سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم را روزگارى رسد که در آن از قرآن جز نشاندن نماند و از اسلام جز نام آن . در آن روزگار بناى مسجدهاى آنان از بنیان آبادان است و از رستگارى ویران . ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمینند ، فتنه از آنان خیزد و خطا به آنان درآویزد . آن که از فتنه به کنار ماند بدان بازش گردانند ، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند . خداى تعالى فرماید : به خود سوگند ، بر آنان فتنه‏اى بگمارم که بردبار در آن سرگردان ماند و چنین کرده است ، و ما از خدا مى‏خواهیم از لغزش غفلت درگذرد . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 89 مرداد 10 , ساعت 8:57 صبح

آقازاده ها 4

* حسین جنتی

محمد حسین جنتی به سال 1330 در خانواده‌ای روحانی در قم به دنیا آمد، تحصیلات متوسطه را در دبیرستان حکمت گذراند و همزمان وارد فعالیتهای سیاسی شد و پس از دیپلم به دلیل فروش جزوه ملحقات توضیح المسائل حضرت امام در قم دستگیر و به سه ماه حبس محکوم شد ولی شش ماه در زندان به سر برد

. طی مدت زندان در جمع اعضای هیأت مؤتلفه حضور داشت و به پای درس و بحث آقای عسگراولادی می‌نشست، پس از آزادی فعالیت‌های خود را از سر گرفت و با عزت شاهی مرتبط شد و به کمک او به توزیع و تکثیر اعلامیه‌ها و جزوات سیاسی در قم می‌پرداخت. این جوان قد بلند از سال 52 به دلیل ارتباط با عزت شاهی و عضویت در سازمان مجاهدین خلق تحت تعقیب بود و با استفاده از اسامی مستعار عبداللهی و احمد زمانی در زندگی مخفی به سر می‌برد تا سرانجام بر اثر اعترافات وحید افراخته در 28 مرداد 54 در محل کارش دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. وی در طول زندان به دلیل اختلافاتی که با سازمان مجاهدین داشت حدود 6 ماه در بایکوت به سر برد، سپس به دلیل بروز گرایش‌های مارکسیستی بایکوت شکسته شد، او در آبان 57 از زندان آزاد و به فعالیت در سازمان مجاهدین خلق ادامه داد. حسین جنتی مدتی مسئول دفتر جنبش مجاهدین در اصفهان بود و از طرف سازمان به همراه فردی به نام فضل‌الله تدین نامزد نمایندگی در دوره اول مجلس شد که رأی نیاورد. او در سال 59 با یکی از دانشجویان دانشگاه اصفهان و عضو سازمان ازدواج کرد. حسین پس از اعلام جنگ مسلحانه مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی به حمایت از سازمان مجاهدین خلق برخاست و فعالیت خود را شدت بخشید و به همراه همسرش به زندگی مخفی روی آورد. در پاییز 1360 خانه او به محاصره در آمد، (آقای موسوی تبریزی تاریخ این واقعه را 19 بهمن 60 و هم زمان با کشته شدن موسی خیابانی و اشرف ربیعی دانسته است) پس از درگیری، حسین خود را از پنجره ساختمان به پائین پرت کرد تا فرار کند، اما کشته شد. همسر وی که برای خرید بیرون رفته بود، هنگام بازگشت به وضعیت محل مشکوک شده و از آنجا می‌گریزد، او بعدها به خارج از کشور رفت و به فعالیت خود ادامه داد و تا رده‌های بالای سازمان پیش رفت و در سال 64 مسئول یکی از نهادهای اجرایی سازمان بود. ثمره ازدواج این دو، فرزندی بود به نام محسن که پس از کشته شدن حسین به پدر بزرگش سپرده شده و در 17 یا 18 سالگی هنگامی که به عنوان بسیجی فعال در ستاد امر به معروف و نهی از منکر در حال انجام وظیفه بود، در اثر سانحه تصادف به دیار باقی شتافت.




لیست کل یادداشت های این وبلاگ