز کرد و تا پایان عمر همین مشی را ادامه داد. و سرانجام در سال 1376 در گذشت و در کنار مزار شیخ صدوق به خاک سپرده شد . (رسول جعفریان , جریان ها و سازمان های مذهبی – سیاسی ایران سال های 1320 -1357 , تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی , 1383 ص370 و371)

«مبانی و پایه های فکری و اعتقادی انجمن حجتیه »
1- دیگاه انجمن نسبت به مهدویت و مساله انتظار
در دید انجمن حجتیه اعتقاد به حضرت صاحب الزمان(ارواحنا فداه) در محبت و دوستی ایشان و تبعیت صرفا عبادی خلاصه شده است. و به دیگرجنبه ها و فرازهای اعتقاد به ولیعصر (عج) اگر التفاتی بیابند با دیدی سطحی و فرعی می نگرند. خلاصه و کلاسه تفکر انجمن این است که انقلاب مهدی ( عج ) به دو چیز بستگی دارد 1- زمینه های منفی موجود در جامعه مثل تبهکاری ها و ستمگری ها 2- ایمان و اعتقاد مردم به اسلام که باید این دو عامل را تقویت کرد و ضمن تریج زمینه های منفی , اسلام را به توده ها شناساند و دست به یک رشته اصلاحات اعتقادی زد و لذا رسالت انسان منتظر در دوران غیبت عبارت است از تلاش برای سازندگی خود و دیگران و اصلاح محیط و به راه آوردن گم گشتگان و منحرفان از اسلام البته مقصود , اصلاح محیط از بهائیت است و به راه آوردن گمگشتگان و گمراهانی که فریب بهائیت را خورده اند بنابر این انسان منتظر بایستی خود و جامعه اش را نه در بعد سیاسی و نه در بعد حکومتی و اقتصادی , بلکه صرفا در بعد عقیدتی بسازد. تمام مسولیت ها و وظایف یک انسان مسلمان در عصر غیبت , از دیدگاه انجمن عبارت است از ؛ 1- انتظار: وضع انتظار و ندیدن امام معصوم از بزرگترین مصیبتهاست. 2- تقلید از مجتهد جامع الشرایط 3- غمگین بودن بواسطه مفارقت آن حضرت 4- دعا برای تعجیل فرج آن حضرت 5- گریستن از دوری آن حضرت 6- تسلیم و انقیاد داشته باشد که برای امر امام( ارواحنا فداه) عجله نکند 7- صدقه به قصد سلامت آن حضرت . از دید انجمن مکتب انتظار سه بعد دارد : 1- خود سازی 2- دیگر سازی 3- فراهم سازی , یعنی تهیه ابزار و آلات مورد نیاز چنان قیام شکوهمند ی ( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , قم: زلال کوثر , 1385, ص 55و56) همانگونه که مشاهده می شود سخنی از مبارزه با حکومت جور و ظلم و ستم که یکی از ارکان اصلی انتظار می باشد , به میان نیامده است و متاسفانه در این دید به فراموشی نظری و بویژه عملی سپرده شده است..انتظار ظهور حضرت ولی عصر ( عج) که از بهترین عبادت ها است , یک انتظار منفی و منفعلانه نیست , بلکه انتظاری مثبت و فعال و ایستادگی در برابر حکومت های ظلم و جور زمان است . البته انجمن پس انقلاب اسلامی در مقام نظر اندکی در این امر نرمش نمودند.
2- اعتقاد نداشتن به تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور نفی هر گونه قیام و مبارزه عملی در زمان غیبت با استناد به برخی روایات و بحث تقیه
یکی از مبانی فکری انجمن اعتقاد نداشتن به تشکیل حکومت در زمان غیبت امام معصوم و هر گونه قیام و مبارزه عملی با ظلم وستم می باشد بود . انجمن با استناد به برخی از روایات معتقد بودند که هر گونه قیام و تشکیل حکومتی پیش از ظهور امام زمان مردود و محکوم به شکست است . و از این روایات چنین استنباط می کردند که قیام و مبارزه در عصر غیبت به طور کلی مورد رضایت ائمه اطهار علیهم السلام نیست و در راستای همین تفکر و طرز برداشت است که بر همه دعوت های خدای متعال در قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام برای دفع شر وظلم و مبارزه با جریان باطل تاریخ چشم می پوشند . ( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 78) غافل از این که این روایات صرف نظر از ضعف سندی بعضی از آنها , مربوط به قیام هایی است که با داعیه امامت و مهدویت همراه باشد و همان طور که حضرت آیت الله جوادی آملی می فرمایند: « آنچه از این روایات استفاده می شود این است که اگر کسی پیش از قیام قائم ( عج) قیام کند و داعیه امامت داشته باشد و مردم را به خود دعوت کند , محکوم به شکست است تنها کسی که به خود دعوت می کند و داعیه امامت دارد و موفق می شود , وجود مبارک حضرت بقیه الله ( عج) است ...اگر فرض کنیم روایتی یافت شود که به طور مطلق بگوید هر قیامی صورت بگیرد , محکوم به شکست و نادست است , این روایت چون مخالف با خطوط اصلی قرآن وسنت قطعیه معصومین علیهم السلام است , مردود و غیر قابل پذیرش است , زیرا این همه آیات و روایاتی که ما در جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و احیای کلمه دین واقامه حدود الهی داریم و اینها مخصوص زمان خاصی نیست , نشان می دهد که جلوگیری از احیای دین , سخن نادرست و قابل پذیرش نیست . اگر در عصر غیبت , حکومت دینی نباشد , لازمه اش حاکمیت قوانین غیر دینی و افراد ناصالح بر مردم مسلمان است که هیچ گاه خداوند و رسول اکرم (ص) به چنین چیزی راضی نیستند . اکنون باید ببینیم وضع انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی چگونه است ؟ آیا بنیانگذار جمهوری اسلامی یا مقام معظم رهبری , مردم ر به خود دعوت کرده اند یا می کنند , یا شرایی حکومت مهیا نبوده و نیست ؟ انقلاب اسلامی , مردم را به امامت ولی عصر (عج) دعوت کرد و می کند و هیچ کس از خود داعیه ای نداشت و ندارد , نه امام و نه ماموم هر دو می گویند ما امت ولی عصر هستیم و آن حضرت امام ماست . ( عبد الله جوادی آملی , ولایت فقیه , ولایت فقاهت وعدالت , قم : مرکز نشر اسراء , 1379, ص 373- 375) انجمن برای توجیه سکوت و کنار گذاردن مبارزه عملی به بحث تقیه نیز استناد می نمود . در حالی که مرحوم امام فرمودند : تقیه برای حفظ اسلام و مذهب بود که اگر تقیه نمی کردند مذهب را باقی نمی گذاشتند . تقیه مربوط به فروع دین است اما وقتی اصول اسلام , حیثیت اسلام , در خطر است , جای تقیه و سکوت نیست .( امام خمینی ره , ولایت فقیه , تهران: موسسه تنظیم ونشر آثار امام ره , 1376, ص 135)
3- اعتقاد به عدم دخالت در سیاست
انجمن در قبال عدم دخالت در مبارزات به گونه ای مبارزه با رژیم را کار سیاسی پنداشته و معتقد بود که آنها در سیاست دخالت نمی کنند. و این جزء اساسنامه آنهاست . درتبصره دوم اساسنامه این انجمن تاکید شده بود که انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هر نوع دخالتی را که در زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد , برعهده نخواهد داشت و این مساله بعدها باعث چالش اعضای انجمن با نیروهای انقلابی در جریان مبارزات برعلیه رژیم ستمشاهی شد .
البته نقش مرجع تقلید انجمن و همچنین فزونی یافتن اهمیت بهائیت در ذهن اعضای انجمن نیز مضاف بر این علت شد. به گونه ای که طالب هیچ گونه مزاحمتی در راه مبارزه با بهائیت(بنا بر تعریف خود) نبودند. آنها در توجیه این مطلب که چرا در مبارزات شرکت نکردید دلیل می آورند که عده رسالت مبارزه(همان کار سیاسی در ادبیات آنها) دارند و یک عده هم بایستی بنشینند و دفاع علمی و اعتقادی کنند و ما در طول دوران مبارزه چنین کرده ایم.( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 82 و 83 ) البته پاسخ چنین ادعاهایی روشن است. مگر انقلاب اسلامی و مبانی اعتقادی را می توان از سیاست نمود و مگر سیاست و دخالت در آن جزئی از مبانی اعتقادی ما نیست. به قول حضرت امام خمینی(ره): ما مکلفیم به اینکه در امور دخالت کنیم. ما مکلفیم در امور سیاسی دخالت کنیم و مکلفیم همانطور که پیغمبر می کرد.( صحیفه امام ره , ج 15, ص 53)
4- دیدگاه انجمن در مورد ولایت فقیه
همان گونه که مطرح شد , انجمن در مبانی اولیه و به ویژه پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران هرگز معتقد به تشکیل حکومت اسلامی نبوده است , ولی موضع آن پس از انقلاب کمی نرم تر گشت . انجمن مدعی آن است که به ولایت فقیه معتقد می باشد و در این راستا استناداتی را نیز آورده است , لیکن با بررسی های صورت گرفته , ولایت فقیه در نظر انجمن از جهات مختلف با آنچه مرحوم امام تبیین نمودند , متفاوت بود . ولایت فقیه مورد تایید انجمن در حقیقت همان ولایت عامه مراجع است , یعنی همانطور که سایر مراجع و فقها ولایت دارند ولی فقیه نیز ولایت دارد. در نگاه آنان تزاحم بین نظر مراجع و رهبری به بحث تقلید و تکلیف بر می گردد . رهبری و پیروی از آن فقط در محدود تبعیت از مراجع و تقلید از آن ها محدود شده است , در حالی که در ولایت فقیه مورد نظر مرحوم امام ولایت فقیه , حاکم بر ولایت مراجع می باشد و در موارد اختلافی حکومتی نظر ولی فقیه اولی و مقدم بر نظر مراجع است . ولایت فقیه مورد تاکید انجمن بیشتر از آنکه ولی و حاکم جامعه اسلامی باشد ناظر بر اجرای احکام دینی است. یعنی بایستی در قبال حکومت ببیند کجا خطاست, جلوی آن را بگیرد. در این دیدگاه دیگر چندان سخن از اختیارات ولی فقیه به میان نمی آید. این دیدگاه نیز با معنی ولایت در اندیشه حضرت امام خمینی(ره) متفاوت است. انجمن هر گاه سخن از ولایت فقیه به میان آورده بسرعت آن را به ولایت عامه مراجع سوق داده است. به عنوان مثال انجمن در اوایل انقلاب در بیانیه به اعتقاد خود به ولایت فقیه تاکید کرد و مخاطبین رجوع به جزوه بسوی نور می دهد اما با رجوع به جزوه فوق و تحلیل آن مشخص می گردد که منظور از ولایت فقیه مورد تاکید انجمن همان ولایت عامه مراجع می باشد.( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 89)
5- دشمن شناسی ناقص انجمن
انجمن در تشخیص دشمن و دشمن شناسی دچار انحراف و اشتباه بود زیرا پیش از انقلاب اسلامی بجای اینکه مبارزه خود را معطوف به مبارزه با رژیم ستمشاهی و استعمار نماید , مبارزه با بهائیت را اولویت خویش قرار داد که در حقیقت ساخته و پرداخته استعمار بود و توسط رژیم حمایت می شد . این ناشی از درک نکردن و جابجایی اولویت ها در مبارزه و به عبارتی نشاندن معلول به جای علت و مبارزه با آن به جای مبارزه با علت و ریشه ها ست . بعد از پیروزی انقلاب نیز انجمن در راستای این دشمن شناسی ناقص بجای مبارزه با امپریالیسم آمریکا متوجه مبارزه با مارکسیسم شد . (سید ضیاء الدین علیا نسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 75و76)

«ساختار تشکیلاتی انجمن»
انجمن دارای یک هیات مدیره بود که کلیه فعالیت های انجمن زیر نظر آن صورت می گرفت . ریاست هیات مدیره به عهده شیخ محمود حلبی بود . انجمن دارای کمیته های مختلفی بود که زیر نظر هیات مدیره انجام وظیفه می کردند . این کمیته ها عبارت بودند از ؛ کمیته تدریس که وظیفه جذب نیروهای جوان برای آموش آنان را برعهده داشت , کمیته تحقیق که وظیفه به دست آوردن خبر وتحقیق پیرامون عناصر بهایط را انجام می دادند , کمیته نگارش که وظیفه نوشتن مطالبی در ابطال و رد بهائیت و اثبات وجود امام زمان ( عج ) را برعهده داشت. کمیته ارشاد که متشکل از گروه بحث و مناظره بود که با برگزاری جلسات گفت و گو با هواداران بهائیت , در صدد ناتوان جلوه دادن آنها بود.کمیته ارتباط با خارج و کمیته کنفرانس ها, انجمن به موازات فعالیت در تهران , دایره عملکرد خود را درنقاط دیگر وسعت بخشید.( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص97 )
لایه های تشکیل دهنده انجمن ؛ لایه های تشکیل دهنده انجمن به سه بخش تقسیم می شود . لایه اول عناصر وابسته به رژیم ستمشاهی که خود به دو گروه تقسیم می شوند. گروهی که دچار کج فهمی بودند و چون کار انجمن را یک کار مقدس می دانستند برای تداوم فعالیت آن هر کاری ولو همکاری با ساواک را مشروع می دانستند. از نظر آنان همکاری با رژیم، انجمن را از تعرض مصون نگه می داشت و لذا اگر عنصری حتی در درون انجمن علیه رژیم شاه فعالیت می کرد او را به ساواک معرفی می کردند به این نیت که انجمن ادامه حیات بدهد. اینها وابستگان بی جیره و مواجب بودند که از روی کج فهمی وابستگی پیدا کردند. گروه دیگر اما واقعا آگاهانه وابسته به رژیم بودند و اصولا انجمن را به عنوان پوششی برای اهداف کلان رژیم انتخاب کرده بودند. در این راستا حتی بعضی از افسران عالیرتبه رژیم شاه به انجمن گرایش پیدا کرده بودند که درواقع مهره های رژیم بودند و برخی از اینها به صورت هدایت شده به انجمن نزدیک شده و در آن نفوذ کرده بودند و در مواردی خط دهی هم می کردند. لایه دوم انجمن عناصر عافیت طلب بودند. یک عده از عناصر روحانی یا بازاری که هم می خواستند فعال باشند و در مسائل اجتماعی حضور داشته باشند و آخرتشان تامین باشد و هم در دنیا دچار مشکل و سختی نشوند. این طیف حضور در مسائل اجتماعی را تا آنجایی قبول داشت که خطری متوجه اش نباشد و لذا اینها انجمن حجتیه را به عنوان محمل خوبی که هم وجهه مذهبی داشت و هم خطری از جانب رژیم متوجه آن نبود، انتخاب کردند. اما لایه سومی هم در اعضای انجمن حجتیه یافت می شدند که نه وابسته بودند و نه عافیت طلب. این عناصر واقعا زحمت می کشیدند و به زعم خودشان در انجمن حجتیه در حال جهاد و مبارزه بودند. منتها این دسته هم کج فهمی خاص خود را داشتند و هدف اصلی را اشتباهی انتخاب کرده بودند. این لایه سوم عمدتا نیروهای سطوح پایین انجمن را تشکیل می دادند. عمدتاً هم جوانان دلسوزی بودند که فکر می کردند در آن عصر- یعنی دوران پهلوی- مشکل اصلی جامعه مبارزه با بهائیت است. این گروه واقعا گمان می کردند که به وظیفه الهی خود عمل می کنند. حتی عمدتا با رژیم شاه هم بد بودند و فکر می کردند از طریق فعالیتهای انجمن حجتیه به رژیم ضربه می زنند. استدلالشان هم این بود که رژیم شاه در کنف حمایت بهایی هاست و ضربه به بهائیت در حقیقت ضربه به رژیم شاه است. البته این استدلال فریبنده ای بود که احتمالا به این جوانان القا شده بود.( روزنامه کیهان , 6/2/82, مصاحبه با عباس سلیمی نمین در مورد انجمن حجتیه و سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین ,ص 111و112)

«عملکرد انجمن حجتیه پیش از انقلاب اسلامی»
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی انجمن با نهضت امام خمینی(ره) مخالف بود و مخالفت ها و موضع گیری های انجمن در مقابل نهضت امام خمینی(ره) عمدتا ناشی از همان جوهره فکری شان بود یعنی در زمان غیبت امام عصر(عج) ورود به عرصه سیاست را اشتباه و موجب لطمه به دین می دانستند و معتقد بودند که فقط معصوم می تواند وارد این عرصه شود. بنابراین آنها به طور مبنایی با شیوه مبارزاتی امام(ره) مشکل داشتند. علاوه بر اختلافات مبنایی ، در سطوح پایین تر و در شیوه ها هم با خط امام ره مشکل داشتند . بعضی از عناصر انجمن که ژست مخالف با رژیم را هم می گرفتند مدعی بودند که شیوه مبارزاتی حضرت امام ره موجب می شود که همین کارهای مذهبی هم با مشکل روبرو شود . این ها می گفتند: ما با مبارزه با بهائیت در حال مبارزه با استعمار واستبداد هستیم ، اما امام ره با این مبارزه علنی ، رژیم را حساس می کند و موجب می شود که همین کارها را هم نتوانیم انجام دهیم . از نگاه آن ها شیوه امام ره انحراف مبارزاتی بود این را در محافل خصوص سان مطرح می کردند . گسترش امواج انقلاب آن قدر سریع و شدید بود که تبلیغات دیگر اثری نداشت . تبلیغات انجمن علیه مشی امام ره شاید در سال های دهه 40 تاثیرات اندکی را به دنبال داشت ولی در دهه 50 که مردم آگاهی های بیش تری در مورد فساد رژیم شاه و جنایات آمریکایی ها در ایران پیدا کردند و نتایج این مفاسد را به طور ملموس در مسایلی مثل جشن های 2500 ساله یا تغییر تقویم هجری به شاهنشاهی مشاهده نمودند ، اعتقاد به ضرورت سرنگونی رژیم شاه و خلع ید استعمار ، تقریبا در تمامی ایران فراگیر شده بود ولذا آن دشمن شناسی مشکل دار انجمن حجتیه دیگر کسی را جذب نمی کرد .( روزنامه کیهان ، مصاحبه با عباس سلیمی نمین در مورد انجمن حجتیه ، 6/2/82) انجمن به دلیل مواضع غیر سیاسی خود نه تنها مورد مخالفت رژیم نبود که بر اساس برخی مدارک و شواهد , رژیم از آن ابراز رضایت هم می نمود. در گزارش یکی از منابع ساواک در مورد انجمن چنین آمده است « این انجمن یک سازمان سیاسی نیست و دولت نیز آن را تایید نموده و شاهنشاه آریا مهر هم از تشکیل آن ابراز رضایت فرموده اند (سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین ,ص 120 , متن سند ص 193) و دلیل این حمایت هم بخوبی روشن است چون چنین تفکراتی موجب می شد که ذهن بسیاری از جوانان و افراد متدین بجای معطوف شدن به مبارزه با رژیم به مبارزه با بهائیت متمرکز شود و در عمل عده ای از مبارزین از صحنه مبارزه خارج شوند. از طرفی اجازه فعالیت این انجمن و صدور مجوز برای فعالیت این انجمن توسط ساواک در شرایطی که با گروههای اسلامی وفعالیت های مذهبی به شدت مخالفت می شد به خوبی گویای بی خطر بودن فعالیت این انجمن برای رژیم می باشد .( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین ,ص 127)

«عملکرد انجمن پس از پیروزی انقلاب اسلامی»
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی که به نوعی پیروزی مذهبی های سیاسی بود . انجمن به موضع انفعال افتاد .و وادرا به عقب نشینی شد و و علاج و چاره ای ندید جز این که با یک تغییر موضع تاکتیکی مجددا عرض اندام کند و از طرفی از درون تحت فشار بود که مواضع خودش را تغییر دهد و خود را زیر نظر مستقیم امام ره بنهد که با آن مقابله می شد . نیروهای تربیت شده در انجمن در سطوح مختلف , پس از انقلاب اسلامی به سه دسته تقسیم شدند . برخی مانند آقای پرورش , دکتر صادقی استاد دانشکده الهیات مشهد , عبد الکریمی استاد دانشگاه مشهد , مهندس مصحف و بسیاری دیگر به انقلاب پیوستند. دسته دوم در برابر انقلاب بی تفاوت ماندند و دسته سوم به انتقاد از ان پرداخته به صف مخالفان – از نوع دیندار – پیوستند . انجمن چند ماه پیش از انقلاب , یعنی در شهریور 57 مواضع خود را در ارتباط با سیاست تغییر داده , شروع به همراهی با انقلاب کرد .( رسول جعفریان , جریان ها و سازمان های مذهبی – سیاسی ایران , پیشین , ص 374) به هر حال جهت گیری انجمن پس از انقلاب به تدریج به سمت هواداری از آن پیش می رفت . نوع هواداری انجمن از نشریه انتظار که انجمن پس از پیروزی انقلاب ان را انتشار می داد , به دست می آمد . اما مخالفت با آن در سال 60 اوج گرفت. تا جایی که انجمن در سال 1362 و به دنبال اشاره غیر مستقیم مرحوم امام به انجمن , که بدون تصریح به اسم انجمن صورت گرفته و ضمن آن از ایشان خواسته شده بود که اعوجاجات خود را کنار بگذارند , رسما تعطیلی خود را اعلام کرد.( همان , ص 375) انجمن ضمن بیانیه ای با اعلام این مطلب ( تعطیل شدن ان ) افزود که بر اساس عقیده دینی و تکلیف شرعی خود , تبعیت از مقام معظم رهبری و مرجعیت و حفظ وحدت و یکپارچگی امت و رعایت مصالح عالیه مملکت و ممانعت از سوء استفاده دستگاههای تبلیغاتی بیگانه و دفع غرض ورزی دشمنان اسلام ... اعلام می داریم که از این تاریخ , تمامی جلسات انجمن تعطیل می باشد و هیچ کس مجاز نیست تحت عنوان این انجمن کوچکترین فعالیتی کند (سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین ,ص 45) البته هر چند انجمن به ظاهر فعالیت های خود را تعطیل اعلام نمود ولی در عمل شاهد فعالیت این گروه پس از این هم هستیم و در عمل , جریان فکری انجمن باقی ماند .

«نوع برخورد با انجمن حجتیه»
بعد از انقلاب ما شاهد دو برخورد افراطی و تفریطی با انجمن بودیم. یک تفکر که تمامی اعضای انجمن را به یک چوب می راند و هیچ تفکیکی میان اعضای آن قائل نبود و براساس همین تفکر غلط، بسیاری از اعضای انجمن که به سادگی می توانستند با انقلاب همراه شوند، طرد شدند. تفکر دیگر که نگاهی خوشبینانه و تفریطی به انجمن داشت، صرف مذهبی بودن این جریان را برای جذب در بدنه انقلاب کافی می دانست و متاسفانه با این سهل انگاری، عناصری از لایه های میانی انجمن که بسیار خطرناک بودند توانستند در برخی پستها و مناصب حساس نفوذ کنند و زیرکانه همان مشی سابق خود را که در تقابل با دیدگاه های حضرت امام (ره) بود، ادامه دهند. به نظر می رسد هر دونوع برخورد با این انجمن اشتباه بود, وباید بدون هر گونه افراط و تفریط و براساس حقایق با این گروه برخورد می شد . مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوری خود در باره انجمن فرمودند : به نظر من در میان افرادی که در انجمن حجتیه هستند , عناصر انقلابی , مومن , صادق , دلسوز برای انقلاب , مومن به امام و ولایت فقیه و در خدمت کشورو جمهوری اسلامی پیدا می شوند , همچنان که افرادی منفی , بدبین , کج فهم , بی اعتماد و در حال نقد زدن و اعتراض هم پیدا می شوند .پس انجمن از نقطه نظر تفکر سیاسی و حرکت انقلابی , یک طیف وسیعی است و یک دایره محدودی نمی باشد . ( روزنامه اطلاعات , 6/11/60)

برای آگاهی بیشتر به منابع زیر مراجعه شود:
- جریان شناسی انجمن حجتیه، سیدضاءالدین علیانسب، سلمان علوی نیک، قم: زلال کوثر، 1385
- جریان ها و سازمان های مذهبی – سیاسی ایران , رسول جعفریان , تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی , 1383
- از مدرسه معارف تا انجمن حجتیه و مکتب تفکیک، محمدرضا ارشادی نیا، قم: دفتر تبلیغات حوزه علمیه، 1386
- لایه های پنهان انجمن حجتیه، فتاح غلامی، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- بازشناسی مبانی فکری انجمن حجتیه، مرتضی فیروزآبادی، سایت باشگاه اندیشه، 30/1/1384



لیست کل یادداشت های این وبلاگ