يا سرگذشت برنادت سوبيرو رو در کتابها خوندي؟

برنادت ميگفت من خانمي رو ديدم با اين مشخصات

ولي معلمش که خانم راهبه اي بود ميگفت چطوره من با اين همه عبادت اينهمه اشک و زاري گرسنگي کشيدن و مشقت نتونستم بانوي مقدسي رو ببينم اونوقت تويي که حتي اصول اوليه مسيحيت رو نمي بيني بتوني چنين چيزهايي رو ببيني

اون زن راهبه از روي حسادتش حرف ميزد هم حسادت هم جهالت

آخه اون عبادت ميکرد که به اين مسائل برسه نتيجه اش هم اينه که معمولا سنت خداي تعالي در اين موارد اينه که اتفاقا به اينها چيزي نشون نميدن اونقدر نشون نميدن تا يا طرف خسته بشه و اين طرز عبادت رو رها کنه چون نه براي خودش فائده داره نه خدا ازش مي پذيره و يا اينکه متوجه اشتباهش بشه و خدا رو بدون چنين توقعاتي عبادت کنه

جالبه که اين طرز فکر شما حاصل جهلي هست که بين تمام اقوام و ملل مشاهده ميشه

اگر امکانش هست ما که مستحق تريم!

يا مثلا نوبت به امام خميني که ميرسه ميگن امام زمان رفتن ديدن امام خميني! اما صحبت از آقاي ابطحي که ميشه آقاي جوادي آملي با تمسخر در جواب شخصي که ميگه آقاي ابطحي خدمت امام زمان رسيده مي فرمايند: بگوييد امام زمان خدمت ايشان رسيده!!!

چطور براي امام خميني و رهبري از اين حرفا نمي زنيد

نکنه معتقديد که امام خميني و رهبري لياقت ديدن امام زمان رو دارند و بقيه مردم ندارند!

اآخر برادر عزيز!

شما فکر نمي کني وقتي براي ديدن امام زمان اينهمه تبصره و ماده مي تراشي فردا که ظهور شد و عرق خور زنا کار هم حضرتش را ديد چه توجيهي براي اين حرفهايت خواهي آورد؟

به نظر من ته ته دلت شما اعتقادي به امام زمان نداري چون رفتن مردم به جمکران به اميد ملاقات را بي جهت مي داني و حال آنکه نمي داني آقاي ما رووف تر از آن است که اگر کسي به اميدي راهي شد و حرکت کرد اگر به صلاحش نباشد خدمت حضرت برسد لااقل حضرت دست به دعا برداشته و حل مشکلاتش را از خداي تعالي تقاضا مي کند

بي انصاف!