سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل احمق در دهانش و دهان حکیم در دلش است . [امام عسکری علیه السلام]
 
یکشنبه 89 خرداد 2 , ساعت 5:38 عصر

 خلاصه وتلخیص مقاله 

  تناقض عرفان کیهانی با آیات قرآن1

  تهیه و تنظیم: علی ناصری راد

 منبع: جام جم آنلاین

 گزارشی از یک انحراف

مقاله‌ای که در ذیل می‌آید به بررسی محتوایی جریان شعور کیهانی و نقد افکار آقای محمدعلی طاهری موسس جریان شبه عرفانی می‌پردازد. وی مدتی پیش به اتهام برخی از افکار انحرافی توسط مراجع ذیربط بازداشت شد.

 الف‌. انسان امروز با وجود نابسامانی‌ها، پریشانی‌ها، نگرانی‌ها و گرفتاری‌ها و تلاش برای رهایی از بحران‌ها، در پی راهی هماهنگ‌تر و کم‌تعارض‌تر با خواسته‌های خود می‌گردد. در این میان ظهور مکاتب مختلف فکری و معنوی با رویکردی هر چند موافق‌تر و کم‌تنش‌تر با خواسته‌های انسان رو به فزونی است. به بیان دیگر انسان امروزه گرفتار است و برون رفتی می‌جوید اما برون‌رفتی تا حد امکان، موافق با خواسته خود. از این رو روح حاکم بر مکاتب معنوی نوظهور روح انسان‌محورانه است. در این عرفان‌ها یا خدا نیست و یا در حاشیه است.

 ب‌. پایه‌گذاری مکتب عرفانی، مبتنی بر دیدگاه خاصی در خداشناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی است. این سه حوزه ستون‌های فکری یک مکتب را تشکیل می‌دهد و چگونگی یک مکتب عرفانی به نوع نگاه آن مکتب به این سه حوزه وابسته است.

 ت‌. یکی از مکاتب نوظهور معنوی، مکتبی با عنوان «عرفان کیهانی» یا «عرفان حلقه» است. هدف اصلی این مکتب «ایجاد آشتی بین دنیای مذهب، عرفان و علم و نیز رفع سوء تفاهم‌های موجود بین آن‌ها»1، «کمک به انسان در راه رسیدن به کمال و تعالی»2 یعنی حرکت انسان‌ها به سوی وحدت و دوری از تفرقه3 و درمان انواع بیماری‌ها4 و کسب «اعتباری بی‌سابقه برای عرفان ایران در دنیا»5 است. راهکار عملی که در این زمینه ارائه نموده اتصال به شبکه‌ی شعور الهی است6.

 ث‌. پایه‌گذار این مکتب تاکنون دو کتاب به نام‌های «عرفان کیهانی» و «انسان از منظری دیگر» منتشر نموده است و این مکتب را « قادر به ارایه‌ی آسان، ساده و همه فهم این عرفان»7 معرفی نموده است و سایر مکاتب را به «کلی‌گویی و حرف‌های صرفا زیبا»8 مبتلا دانسته و از نوعی رقابت سخن گفته است اما واقعیت این است که با ملاحظه متن کتاب «عرفان کیهانی» این کتاب را پر از مبهم‌گویی و یا خلاف تصریحات قرآنی می‌یابیم. بیشتر اصل‌های این کتاب و بلکه مقدمه آن نیز حرف‌های مبهم دارد. این ابهامات ممکن است این مکتب را برای افراد غیر متخصص در زمینه معارف دینی، بزرگ جلوه داده و آنان را گمراه نماید اما از نگاه کسانی که با اصطلاحات دینی آشنایی دارند یا نویسنده از روی غرض‌ورزی مطالب خود را چنین بیان کرده است و یا ناآشنا به معارف دینی است. اگر چنین کاری از روی غرض‌ورزی باشد که قضاوت آن با خود نویسنده است و اگر از روی ناآشنایی باشد این سؤال جدّی مطرح می‌شود که چرا کسی که نسبت به معارف اسلامی آشنایی کامل ندارد دست به تأسیس یک مکتب عرفانی بزند. آیا در طول تاریخ کم نبوده‌اند کسانی که بر اثر عدم آشنایی کامل به مبانی دین اسلام و ساده انگاشتن دین الهی با تلفیق مطالبی از این و آن و افزودن چند مطلب و اصطلاح دینی، به ایجاد مکاتب و فرقه‌های متعدد دست زده‌اند.

 در این نوشته و ان شاء الله در نوشته‌های آتی به موارد یاد شده خواهیم پرداخت.

 

 ج‌. قرآن کریم ظالمترین انسان‌ها را کسی معرفی می‌کند که بر خدا افترا زده و دیگران را از راه او باز دارد « وَمَنْ أظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أوْ قَالَ اُوحِیَ إِلَیَّ وَلَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ وَمَنْ قَالَ سَاُنْزِلُ مِثْلَ مَا أنْزَلَ اللَّهُ«9 (چه کسى ستمکارتر است از کسى که دروغى به خدا ببندد یا بگوید وحى بمن فرستاده شده در حالى که وحى به او نشده باشد و کسى که بگوید من هم همانند آنچه خدا نازل کرده نازل می‌کنم). از این روست که سخن پیرامون دین الهی و راه رسیدن به تعالی و رفتن به سوی خدا بس دقیق و حساس است و لغزشگاه‌های فراوانی دارد. کاش عرفان کیهانی قبل از عرضه عمومی، بر بزرگان دین و عرفان این سرزمین عرضه می‌شد تا درستی و نادرستی آن به عنوان مکتب عرفانی آشکار گردد. عرفانی که قصد اعتلای عرفان ایران10 را دارد نباید به توهین آن بیانجامد.

 ح‌. کتابهای «عرفان کیهانی» و «انسان از منظری دیگر» تا به حال در دهها هزار نسخه به چاپ رسیده است. قطعا هر کتابی در موضوع خود تأثیری مستقل بر خواننده می‌گذارد و نباید انتظار داشت که خواننده حتما پس از خواندن یک کتاب از نویسنده، کتابهای دیگر وی را نیز بخواند. مقصود این که قضاوت درباره یک کتاب وابسته به کتاب دیگر نیست و هر کتابی به طور مستقل قابل ارزیابی است. ما در این نوشته به مواردی اشاره می‌کنیم که در کتاب عرفان کیهانی آمده و با آیات قرآن، متناقض و ناسازگار است. بی‌شک در مواردی که یاد شده نقدهای دیگری نیز به چشم می‌خورد که در مقالات دیگر به آنها اشاره خواهد شد.

 خ‌. چون متن کتاب به صورت اصل‌های پی در پی آمده و مجموعا شامل 83 اصل است. ما اصل‌ها را به خاطر سهولت ارجاع در متن مقاله، شماره‌گذاری کردیم و در پاورقی نیز به صفحات کتاب ارجاع شده است.

 د‌. در ترجمه آیات، غالبا از ترجمه حضرت آیت الله مکارم شیرازی استفاده شده است.

 نمونه اول: شناخت خدا ممکن نیست

در اصل 59 اساسنامه عرفان کیهانی آمده:

 انسان نمی تواند عاشق خدا شود، زیرا انسان از هیچ طریقی قادر به فهم او نیست و در حقیقت خدا عاشق انسان می‌شود و انسان معشوق می‌باشد و مشمول عشق الهی. و انسان می‌تواند فقط عاشق تجلیات الهی، یعنی مظاهر جهان هستی، شود و پس از این مرحله است که مشمول عشق الهی می‌گردد.11

 در این اصل شناخت خدا غیرممکن دانسته شده است « انسان از هیچ طریقی قادر به فهم او نیست». مطلوب نویسنده در فهم و شناخت، چگونه فهم و شناختی است؟ سرتاسر قرآن در صدد شناساندن خدا به انسان است. برخی از این آیات عبارتند از:

سوره اخلاص:

«قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أحَدٌ».12

 سوره حشر:

«هُوَ اللهُ الذِی لا إِلهَ إِلا هُوَعَالِمُ الغَیْبِ وَالشَّهَادَةِهُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ هُوَ اللهُ الذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ المَلِکُ القُدُّوسُ السَّلامُ المُؤْمِنُ المُهَیْمِنُ العَزِیزُ الجَبَّارُ المُتَکَبِّرُسُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ هُوَ اللهُ الخَالِقُ البَارِئُ المُصَوِّرُ لَهُ الأسْمَاءُ الحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَهُوَ العَزِیزُ الحَکِیمُ».13

سوره حدید:

«سَبَّحَ لِلهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَهُوَ العَزِیزُ الحَکِیمُ لَهُ مُلکُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ یُحْیِی وَیُمِیتُ وَهُوَ عَلَى کُل شَیْءٍ قَدِیرٌ هُوَ الأوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَالبَاطِنُ وَ هُوَ بِکُل شَیْءٍ عَلِیمٌ هُوَ الذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ فِی سِتَّةِ أیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى العَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الأرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَ مَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ مَا یَعْرُجُ فِیهَا وَ هُوَ مَعَکُمْ أیْنَ مَا کُنْتُ مْوَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ لَهُ مُلکُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَ إِلَى اللهِ تُرْجَعُ الاُمُورُ یُولِجُ اللیْلَ فِی النَّهَارِ وَ یُولِجُ النَّهَارَ فِی اللیْلِ وَهُوَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ».14

 امیر مؤمنان علیه السلام در نهج البلاغه فرمود:

 «لَمْ یُطْلِعِ العُقُولَ عَلَى تَحْدِیدِ صِفَتِهِ وَ لَمْ یَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفَتِه‏».15

   نمونه دوم: عشق به خدا ممکن نیست

نویسنده در همان اصل 59 می‌گوید:

 انسان نمی تواند عاشق خدا شود، زیرا انسان از هیچ طریقی قادر به فهم او نیست و در حقیقت خدا عاشق انسان می‌شود و انسان معشوق می‌باشد و مشمول عشق الهی.16

 عشق به معنای محبت شدید است17. چگونه نمی‌توان عاشق خدا شد. این مطلب با آیات قرآن سازگاری ندارد.

 «یَا أیُّهَا الذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ...».18

در آیه دیگر نیز فرمود:

«قُل إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ».19

آیه صریح‌تر می‌فرماید:

«..وَالذِینَ آمَنُوا أشَدُّ حُبًّا لِلهِ...».20

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ