سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بخشندگی، دوستی را نصیب [انسان [می کند و اخلاق را زینت می بخشد . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 89 خرداد 2 , ساعت 5:49 عصر

خلاصه وتلخیص مقاله

 تناقض عرفان کیهانی با آیات قرآن2

 تهیه و تنظیم: علی ناصری راد

منبع: جام جم آنلاین

نمونه سوم: عبادت خدا ممکن نیست

برآیند دیگر اصل 59 و 66 که در نمونه دوم آمد امکان نداشتن عبادت خداست. به صورت زیر:

نمی‌توان خدا را فهمید(اصل 59) + هر نوع عبادت خدا بستگی به میزان فهمیدن خدا دارد(اصل 66) = نمی‌توان خدا را عبادت کرد.

بر این اساس عبادت خدا معنا ندارد. حال که عبادت خدا امکان ندارد چه کنیم؟ می‌گوییم عبادت تنها به معنای خدمت به خلق خداست. این نتیجه در اصل 65 آشکارا ذکر شده است. ببینید:

 عبادت، یعنی عبد بودن و به جا آوردن رسالت بندگی. عبادت بر دو نوع است: عبادت نظری و عبادت عملی. عبادت نظری، ارتباط کلامی با خداوند و عبادت عملی در خدمت خداوند بودن است و چون او بی نیاز از هر عمل ما می‌باشد، از این رو خدمت ما صرفاً می‌تواند معطوف به تجلیات او شود. در نتیجه، عبادت عملی در خدمت جهان هستی بودن است؛ یعنی خدمت به انسان، طبیعت و....22

البته در این اصل به بی‌نیاز بودن خدا از عمل ما اشاره شده(«چون او بی نیاز از هر عمل ما می‌باشد»). این نکته دلیل دوم نویسنده بر عدم عبادت خدا محسوب می‌شود. بنابراین به این نتیجه می‌رسیم که عبادت خدا به دو دلیل معنا ندارد:

الف: ما خدا را نمی‌توانیم بفهمیم

ب: خدا از هر عمل ما بی‌نیاز است

و در نتیجه فقط باید به خلق خدا خدمت کرد.

قرآن کریم بارها و بارها صریحا از عبادت خدا سخن می‌گوید از جمله:

«قُلِ اللهَ أعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِینِی».23

«وَأنِ اعْبُدُونِی هذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ».24

«قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللهِ آتَانِیَ الکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا».25

شهید مطهری در این باره می‌گوید:

یکى از ارزشهاى قاطع و مسلم انسان که اسلام آن را صددرصد تأیید مى‏کند و واقعاً ارزشى انسانى است، خدمتگزارِ خلق خدا بودن است. در این زمینه پیغمبر اکرم زیاد تأکید فرموده است. قرآن کریم در زمینه تعاون و کمک دادن و خدمت کردن به یکدیگر مى‏فرماید: «لَیْسَ البِرَّ انْ تُوَلوا وُجوهَکُمْ قِبَلَ المَشْرِقِ وَ المَغْرِبِ وَ لکِنَّ البِرَّ مَنْ امَنَ بِاللهِ وَ الیَوْمِ الاخِرِ وَ المَلائِکَةِ وَ الکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ و اتَى المالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِى القُرْبى‏ وَ الیَتامى‏ وَ المَساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السّائِلینَ وَ فِى الرِّقابِ»..26

 اما انسانى مثل سعدى مى‏گوید(البته سعدى در عمل این‏طور نبوده؛ زبان شعر است): «عبادت به جز خدمت خلق نیست»؛ همین یکى است و بس. [عده‏اى با گفتن این سخن‏] مى‏خواهند ارزش عبادت را نفى کنند، ارزش زهد را نفى کنند، ارزش علم را نفى کنند، ارزش جهاد را نفى کنند، این همه ارزشهاى عالى و بزرگى را که در اسلام براى انسان وجود دارد یکدفعه نفى کنند. مى‏گویند: مى‏دانید «انسانیت» یعنى چه؟ یعنى خدمت به خلق خدا. مخصوصاً بعضى از این روشنفکرهاى امروز خیال مى‏کنند به یک منطق خیلى عالى دست یافته‏اند و اسم آن منطق خیلى عالى را انسانیت و انسان گرایى مى‏گذارند.

چه فرقى است میان ابوذر و معاویه؟

پس اینکه انسانیت یعنى خدمت به خلق و هیچ ارزش دیگرى مطرح نیست، باز یک نوع افراط دیگرى است.27

در جای دیگر می‌گوید:

سعدى در اینجا منظور دیگرى دارد و منظور او آن عده از متصوّفه است که کارشان فقط تسبیح و سجاده پهن کردن و دلق درویشى پوشیدن است و اساساً از کارهاى خیرخواهانه چیزى سرشان نمى‏شود. سعدى با اینکه خودش یک درویش است، خطابش به آن درویشهایى است که از خدمت به خلق چیزى نمى‏فهمند. منتها اول با یک لسان مبالغه آمیزى مى‏گوید: عبادت به جز خدمت خلق نیست.

گاهى همین مطلب را با تعبیرات دیگرى مى‏گویند که تعبیرات نادرستى است: مى‏بخور منبر بسوزان، مردم آزارى نکن.

از نظر اینها فقط در دنیا یک بدى وجود دارد و آن مردم آزارى است و یک خوبى وجود دارد و آن احسان به مردم است. مکتب محبت حرفش این است که فقط یک کمال و یک ارزش و یک نیکى وجود دارد و آن خیر رساندن به مردم است، و فقط یک نقص و یک بدى وجود دارد و آن آزار رساندن به مردم است‏.28

و نوشته است:

مى‏گویند: «عبادت به جز خدمت خلق نیست- به تسبیح و سجاده و دلق نیست» بلى عبادت تنها به تسبیح و سجاده و دلق نیست ولى تنها به خدمت خلق هم نیست. قرآن «اقیموا الصلوة» را با «اتوا الزکوة» همیشه توأم کرده است. در قدیم عده‏اى عبادت را فقط به تسبیح و سجاده و دلق مى‏خواستند و امروز عده‏اى دیگر برعکس، اما حقیقت غیر هر دو است.29

نمونه چهارم: عضویت خدا در حلقه

در اصل 19 آمده:

دو نوع کلی اتصال به شبکه شعور کیهانی وجود دارد:

الف. راه‌های فردی (اُدعُونی أستَجِب لَکم): راه فردی راهی است که هیچ گونه تعریفی نداشته و در آن، شخص به واسطه‌ی اشتیاق بیش از حد خود، به شبکه‌ی شعور کیهانی اتصال پیدا نموده باشد. برای این گونه اتصال، وجود اشتیاق زایدالوصفی نیاز است.

 

ب. را ه جمعی (اِعتَصموّا بِحَبلِ اللهِ جَمیعاً ولا تَفَرَّقُوا30): راه جمعی راهی است که در آن فرد در حلقه وحدت قرار می‌گیرد. این حلقه، مطابق شکل، سه عضودارد: شعور کیهانی، فرد متصل کننده و فرد متصل شونده. با تشکیل حلقه، بلافاصله فیض الهی در آن به جریان افتاده، انجام کارهای مورد نظر در چارچوب این عرفان با تشکیل حلقه‌های مختلف تحقق می‌پذیرد. برای وارد شدن به این حلقه‌ها، وجود سه عضو -شبکه‌ی‌ شعور کیهانی، فرد متصل کننده و متصل شونده-کافی است. در این صورت، عضو چهارم، الله خواهد بود. عرفان کیهانی (حلقه) بر مبنای راه جمعی (اعتصوا)، ایجاد اتصال نموده، فیض الهی نیز با تشکیل حلقه‌ی مربوط، در آن جای می‌گردد. تشکیل این حلقه مطابق شکل زیرصورت می‌گیرد.31

در این اصل چند نکته جای تأمل است. اما آنچه با این گفتار مناسب است این که چینش اعضای این حلقه با آیات قرآنی ناسازگار است؛ زیرا قرار گرفتن خدا در حلقه به عنوان عضو چهارم به چه معناست؟

در آیات قرآن از دو گونه معیّت(همراهی) خدا با بندگان سخن به میان آمده است:

 معیت قیومیة که نسبت به همه مخلوقات وجود دارد. معنای این معیّت این است که موجودات همگی قائم به خدا هستند و هیچکس بدون عنایت او هستی ندارد.32 آیه ذیل از این دست است:

«وَهُوَ مَعَکُمْ أیْنَ مَا کُنْتُمْ».33

«إِنَّ اللهَ مَعَ الذِینَ اتَّقَوْا وَالذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ».34

«قَالَ لا تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أسْمَعُ وَأرَى».35

 

حال سخن این است که در عرفان کیهانی منظور از این همراهی و معیت خدا (قرار گرفتن به عنوان عضو چهارم) کدام نوع است؟ اگر معیت قیومیه منظور باشد دیگر شرطی ندارد و نیاز به تشکیل حلقه نیست تا اول سه عضو فراهم شود و سپس خدا به عنوان عضو چهارم به این حلقه بپیوندد و اگر معیت تشریفیه منظور باشد چرا در عرفان کیهانی گفته می‌شود:

«همه‌ی انسان‌ها صرف نظر از نژاد، ملیت، دین، مذهب و عقاید شخصی، می‌توانند جنبه‌ی نظری آن را پذیرفته و جنبه‌ی عملی آن را مورد تجربه و استفاده قرار دهند».36

خدا با معیت تشریفیه خود با هر انسانی همراه نمی‌شود.

نکته دیگر این که رابطه خداوند با موجودات رابطه احاطه است نه تعدد؛ یعنی نمی‌توان خدا را به گونه‌ای در کنار اشیا و جدای از آنها به عنوان عضوی جداگانه تصویر نمود.37

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ