سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مایه بیم (از خدا)، دانش است . [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 89 خرداد 31 , ساعت 12:54 عصر

 

 حلقه سوروس در ایران چگونه عمل می کرد؟ 1

مهدی جاوید

عامل ایرانی بنیاد سوروس در اولین سفر خود به ایران در سال 1999، توسط فردی به نام نادر صدیقی با آقایان حجاریان و تاج زاده آشنا می شود 
  
ایجاد انقلاب مخملین در ایران از طریق نافرمانی مدنی، بخشی از پازل راهبردی امریکا برای تغییر ساختار جمهوری اسلامی ایران از درون است که تاکنون به دفعات طراحی شده است.   بررسیهای  به عمل آمده در خصوص تلاش برخی موسسات، بنیادها و سازمانهای امریکایی برای اثرگذاری بر جمهوری اسلامی ایران نشان داده است، این نهادها سعی دارند تحت پوشش عناوینی همچون دموکراسی سازی، حقوق بشر و غیره نقشی را ایفا نمایند که سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی آنها در سالهای گذشته، علیه کشورهای هدف، انجام میدادند.

فعالیتها و برنامه های مربوط به ایران، از طریق بنیاد معروف امریکایی «سوروس» حمایت و پشتیبانی مالی شده است؛ بنیادی که در ایران با ایجاد یک شبکه ارتباط غیر رسمی و تلاش برای توسعه و گسترش  آن، اهداف براندازی خود را دنبال می کرده است.  برخی از این بنیادها از طریق دعوت افراد برای سخنرانی، شرکت در کنفرانس، دادن پروژه های تحقیقاتی و بورسهای مطالعاتی و غیره سعی در یارگیری و جذب عناصر موثر کشور و مرتبط نمودن آنها با نهادها و سازمانهای تصمیم ساز و تصمیم گیر در امریکا  داشته اند. البته در این میان نقش پنهان برخی عناصر اطلاعاتی آنها در این فرآیند و تحت پوششهای یاد شده موثر و کلیدی میباشد.  گرچه اهداف کوتاه مدت بنیادهای مزبور، عمدتاً به فعالیتهای ظاهری آنها بر میگردد لکن اهداف میان مدت آنها نوعی فرهنگ سازی، نهاد سازی و شبکه سازی در کشور است که به تدریج به ایجاد یک شبکه غیر رسمی و مرتبط با آنها در داخل کشور منجر شده و توسعه و گسترش آن در دستور کار جدی قرار دارد.  هدف غایی و دراز مدت بنیادهای مزبور نیز، توانمندسازی این شبکه در عرصه های مورد نظر و بهره گیری از آن در زمان معین در رویارویی با حاکمیت یک کشور میباشد که این مدل طراحی شده امریکاییها با تابلوی ظاهری و فریبنده آن، براندازی نرم را در کشورها دنبال می نماید.

معرفی بنیاد سوروس
بنیاد سوروس یا همان سازمان جامعه باز(OSI) توسط فردی صهیونیست و مجار الاصل به نام جورج سوروس در دهه 1970 با هدف کمک به مخالفان شوروی سابق  در کشورهای بلوک شرق اروپا از طریق نهادهای پوششی و کمک به نویسندگان، NGO
ها و نخبگان تأسیس شد و بعدها این کمکها نهادهای حامی حقوق بشر را هم تحت پوشش قرار داد.   جرج سوروس یک سرمایه دار موفق در زمینه بورس و ارز است که سالانه 300 الی 500  میلیون دلار از درآمدهای خود را به تأمین هزینه های بنیادش اختصاص میدهد. 
 

تفاوت عمده بنیاد سوروس با دیگر بنیادهای هم عرض مانند بنیاد «راکفلر»، «فورد» و «جرمن مارشال فایند» در این است که مدیران این بنیاد اهداف ایدئولوژیک را دنبال میکنند و رسماً اعلام میکنند، صرفاً در پی توسعه اقتصادی و یا کمک به نهادها و NGOهای صنفی و سیاسی نیستند بلکه از این طریق به دنبال ایجاد جامعه باز – طبق نظریه پوپر ( استاد سوروس ) - میباشند و اقدامات و پروژه هایی مانند همکاریهای بهداشتی و فرهنگی یا کمک به زلزله زدگان، پوششی است برای پیگیری هدف پنهان OSI  که همان ایجاد جامعه باز است . در کشورهای اروپای شرقی این اتفاق یعنی ایجاد جامعه باز در بستر انتخابات شکل  گرفت و انقلابهای مخملین، یکی پس از دیگری از کرواسی شروع و  بعد در سال 2000 مهمترین نمونه آن در صربستان رخ داد. 
 

چندی پیش، در مصاحبه ای از جورج سوروس سوال میشود، آیا شما در مورد دخالت مدیران این بنیاد دراتفاقات کشورهای اروپای شرقی پشیمان نیستید؟  وی پاسخ میدهد، نه پشیمان نیستم و اتفاقات بسیار خوبی بود! 
 

مراحل سه گانه فرآیند انقلاب مخملین
 بنیاد سوروس در سه مرحله اقدامات خود را برای تحقق اهداف انقلاب مخملین انجام می دهد. مرحله اول شناسایی و پرورش دادن و ایجاد شبکه ای از افراد متفاوت همسو و همفکر با ارزشها و اهداف دراز مدت OSI
و حمایت از آنها از طرق مختلف است.
 

این افراد از بین گروههای مؤثر جامعه مانند اساتید دانشگاه، روزنامه نگاران، هنرمندان و دیگر نخبگان انتخاب میشوند.

هدف از این اقدام در کوتاه مدت کمک به افراد همسو و شکل دهی گروههاست ولی در دراز مدت هدف یارگیری است تا در هنگام بحران و مراحل پایانی انقلاب مخملین از این پتانسیل استفاده شود.  مرحله دوم، شناسایی یک یا چند نهاد غیر دولتی برای اجرای برنامه های مشترک را شامل می شود و این زمانی است که OSI احساس میکند نمیتواند فعلاً بطور مستقل در آن کشور عمل کند و مرحله سوم زمانی است که OSI موفق میشود از طریق یارگیری در درون دولت، مجوز تاسیس یک دفتر مستقل را اخذ نماید و مستقیماً یک شعبة بنیاد در آن کشور ایجاد شود . 
 

بنابر نظر کارشناسان، اقدامات OSI  در کشور ترکیه در مرحله سوم، در پاکستان در مرحله دوم و  در ایران در مرحله نخست قرار دارد یعنی در ایران دنبال جای پا هستند.  
   

ارتباط گیری عوامل سوروس با دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل
در سال 1383 یکی ازعوامل ایرانی جریان تجدیدنظر طلب با سازمان  OSIبه عنوان مشاور همکاری خود را آغاز نمود. 

همزمان با شروع  این همکاری  در سفری که این فرد به نیویورک  داشت با چند استاد دانشگاه ایران از جمله ناصرهادیان و هادی سمتی (اساتید دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه تهران ) آشنا شد. وی همچنین در آن مقطع  از طریق «آنتونی ریکتر» معاون بخش خاورمیانه سازمان جامعه باز با محمدجواد ظریف نماینده دائم ایران در سازمان ملل و دکتر سجادپور، رایزن پژوهشی جمهوری اسلامی ایران در نیویورک، آشناشد.  در اینجا بود که «ریکتر» از این عامل خواست مشاوره فنی آقای ظریف را تقبل کند. در آن دیدار قرار شد پروژه های مشترکی برای همکاری تعریف شود مانندهمکاری کتابخانه های ایران و اروپا، یک پروژه بهداشتی و کمک به چند  NGO و این عامل ایرانی مقرر شد  به عنوان مشاور فنی پروژه ها در داخل ایران ایفای نقش نماید.
 

ظریف  این عامل ایرانی را به دکتر مصطفی زهرائی معرفی کرد که در آن زمان مدیر کل مرکز مطالعات وزارت خارجه بود. زهرائی از سالها پیش با آنتونی ریکتر مسئول بخشی خاورمیانه وایران در OSI آشنا بوده و شروع این آشنایی به زمانی برمی گردد که زهرائی در دفتر نمایندگی ایران در نیویورک کار میکرده است.  
   

ارتباط مشاور سوروس با مسئولان دولت وقت
 عامل ایرانی بنیاد سوروس و مشاور این بنیاد در اولین سفر خود به ایران در سال 1999که با هدف انجام تحقیقات در زمینة توسعه شهری و مسئله سرمایه اجتماعی انجام می شد، توسط فردی به نام نادر صدیقی با آقایان حجاریان و تاج زاده آشنا می شود. بهانه این آشنایی توصیه ای بوده که نادر صدیقی به او کرده بود. صدیقی پیشنهاد میکند وی در مورد انتخابات شهر و روستا تحقیق نماید که سال بعد – سال 1378 – قرار بود انجام شود و در این رابطه نیاز به ارتباط و هماهنگی با مسئولان  امر در وزارت کشور بود. 
 

بنابر این ملاقاتی با آقایان حجاریان و تاج زاده در محل وزارت کشور انجام میگیرد. وی در آن دیدار موضوع سرمایه اجتماعی را- که در واقع تبلور عینی جامعه مدنی است- شرح میدهد که بسیار مورد استقبال نامبردگان قرار میگیرد.

وی اظهار میدارد، در آن جلسه کتاب آقای پاتنام را که در مورد چگونگی گسترش دموکراسی در ایتالیا نوشته شده است به آقای حجاریان و آقای تاج زاده معرفی میکند و بعدها متوجه میشود که این کتاب توسط حجاریان ترجمه شده است. در جلسه مذکور حجاریان تأکید میکند، مادنبال تقویت جامعه مدنی مستقل از حکومت، تقویت آزادیهای اجتماعی، تقویت NGOها و تقویت فعالیت احزاب در ایران هستیم وبرخی معتقدند، این روند منجر به فروپاشی بافت سنتی  جامعه میشود، در حالی که ما معتقدیم این برنامه ها موجب جلوگیری از فروپاشی میشود. ذکر این نکته ضروری است که سرمایه اجتماعی همان گسترش دموکراسی در سطح منطقه ای است. حجاریان در آن جلسه گفت:ما یک زمانی دارای سرمایه انقلابی بودیم که انقلاب 57 را به وجود آورد و امروز نیاز به سرمایه اجتماعی است که جامعه مدنی و دموکراسی را به وجـود آورد. 
    

سفر معاون سوروس به ایران 
 سال1383 «آنتونی ریکتر» سفری به ایران داشت.  در آن زمان  عامل ایرانی بنیاد سوروس به عنوان استاد مدعو در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی تدریس میکرد. ریکتر از سوی مرکز مطالعات وزارت خارجه و شخص دکتر زهرائی دعوت شده بود.  ریکتر وقتی متوجه شد عامل ایرانی بنیاد سوروس  قصد دارد در ایران ماندگار شود، به وی پیشنهاد کرد که بهعنوان مشاور OSI
در ایران کار کند. 
 

نکته جالب توجه اینکه «ریکتر» در آن سفر به جز دیدار با عامل ایرانی بنیاد سوروس با افراد دیگری هم ملاقات داشت همچنین وی با افرادی مثل مهرانگیز کار- که باوی  از قبل ارتباط داشت- ملاقات نمود.   عامل  ایرانی بنیاد سوروس درآن سالها درموسسه پژوهشهای فرهنگی مشغول به فعالیت بود. دراین سفر ریکتر دیداری با خوشنویس، مدیر این موسسه  انجام داد و طی آن راههای همکاری مشترک مورد بررسی قرار گرفت از جمله پروژه همکاری کتابخانه ها، مطرح شد که به توافقاتی نیز رسیدند. 
      

نقش موسسه  پژوهشهای فرهنگی 
  افراد به ظاهر روشنفکری  که  بعضا وابستگی هایی به برخی کشورهای غربی داشتند و از خارج از ایران می آمدند مثل رامین جهانبگلو جذب این موسسه میشدند.  رامین جهانبگلو به عنوان رئیس گروه فلسفه و عامل ایرانی بنیاد سوروس در گروه شهری مشغول به فعالیت شدند.
 

در آن  زمان بود که کتاب سرمایه اجتماعی نوشته رابرت پاتنام  توسط  همین عامل ایرانی ترجمه شد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت تا جاییکه از طرف وزیر وقت رفاه  دعوت شدکه پروژه ای را در رابطه با سرمایه اجتماعی اجرا نماید! نکته قابل توجه اینکه  این پروژه در همان سال توسط یک گروه تخصصی وارد برنامه چهارم توسعه شد!
     

نحوه شکل گیری حلقه های ارتباطی از سوی OSI
از نتایج سفر آنتونی ریکتر به ایران، دعوت از برخی افراد به نیویورک  بود، تا بروند و  پروژه خود را به نمایش بگذارند.  این سفرها باعث آشنایی آنها با یکدیگر و با دیگر نهادها و بنیادها می شد طوری که بعد از بازگشت به ایران کسانی  که با هم آشنا شده بودند حلقه هایی را شکل می دادند و بعد ارتباط این حلقـه ها با هم موجب ایجاد شبکهای گسترده از افراد همسو و همفکر با
OSIمیشد. عامل ایرانی بنیاد سوروس دربازگشت به ایران با یکی از این حلقه ها در دفتر کار دکتر زهرائی آشنا میشود؛اعضای این حلقه عبارت  بودند از: دکتر زهرائی، دکتر هادیان، دکتر سمتی و دکتر چگینی زاده. در جلسه مشترک در دفتر زهرایی  عامل ایرانی بنیاد سوروس در مورد پروژه هایی که توسط آقای ریکتر و ظریف مطرح شده بود توضیحاتی ارائه کرد؛ پروژه کتابخانه ها، بهداشت و حقوق بشر. همچنین در آن جلسه مقرر گردید برای شروع همکاری با دفتر مطالعات حقوق بشر دانشگاه تهران، زهرائی  این عامل را به رئیس موسسه حقوق بشر یعنی خانم دکتر نسرین مصفا معرفی کند. در آن زمان محسن میـــردامادی رئیس بخش مطالعات بین الملل دانشگاه تهران بود که موسسه حقوق بشر زیر مجموعه آن بود.  
  

ملاقات عطریانفر با جورج سوروس
در اوائل دهه 70، هیاتی ایرانی به نیویورک رفت. در آن سفر محمد عطریانفر با شخص جورج سوروس ملاقات کرده و در مورد توسعه مطبوعات اصلاح طلب گفت وگو نمود. بررسیها نشان داده که  عمده افرادی که د راوایل دهه 70 با بنیادهائی مثل سوورس ارتباط داشتند، از چهره های سرشناس جریان اصلاحات بودند.  بنابر شواهد، مرتبطان با OSI
  به دو دسته تقسیم میشوند: کسانی که مستقیماً ارتباط هستند  و کسانی که بطور غیر مستقیم با موسسه جامعه باز ارتباط دارند.  برای مثال افرادی مانند حجاریان، تاج زاده، شیرین عبادی، باقرنمازی، نادر صدیقی و دکتر چگینی زاده بصورت غیر مستقیم در ارتباط  با موسسه جامعه باز میباشند.  
  

 

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ